سید مصطفی تاجزاده در نامهای خطاب به احمد جنتی به ادعاهای وی که هفته گذشته و در جمع ناظران شورای نگهبان مطرح شده بود پاسخ داد.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی با سخیف و گستاخانه خواندن اظهارات احمد جنتی در خصوص وقایع پس از انتخابات ۸۸ آورده است: «رویای شما تنها زمانی میتوانست تحقق یابد که مردم ناآگاه و بیتفاوت و منفعل میماندند. اما در زمانی که ملت اراده نماید که خود سرنوشت خویش را تعیین کند، شما و حامیانتان کوچکتر از آنید که بتوانید در برابر خواست ملت بیایستید. این را خود به زودی خواهید فهمید.»
عضو ارشد جبهه مشارکت در بخشی دیگر از نامه خود آورده است: «میدانم که نابودی من و دوستانم آرزوی چندساله شماست ولی من نه تنها خواهان مرگ شما نیستم بلکه دعا میکنم خداوند به شما فرصت توبه کردن را عنایت نماید. در هر حال شما را به دلیل ادعای تقلب و تقاضای ابطال انتخابات مجرم نمیخوانم زیرا طبق قانون موارد فوق جرم نیست. ولی متأسفم که اعلام کنم شما جرائم بزرگی مرتکب شدهاید که علاوه بر دروغ گویی، خیانت در امانت مردم با دست بردن در آراء آنان و تغییر نتیجه انتخابات از جمله آن هاست و به علاوه جرم بزرگتر احمد جنتی این است: سرقت بزرگ ایمان نسل جوان!»
متن کامل نامه مصطفی تاجزاده به دبیر شورای نگهبان در پی میآید:
به نام خدا
جناب آقای جنتی
با سلام
تصمیم داشتم به احترام مساعی فرزندتان در دفاع از حقوق و آزادیهای قانونی اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه از نقد شما بپرهیزم اما هنگامی که از سخنان سخیف و گستاخانه شما در ۱۳ دی ماه سال جاری مطلع شدم لازم دیدم چند نکته را به اطلاع شما و عموم هم وطنانم برسانم:
۱- ادعا کردید «فتنه گران برای نخستین بار در طول تاریخ انقلاب اسلامی آراء مردم را زیر سؤال بردند» این ادعای کذب را در حالی مطرح میکنید که پس از تنشهای سال اول پیروزی انقلاب خود شما اولین نفری بودید که اتهام تقلب در انتخابات مجلس سوم (۱۳۶۷) را متوجه وزارت کشور وقت کردید و آنقدر بر آن پای فشردید که رهبر فقید انقلاب، آقای انصاری را برای رسیدگی به اختلاف طرفین منصوب کرد. با وجود این شما نظر نهایی وی را نپذیرفتید و تنها پس از دستور بنیان گزار جمهوری اسلامی و نامه توبیخ آمیز ایشان علیه اعضای شورای نگهبان حاضر شدید صحت انتخابات پایتخت را آن هم به استناد خواست و نظر رهبری تأیید کنید. در عین حال بر آن اعتقاد ماندید که در آن انتخابات تقلب شده است.
۲- اعلام نمودید «گفتند که آراء باید باطل شود… تمام کاندیداها در کنار صندوق آراء نمایندگانی داشتند و آنها نیز بر روند برگزاری انتخابات نظارت کردند. هیچ انسان عاقلی تقلب را در انتخابات قبول نمیکند.» از شما میپرسم مگر در انتخابات مجلس ششم (۱۳۷۸) شورای نگهبان در کنار هر صندوق بین ۲ تا ۷ ناظر نداشت و مگر همه آنها بدون استثناء صحت روند برگزاری انتخابات و شمارش آراء را تأیید نکردند. پس چرا بعد از اینکه روشن شد اصلاح طلبان هم چون مجلس سوم با رأی قاطع اکثریت مردم پیروز شدهاند، علم تقلب را بلند کردید؟ جالب آنکه نتایج سه بار بازشماری آراء که به درخواست شما صورت گرفت، هیچ تغییری در نتیجه آراء نداد. هیأتهای نظارت تهران که منصوب خود شما بودند نیز نتیجه انتخابات را تأیید کردند. هم چنین مسئول سایت کامپیوتری شورای نگهبان بر نتایج آراء صحه گذاشت. با وجود این به مدت سه ماه از تأیید انتخابات تهران اجتناب ورزیدید و در این فاصله ظاهرا برای بار سیام به سفر حج رفتید. سرانجام نیز با القای این موضوع که در حقیقت انتخابات پایتخت باید باطل شود اما به ناچار و برای مصالح عالی نظام مجبورید ۷۲۰ هزار رأی را باطل کنید، کوشیدید ضمن مشوّه کردن چهره دولت اصلاحات، آقای حدادعادل را نیز که رأی نیاورده بود، روانه مجلس کنید. احتمالا از یاد نبردهاید که یک ماه قبل از شما آقای جواد لاریجانی گویا در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۹ با درج سرمقالهای در روزنامه رسالت رسما خواهان ابطال انتخابات شد. ملاحظه میفرمایید علاوه بر «ادعای تقلب»، در زمینه «ابطال انتخابات» نیز شما و دوستانتان پیشتاز بودید.
۳- حکم کردید که «شعار مرگ بر آمریکا شامل افرادی مانند سران فتنه که وصل به آمریکا هستند نیز میشود.» این نظریه دیدگاه مرا تأیید کرد که گفته بودم در حال حاضر اقتدارگراها به آن دلیل بر طبل «مرگ بر آمریکا» میکوبند که بتوانند شعار «مرگ بر اصلاح طلبان و کلا مرگ منتقدان جامعه و حکومت تک صدایی» را سردهند. یک بار دیگر نیز تأکید میکنم که مبارزه با «فتنه» نیز بهانه تبدیل ایران به پادگانی بزرگ و سرکوب هر صدای منتقد است. بزرگترین دلیلم نیز آن است که حتی یک نفر از مدعیان مبارزه با فتنه در ماه اخیر حاضر نمیشود هم زمان با حمله به فتنه گران مورد ادعایشان با فضای امنیتی و پلیسی کشور نیز مخالفت و از حقوق و آزادیهای اساسی همه ایرانیان از جمله مخالفان دفاع کند. خود شما نیز با اینکه مثلا دبیر شورای نگهبان قانون اساسی هستید، حاضر نیستید کلامی در دفاع از فصل سوم قانون اساسی «حقوق ملت» حتی برای یک بار بر زبانتان جاری سازید. ضمنا کاش زودتر اسناد ارتباط فتنه گران با آمریکا را در اختیار قوه قضائیه قرار میدادید تا نایب رئیس اول مجلس ششم و سخنگوی دولت شهید رجایی به جرم ایجاد اختلال در ترافیک به ۶ سال حبس محکوم نمیکردند و آبروی دستگاه امنیتی و سیستم قضایی کشور را نمیبردند و خود را مضحکه ایرانیان و جهانیان نمیکردند.
۴- فتوا دادید «جرم زندانیان فتنه گر هزاران بار از سارقان مسلح و متجاوزان به عنف بیشتر است و این امر شبهه ندارد.» میدانم که نابودی من و دوستانم آرزوی چندساله شماست ولی من نه تنها خواهان مرگ شما نیستم بلکه دعا میکنم خداوند به شما فرصت توبه کردن را عنایت نماید. در هر حال شما را به دلیل ادعای تقلب و تقاضای ابطال انتخابات مجرم نمیخوانم زیرا طبق قانون موارد فوق جرم نیست. ولی متأسفم که اعلام کنم شما جرائم بزرگی مرتکب شدهاید که علاوه بر دروغ گویی، خیانت در امانت مردم با دست بردن در آراء آنان و تغییر نتیجه انتخابات از جمله آن هاست و به علاوه جرم بزرگتر احمد جنتی این است: سرقت بزرگ ایمان نسل جوان!
۵- هشدار دادید «بعضی برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی طراحی میکنند و نقشه میکشند. باید مراقب بود که به اهداف شوم خود نرسند. اصولگرایان حرکت کنند. از گذشته عبرت بگیرند و نقاط ضعف خود را بشناسند و آنها را برطرف کنند. شورای نگهبان نیز با قاطعیت وظایف خود را انجام خواهد داد.»
تصور میکنم به این ترتیب ولو ناخودآگاه مشخص کردید دعوایتان بر سر لحاف ملّاست. به سخن روشن، نگران انتخابات مجلسین شورا و خبرگان رهبری هستید. راه حل را نیز ائتلاف اصول گرا از یک سو و رد صلاحیت نامزدهای رأی آور مستقل و اصلاح طلب از سوی دیگر میدانید تا اشتباه ۲۴ خرداد امسال تکرار نشود. در حقیقت شما بدون آنکه خود بخواهید از چند مسئله رمز گشایی کردید. هم ماهیت «نظارت سپاهی – استصوابی» را که دخالتی جناحی، مطلقه و غیرپاسخ گو در انتخابات است، برملا نمودید و هم ساز و کار «مهندسی معقول انتخابات» را که نماینده ولی فقیه آن را وظیفه ذاتی سپاه میخواند ولی عرف سیاسی در جهان آن را کودتای انتخاباتی مینامد، افشا کردید و هم بیاعتمادی عمیق خود را به شعور و خواست اکثریت ایرانیان آشکار ساختید.
غافل از آنکه رویای شما تنها زمانی میتوانست تحقق یابد که مردم ناآگاه و بیتفاوت و منفعل میماندند. اما در زمانی که ملت اراده نماید که خود سرنوشت خویش را تعیین کند، شما و حامیانتان کوچکتر از آنید که بتوانید در برابر خواست ملت بیایستید. این را خود به زودی خواهید فهمید. انشاء الله
سید مصطفی تاجزاده
انفرادی اوین
روز ۱۹ دی ماه ۱۳۹۲