در رژیم های خودکامه و استبدادی حاکمان همواره در تلاش هستند تا ضمن اقتدار و قدرت خود ، باب شرکت سایر افراد بویژه عموم مردم را در سیاست و قدرت بسته نگه دارند و به همین دلیل فرمانروایی و زمام داری بر اساس خواست و رضایت مردم صورت نمی گیرد . و حتی در برخی از موارد ، حاکمان مقید به ضوابط و قواعدی برای فرمانروائی نیستند و دست به هر گونه جنایتی می زنند. هر چند ممکن است در برخی از حكومت هاى استبدادی زمامداران صالح و خیرخواه نیز یافت شوند ، اما همین که حق طبيعي و قانونى را از مردم سلب می کنند ، چندان مطلوب به نظر نمی رسد. در رژیم هاى استبدادی کلیه قدرت سیاسی در دست فرد صاحب قدرت می باشد و در عمل مقید به ارزش های انسانی و حقوق بشری و قانون و ضوابط خواصی نیست . و هر گونه که اراده کند ، قدرت به همان شکل اعمال می شود که بدترین نوع حکومت تلقی می شود . بنابراین قاعدتا جامعه در دوره استبداد و دیکتاتوری نمی تواند به آینده ای مطمئن و مستحکم امید بندد. اساسا استبداد در ذات خود فاسد و موجب تخريب نهادهای منظم و از میان رفتن حس ابتکار و خود جوش در جامعه است. بنابراین استبداد شیوه حکومتی است که در آن فرمانروایان مقید به قانون نباشند و اداره امور به صورت استبدادی و دور از دخالت مردم صورت می گیرد . این شیوه که غیر مردمی ترین شکل حکومت است مورد انزجار تمام انسانهای عدالت خواه می شود. در این نظام ممکن است افراد یا گروه هایی حتی از طریق مردمی به حکومت برسند، اما با فاصله گرفتن از آراء و اراده مردم راه استبداد پیش گیرند و راه هرگونه اظهار نظر را بر مردم ببندند. فرامین و قوانین صادره ، بدین ادعا که بر گرفته از آئین ثابتی است ، به عنوان بهترین آئین و به صورت یک قاعده غیر قابل انتقاد و لازم الاجراء در می آید و عقاید عمومی را در آن راهی نیست . در این رژیم ها تنها ملاک برای خوب و بد امور ، افکار و عقاید زمامدار و یا هیات زمامداری است.
در این نظام ، تنها نظر حکومت ، قابل اجرا می باشد و سایر افکار قابل پذيرش نيستند و چون موجب برانگیخته شدن افکار می شوند ، به هر طریق ممکن باید محو شوند. مهمترین راه محو اندیشه های مخالف آن است که نظرات ابراز شده توسط زمامدار ، از طریق تبلیغات وسیع ، آنچنان مهم و حیات بخش توصیف شود که به صورت مقدس در آید .
در برخی از رژیم ها استبداد دینی مذهبی شکل می گیرد : تاریخ بشر و از جمله تاریخ قرون مسیحیت و دوره های حکومت بنی امیه و بنی عباس ، حکومت عثمانی نشان دهنده این امر است که حضور مذهب در صحنه سیاسی چه آثار آفت باری در پی داشته است.
قرار گرفتن دو قدرت سیاسی – مذهبی در حاکمیت واحد ، استبداد دینی را که وحشیانه ترین و زیان بارترین نوع استبداد می باشد ، شکل داده است. دادگاه تفتیش عقاید ، قتل عام انسانها همواره مرگ اندیشه ، آزادی و آزاده گی را بجا گذاشته است.
علت اصلی پدیداری استبداد دینی را می توان ناشی از کردار حکامی دانست که به اغراض سیاسی ، نفع طلبی های شخصی و خود معیاری های خود ، لباس دین می پوشانند و با سوء استفاده از اعتقادتات مردم ، به این امانت الهی که در دست دارند خیانت می ورزند و راه را برای هر گونه آزادی می بندند.
مریم شیرین
بر گرفته از: رژیم سیاسی؛ حشمت عاملی