مهدی خزعلی در یادداشتی با عنوان “خط تولید پرونده از سر گرفته شد” از دوبار احضار خود به دادسرا در عرض ۴۸ ساعت با عنوان مجرم خبر داده و نقد کرده است که اگر اعلام جرم است که آمدن من چه معنایی دارد، شما از پیش بریده و دوخته اید، دفاع چه معنایی دارد؟ بازپرس چه کاره است؟ شما پیشاپیش مرا مجرم دانسته اید و قرار مجرمیت صادر فرموده اید و من می دانم از همین الان نیز به بازپرس ابلاغ شده است که چه قراری صادر نماید.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی نهم آبان ماه سال گذشته در جلسه سرای اهل قلم به اتفاق سایر شرکت کنندگان بازداشت شد و هر چند بعد از مدتی همه شرکت کنندگان این جلسه آزاد شدند، اما خزعلی به غیر از سه روز نگهداری در بند ۳۵۰، تا ۱۴ خرداد امسال در انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری شد.
مهدی خزعلی در این سال ها شش بار به زندان اوین رفته است. وی پیش از بازداشت آخرش در وبسایت شخصی خود از تهدیدها سخن گفته و نوشته بود: چند روزی است که باز هم تهدیدها شروع شده است،باز هم توهم توطئه، اما من این بیدادگاه ها را به رسمیت نشناخته و نخواهم شناخت و در اعتراض به این روند دادرسی، به اعتصاب خشک دست خواهم زد، لب از آب و غذا فرو می بندم، می خواهم که چون سرورم حسین علیه السلام با لب تشنه به دیدار یار روم و از دست ساقی کوثر بنوشم. امید که با اهدای جان خویش یزیدیان را رسواتر از پیش سازم.
متن این یادداشت که در صفحه فیس بوک این فعال سیاسی منتشر شده به شرح زیر است:
دولت یازدهم آنقدر وا داد تا این محتضر رو به موت باز جان گرفت و خط تولید پرونده را از سر گرفت…!
ظرف چند روز گذشته احضاریه پرونده یازدهم و دوازدهم به فاصله ۴۸ ساعت واصل شد…!
جالب توجه این که هر دو احضاریه از شعبه ۱۲ بازپرسی فرهنگ و رسانه واصل شده است، همان جایی که پرونده شکایت ما از صدا و سیما و ضرغامی قریب دو سال است که راکد و بدون پاسخ مانده است، در دوران حبس وکیل مرا بازداشت و بازجوها مجبور به استعفا کردند! می خواستند مرا در سلول انفرادی نگه دارند و به دلیل عدم پیگیری شکایت پرونده را ببندند!
در شکایت من از صدا و سیما، هنوز ضرغامی به دادسرا نیامده است! آیا ما می توانیم مثل ضرغامی و مرتضوی در دادسرا حاضر نشویم؟! این در حالی است که ما همیشه مثل کفتر جلد به دادسرا و دادگاه رفته ایم و باز هم برای ایجاد جو رعب و وحشت، قرار را بازجو لغو می کرد و با یورش به محل کار سعی داشتند تا در بین پرسنل و همکاران جو تهدید و ارعاب ایجاد کنند تا کسی جرأت همکاری با موسسۀ مرا نداشته باشد! پرسنل مرا تهدید می کنند و با ایجاد مزاحمت تلفنی آنها را مجبور به استعفا می کنند!
یک مداح در خیابان هفت تیر کشی کرده و به سوی یک زوج جوان تیراندازی و ماشین آنها را سوراخ می کند، اما هرگز به دادسرا نمی رود و شاکی رضایت می دهد، خودش مصاحبه می کند که در دفاع از خانواده اش تیراندازی کرده است و دادستان می فرماید:” او تیراندازی نکرده است!” البته دادستان راست می گوید و چرا تیرانداز واقعی را پنهان می کنند، همه مردم می دانند! و در این میان خبری از مدعی العموم نیست که جنبه عمومی جرم را رسیدگی کند و مردم را – که امروز از مداحان می ترسند- آرام نماید، امروزه مردم در بزرگراه ها می ترسند که هدف تیراندازی هفت تیر کش ها قرار نگیرند…!
اما برای من – بدون هیچ شاکی – ۱۲ پرونده می سازند و در برگه می نویسند: “اعلام جرم دادستان”
اگر اعلام جرم است که آمدن من چه معنایی دارد، شما از پیش بریده و دوخته اید، دفاع چه معنایی دارد؟ بازپرس چه کاره است؟ شما پیشاپیش مرا مجرم دانسته اید و قرار مجرمیت صادر فرموده اید و من می دانم از همین الان نیز به بازپرس ابلاغ شده است که چه قراری صادر نماید و چه بلایی سرم بیاورد یا نیاورد…!
اگر الفبای قضا را می دانستند، باید مرا با ذکر عناوین اتهامی احضار می کردند و شاکی را مدعی العموم ذکر می کردند، او نمی تواند قبل از استماع دفاع من اعلام جرم نماید و قرار مجرمیت صادر فرماید، باید مرا احضار فرموده و پس از تفهیم اتهام و بررسی مستندات و دفاعیات مقدماتی، اگر اتهام را وارد دانستند، قرار متناسب صادر تا من پس از تمهید مدارک و دفاعیات لازم در جلسه دادسرا حاضر و پس از اخذ آخرین دفاع، قرار مجرمیت صادر و اگر به تایید دادستان رسید، کیفر خواست صادر شود و باز پس از تایید دادستان به محکمه ارجاع شود…!
متاسفانه در مملکت ما همه حکم می فرمایند، مثلاً آقای جنتی راساً در نماز جمعه حکم بر حصر میر حسین و شیخ مهدی می دهد و قریب ۱۰۷۰ روز است که این حصر غیر قانونی ادامه دارد و از محاکمه و آیین دادرسی خبری نیست!
از قاضی محترم می خواهم تا احضاریه را طبق قانون اصلاح و ابلاغ فرمایند تا من در همان فرصت قانونی ذکر شده در احضاریه – به احترام مقام قضا که مقام مولا علی(علیه السلام) است – در محکمه حاضر و به همگان بیاموزم که باید دادگاه فصل الخطاب باشد نه کس دیگری…!
علی (علیه السلام) به ما آموخت که امام المسلمین هم باید در دادگاه چون یک فرد عادی حاضر شود، چیزی که در این ۳۵ سال دیده نشده است!
آیا از مسئولین عالی و اعوان و انصارشان در این ۳۵ سال هیچ شکایتی نشده است؟!
قطعاً شکایت شده است، اما مداح جناح حاکم هم خود را فوق قانون می داند و یک پاسدار را هم نمی توان به محکمه احضار نمود تا چه رسد به …! اما من رسماً از روزنامه ایران و سایت های دروغ پرداز و ضرغامی و قضات دادگاه انقلاب شکایت کردم و دریغ از حضور یکی از آنها در دادسرا – علی رغم احضار ! – چه باید کرد و شکایت کجا بریم؟!
بازپرس محترم؛ محبت فرمایید برگه احضاریه را کامل پر فرمایید و عناوین اتهامات انتسابی و نام شاکی(مدعی العموم) ذکر شود، دراحضاریه پرونده یازدهم ” تبلیغ علیه نظام” ذکر شده است و کی و کجا نامعلوم است تا من با مستندات لازم برای دفاع حاضر شوم.
در احضاریه پرونده دوازدهم ، حتی اتهام ذکر نشده است!
در هر دو علت احضار اعلام جرم دادستان ذکر شده است، که این خلاف بیین قانون است، هنوز تفهیم اتهام نشده که نمی توان قرار مجرمیت صادر کرد!
من آماده حضور و دفاع هستم – اما با احضاریه کامل و با رعایت موازین قانونی، که هرگز برای من رعایت نشده است – امیدوارم که جناح شکست خورده حاکم به جای چنگ و دندان نشان دادن، سر عقل بیاید و با مردم آشتی کند.
در خاتمه من آینده ای بهتر از مرتضوی برای اینها نمی بینم، این خوش خدمتی ها عاقبت خوشی ندارد…!
حال بگیرید و ببندید و بزنید و بکشید، آخر کار می رسید به جایی که مرتضوی رسید…!
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
۱۳۹۲/۱۰/۲۸
شب میلاد رسول اکرم (ص)
مهدی خزعلی