بر اساس روایتی که علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل فرموده است: «رسول خدا (ص) سپاهى را به جنگ دشمن فرستاد. هنگامى که از جنگ برگشتند، به آنها فرمود: آفرین بر کسانى که جهاد کوچک را انجام دادند ولى جهاد اکبر هنوز بر آنها واجب است. گفته شد: یا رسول اللّه! جهاد اکبر کدام است؟ پیامبر فرمود: جهاد با نفس.» (۱) در این حدیث نبوی جهاد با نفس بزرگتر و عظیمتر از جهاد با دشمنان دین قلمداد شده است. این امر جهاتی دارد: ۱ـ در جهاد اصغر چون جامعه از تب تهدید دشمن ملتهب است و جوّ و فضای عمومی جامعه، جوّ و فضایی آشفته است و همه طبقات جامعه درگیر آن هستند، دلکندن از جان و عازم جبهههای نبرد شدن در کنار مردم دیگر، آسانتر است. ۲ـ جهاد اصغر در مدت زمانی معیّن و محدودی رخ میدهد و تحمل مصایب آن آسانتر است. ۳ـ در جهاد اصغر، در صورت شهادت، بهشت و نعمتهای آن در انتظار فرد است و در صورت پیروزی، افتخارات و عناوین رنگارنگ و این خوشایند نفس است. ۴ـ در جهاد اصغر چه بسا مسلمان در دید مردم، مجاهد محسوب شود ولی نفاق یا نیتهای آلوده در دل داشته و با وجودی سراسر آلوده وارد نبرد مقدس شود. ۵ـ آن حالت شور و شوق خود را به خاطر خدا در خطر انداختن، بلافاصله پس از اتمام جهاد اصغر فروکش میکند و چه بسا نفس در یک تغییر و سقوط ناگهانی به دنبال جمعآوری عناوین و غنائم بیافتد و خدا به حاشیه رود. ۶ـ چون مجاهد به جهاد اصغر از حواس و مشاعر باز باطنی و قلبی بهرهمند نیست، ممکن است که سران سیاسی جامعه به راحتی او را فریب دهند و وانمود کنند که او را به جهاد مقدس میفرستند در حالی که نیت آنها حفظ حکومت خود و گسترش جاهطلبیها و بهرهمندی از مطامع نفسانی باشد. مانند مسلمانانی که در دوره خلفای اموی و عباسی و عثمانی و… فریب خورده و به گمان انجام جهاد و جلب رضایت الهی و رسیدن به جایگاههای آسمانی و بهشتی، در خدمت مطامع نفسانی سران سیاسی و نظامی بودند و راهی دوزخ نفس ظلمانی و سیاه آنان شدند. ۷ـ مجاهد جهاد اصغر باید بمیرد یا کشته شود تا جایگاه آسمانی خود را ببیند و وارد آن شود، به همین جهت امکان دارد با شک و دو دلی نبرد کند. مانند آن مجاهدی که در جنگ صفین در صف علی (ع) و برای او نبرد میکرد اما به دلیل همین شک و تردید از او پرسید: من ماندهام حیران که تو بر حق هستی یا معاویه؟ در حالی که در جهاد اکبر به خاطر بهرهمندی مجاهد این جهاد از مشاعر و حواس باطنی و قلبی باز، وی ابتدا و در حالی که در قید زندگی این جهانی است، جایگاه خود را به کمک قدرت شهودی که خداوند به او عطا کرده است، میبیند و بعدها، پس از مرگ، راهی جایگاهی میشود که پیش از این دیده و شهود کرده بود.
اینها از جمله آسیبهایی است که جهاد اصغر با آنها همزاد است و مجاهد از وجود آنها رنج میبرد، در حالی که هیچ یک از این آسیبها متوجه جهاد اکبر نیست.
جهاد اکبر به صورت انفرادی انجام میشود و در طی انجام آن جوّی ملتهب وجود ندارد که مجاهد جهاد اکبر را درگیر کند و به حرکت بیندازد. مدتش کوتاه نیست بلکه به درازای عمر مجاهد است و… به همین شکل هیچ یک از آسیبهای جهاد اصغر شامل حال جهاد اکبر نمیشود. به همین جهات و شاید به جهاتی دیگر که بر اینها افزوده میشوند، جهاد اکبر بزرگتر و ارزشمندتر از جهاد اصغر است و مجاهد و شهید این جهاد، بزرگتر و ارزشمندتر از مجاهد و شهید در جهاد اصغر است.
اینک به تبیین مختصر جهاد اکبر میپردازیم: جهاد اکبر، جهاد با نفس است و اگر مجاهد اکبر در این جهاد از توفیقات الهی بهرهمند باشد، در آن پیروز شود و نفس خود را بکُشد، از چاه نفس امّاره و لوّامه و از قید حجابهای ظلمانی بیرون میآید و با تابش انوار الهی، مظهر اسماء و صفات الهی از جمله مظهر اسم شریف «الشهید» میشود. خداوند در قرآن خود را بارها با این اسم نامیده است. از جمله: «قُل یا اَهلَ الکِتابِ لِمَ تَکفُرونَ بِآیاتِ اللهِ وَ اللهُ شَهیدٌ عَلی ماتَعمَلونَ» (۲): «بگوای اهل کتاب! چرا به آیات الهی کفر میورزید در حالی که خداوند شاهد اعمال شما است؟» همانطور که ملاحظه میشود، در اینجا شهید در معنای شاهد به کار برده شده است. وقتی میگوییم: خداوند شهید است، یعنی خداوند شاهد است، میبیند و مشاهده میکند.
واژه و اسم شهید در قرآن در مصادیق انسانی هم در معنای شاهد به کار رفته است. مانند: «فَکیفَ اِذا جِئنا مِن کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً» (۳): «پس چگونه است وقتی که از هر امتی شاهدی میآوریم و تو را نیز بر آنان شاهد خواهیم آورد!؟»
پس بنا بر نقل الهی، پیامبر اکرم (ص) نیز بدون شهادت ظاهری در جهاد اصغر، از دیدگاه الهی شهید محسوب شده است. یعنی پیامبر (ص) زنده بوده و در میان دیگران زندگی میکرده و در عین حال از دیدگاه الهی شهید محسوب میشده است. این به معنای شهادت در جهاد اکبر است که معنای برخورداری او از شهود بالاتر و برتر در وجود مقدس را میدهد. بنابراین، سالک و مؤمنی که پس از مجاهده با نفس و گذر از قید حجابهای ظلمانی وارد عالم نور میشود، به شهود برتر و بالاتری دست پیدا میکند که نتیجهاش مظهریت وی برای اسم شریف «الشهید» است. چنین سالکی در عین برخورداری از زندگی دنیایی، در بارگاه الهی شهید محسوب میشود. چنین کسی از مقام شهادت در جهاد بزرگ بهرهمند است و شهادت در جهاد کوچک برای وی امتیاز و مقام بالاتری به حساب نمیآید.
بهترین دلیل برای درستی این مطلب این است که پیامبر اکرم (ص) و تعدادی از اهل بیت او (ع) در جهاد اصغر به شهادت نرسیدهاند. پس اگر شهادت در جهاد اصغر را تا این پایه که عدهای تلقی میکنند، مهم بدانیم و آن را امتیازی بیبدیل در نظر بگیریم، با این مشکل حل ناشدنی مواجه میشویم که چرا خدای تعالی این امتیاز و مقام بیبدیل را از پیامبر خاتم (ص) و تعدادی از اولیا و اهل بیت او (ع) دریغ کرده است!؟ اگر مقام شهادت در جهاد اکبر را برای فاطمه زهرا (س) در نظر بگیریم و معتقد باشیم او از عالیترین مراتب شهود بهرهمند بوده است اما بر اساس برخی از منقولات معتبر، شهادت در جهاد اصغر را برای ایشان در نظر نگیریم و بر اساس همان روایات، معتقد باشیم ایشان رحلت کردهاند، به مقام ایشان جسارت و توهین کردهایم؟ اگر چنین اعتقادی را داشته باشیم در این صورت بالاترین جسارت را خواسته یا ناخواسته به ساحت مقدس پدر بزرگوار ایشان که قطعاً در جهاد اصغر شهید نشدهاند، کردهایم! آنگاه چگونه از عهده پاسخگویی به خداوند و شرمندگی در محضر رسول خدا (ص) برمیآییم؟ آیا فاطمه زهرا (س) واجد امتیاز و مقامی بیبدیل بوده که پدر بزرگوارش از آن محروم مانده است؟ این چه منطق ناروا و چه اعتقاد باطلی است!؟ آیا در اعتقادات بزرگانی از مورخان، از میان علمای شیعه که رحلت آن حضرت را به دلیل تردید در یک مسأله تاریخی، به صورت شهادت قبول نکردهاند، خللی وارد میشود و از مذهب شیعه خارج میشوند؟ آیا استاد دانشمندی همچون مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی که در اعتقاد وی به مذهب تشیّع و علم وی به تاریخ تشیع تردیدی نیست ولی در کتاب «زندگی حضرت فاطمه زهرا» (۴) فقط درباره مصائب آن حضرت آن هم به طریق سوال سخن میگوید ولی چیزی درباره شهادت ایشان توسط کسی یا کسانی نمیگوید، جسارت به مقام آن حضرت کرده است؟ آیا قصد فتنه جویان حق طلبی است یا ایجاد تشویش، آن هم در زمانهای که این قبیل اختلافات دامن گیر عالم اسلام و ایجاد تفرقه میان مسلمین شده است؟
چند تن به تحریک سایتی مغرض و فتنه جو که دائماً در اندیشه باطل تحریک فقرا است و در این کار سابقهای طولانی دارد، بر سر سخنرانی حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده، مجذوبعلیشاه، ـ روحی فداه ـ در تاریخ صبح پنح شنبه ۱۳۹۲/۶/۲۸ با تحریف فرمایشات ایشان، به خیال خود سعی کردهاند جنجالی عمدی به راه اندازند مبنی بر اینکه ایشان با عدم اعتقاد به شهادت ظاهری حضرت فاطمه زهرا (س) به ایشان جسارت کردهاند و آنگاه عقدههای فروبرده در سینه خود را در قالب سخیفترین کلمات که در حق خودشان صادق است، به ایشان روا داشتهاند که همگی از افتادن آنها در وادی جهل مرکب و صفات ذمیمه اخلاقی حکایت میکند که اگر اهلش بودند باید با جهاد اکبر با آن مبارزه میکردند.
متأسفانه امام جمعه محترم گناباد نیز که در زیّ روحانیت و مقام قضاوت قرار دارند، و باید ابتدا به حکم صریح قرآن «إذا جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبَیَّنوا» (۵): «اگر شخص فاسقی خبری برای شما آورد، درباره آن تحقیق کنید»، عمل میکرد و حقیقت امر را از غیر فاسقین جویا میشد، خلاف امر الهی رفتار کرده و خود را آلت دست توطئهگران ساختند! در حالی که سخنان کوتاه قطب معظّم دراویش نه تنها جسارت و توهین به ساحت نورانی فاطمه زهرا (س) نبوده بلکه تبیین کننده شأن والای حضرت (س) و مبتنی بر مقدمهای است که در زمینه جایگاه جهاد اصغر و اکبر در اسلام و از دیدگاه قرآن و اهل بیت رسول (ع) آوردیم.
ایشان در سخنرانی مذکور، نخست از اینکه در دهههای اخیر، واژه شهید به هر کسی از جمله کسانی که در تصادفات کشته می شوند، اطلاق میشود؛ به حق انتقاد کرده و فرمودهاند: «یکی هم لغت شهید است. در مورد شهید خیلی بحثها کردهاند. متأسفانه کسانی که باید خودشان حیثیّت، اهمیت و مصداق این لغت را حفظ کنند، این کار را نمیکنند. به هر فردی که در تصادف ماشین هم کشته شود، شهید میگویند. این برای آن شخص اجری فراهم نمیکند، بلکه لغت شهید را کم ارزش میکند و حتّی ممکن است آن شخص را بد هم بکند.» (۶)
آنگاه بیانی ایراد فرمودهاند که بر خلاف تبلیغات هوچیگران، نه تنها مایه وهن حضرت فاطمه زهرا (س) نبود، بلکه تبیین کننده شأن والای ایشان نیز بود. ایشان در ادامه انتقاد به کاربرد بیرویه و نابه جای واژه شهید، از اینکه این واژه مقدّس اخیراً کممایه شده و بیجا به کار میرود و با همان قدر ارزشی که برای کشتهشدگان حوادث رانندگی و سوانح هوایی استفاده میشود، برای کسی چون فاطمه زهرا (س) هم به کار برده شده و در تقویمها نوشته شده است؛ اظهار ناخرسندی کردند و فرمودند این کار از اجر و ارزش والای شهید کم میکند. ایشان به عنوان تأیید این مطلب به قول یکی از دوستان خود استناد کرده و فرمودهاند: «مثلاً یکی از دوستان سابق من که مرد مسلمان و خیلی معتقدی بود، تلفن زد و از من پرسید: تقویم امسال را دیدی؟ گفتم: بله. گفت دیدی نوشته شهادت حضرت فاطمه (س)؟ خب، این طور از اجر شهید کم میشود.» (۷)
ایشان سپس منظور مورد نظر خود از واژه شهید را اینگونه تبیین کردند: «برگردیم به اینکه منظور از شهید چه کسی است؟ در یک آیه قرآن راجع به رؤیت هلال ماه رمضان، میفرماید: «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» (۸) کسی که شهر را شاهد است، روزه بگیرد، یعنی [ماه را] ببیند. یعنی کسی بدون نگرانی و با علم به اینکه کشته میشود، جانش را میگیرد کف دستش و [به جهاد] میآید، این شخص را شهید میگویند. اگر این [شخص] را شهید بگیریم، خیلی اشخاص کمی [مشمول] هستند و البته به این دلیل خیلیها را باید شهید بگوییم و حال آنکه در تاریخ به آنها شهید نمیگویند.» (۹) پس از دیدگاه ایشان، منطبق بر دیدگاه قرآن و اهل بیت رسول (ع)، شهادت در جهاد اکبر اصل است. شهید این جهاد، با ارزشتر است. شهیدی است که با کشتن نفس و هواهای نفسانی خود و با عبور از حجابهای ظلمانی وارد عوالم نورانی شده، از شهودی بالا و در مقیاس اهل بیت رسول (ع)، از عالیترین مراتب شهود برخوردار شده و به شهود وجه الله در مجالی و مراتب متنوع آن نائل آمده است. این در حالی است که تاریخ به این شهیدان شاهد، شهید اطلاق نمیکند.
ایشان به حق، این شهادت و این مقام را برای فاطمه زهرا (س) قائل شدهاند و از اینکه چنین شهید بزرگواری را ـ که البته تاریخ به آنها شهید اطلاق نکرده است، حال آنکه شهیدان بزرگتر و برتر، ایشان و امثال ایشان هستندـ در کنار کسانی که در عرف امروزه، نابجا به آنها شهید اطلاق شده است، انتقاد کردهاند و فرمودهاند: با این کار «اجر شهید کم میشود.» یعنی وقتی به هر کسی که دلتان میخواهد شهید (در جهاد اصغر) میگویید و آنگاه همین واژه را برای شهیدی همچون حضرت فاطمه زهرا (س) که مقدّم بر شهدای جهاد اصغر، شهید در جهاد اکبر است و از عالیترین مراتب شهود وجه الهی بهرهمند بوده است نیز به کار میبرید، در واقع گویی تلاش کردهاید تا اجر شهید بزرگ و بزرگواری مانند فاطمه زهرا (س) را کم کنید. ایشان در ادامه، بیاناتی فرمودند که متأسفانه هوچیگران آن را به عمد نقل نکردند چون روشن کننده مجموع فرمایشات ایشان است. ایشان در پایان این بیانات باز هم تأکید فرمودهاند که حضرت فاطمه (س) را در هر صورت شهید میدانند که پس از آنکه ریاضات و سختیهای زمان پدر و روزگار پس از پدر را تحمل کردند، از شهود بالاتر و عالیتری بهرهمند شدند و جایگاه اُخروی خود را به رأیالعین مشاهده فرمودند و مظهر اسم شریف «الشهید» خداوند شدند. برای چنین شخصی با چنین مقامی، شهادت یا عدم شهادت در جهاد اصغر مساوی و بالسّویه است و امتیاز و مقامی محسوب نمیشود: «حالا اینطور شده که هر کسی در راه اسلام زحمت کشید و جانبازی کرد، هر وقت بمیرد به او شهید میگویند، یا در صورتی که از آن زجرها بمیرد. [این] همین [است] که من گفتم. گفتم با آن زجرهایی که حضرت فاطمه (س) بعد از رحلت پیغمبر بزرگوار (ص) کشیدند، توهینهایی که به حضرت (س) و علی (ع) شد، در اثر همانها رحلت فرمودند. در واقع در حال تحمل شمشیرها و نیزههای دشمنان بودند و در اثر همان رحلت فرمودند. در این صورت ایشان هم شهید است. ما یقین داریم که فاطمه (س) شهید بود. یعنی مقام خودش را در آن دنیا دید و مشتاق به رفتن بود.» (۱۰)
حکایت مطلبی که مغرضان آشوب طلب با تحریف کلام حضرت آقای مجذوبعلیشاه به ایشان نسبت دادند، مشابه حکایت یهودیانی است که خداوند در قرآن مجید میگوید: «مِنَ الَّذینَ هادوا یُحَرِّفونَ الکَلامَ عَن مَواضِعِه» (۱۱): «برخی از یهود سخنان را از مواردشان تحریف میکنند.» قصد آنها در باطن همچون یهودیان زمان پیامبر (ص) تشویش اذهان عمومی مسلمین است.
چنان سخنانی را هیچ مسلمانی اعمّ از شیعه و سنّی نه گفته و نه میگوید، چه رسد به بزرگان عرفا در طریقه نعمتاللهی گنابادی که در شأن معصومان (ع) اعتقادی تام دارند و آثار و اقوال و کردارشان شاهد این مدعاست. چنانکه سالهاست – از جمله امسال- که مجلس سوگواری حضرت زهرا (س) در منزل حضرت آقای مجذوبعلیشاه برگزار میشود. کسانی که جویای حق هستند، بهتر است برای درک بهتر دیدگاه عمیق حضرت آقای مجذوبعلیشاه درباره شأن و جایگاه والای حضرت فاطمه زهرا (س) به دهها سخنرانی ایشان به مناسبتهای مختلف درباره مقام حضرت زهرا (س) مراجعه کنند تا کذب ادّعا و اتهامات دروغگویان بر ایشان برملا شود. چقدر شاعر نیکو سخن گفته که: «مه فشاند نور و سگ عوعو کند / هرکسی بر طینت خود میتند»
منبع:
برگرفته از وبلاگ آقای علیرضا عرب
( ایشان در وبلاگشان چنین نوشتهاند که : که مطالب مندرج در این وبلاگ نظرات شخصی بنده بوده و بازتاب دهنده نظرات رسمی سلسله نعمتاللهی گنابادی و بزرگان آن نیست.)
پانوشتها:
۱. این حدیث در منابع موثق روایی از جمله وسائل الشیعه (ج ۱۱، ص ۱۲۴) آمده است.
۲. سوره آل عمران، آیه ۹۸.
۳. سوره نساء، آیه ۴۱.
۴. زندگی فاطمه زهرا/دکتر سید جعفر شهیدی/ص۱۴۵
۵. سوره حجرات، آیه ۶.
۶. سخنرانی حضرت آقای دکترنورعلی تابنده، مجذوبعلیشاه، صبح پنجشنبه ۱۳۹۲/۶/۲۸، مجلس آقایان.
۷. همان.
۸. سوره بقره، آیه ۱۸۵.
۹. همان سخنرانی.
۱۰. همان.
۱۱. سوره نساء، آیه ۴۶.