Search
Close this search box.

مجلس صبح پنجشنبه ۱۷-۱۱-۹۲ (ایجاد تحریف در تاریخ -آقایان)

03

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

راجع به موسی(ع)، وقایع و داستان‌های زیادی در قرآن است (البته در خیلی اخبار هم هست) موسی(ع) به خدا عرض می‌کند رَبِّ أَرِنِي (بقره/260) خدایا خودت را به من نشان بده. خود بشریت یک وجود مستقلی است در اول [متوجه] خدا نبود و بعد کم‌کم متوجه خدا شد، فطرتش از اول متمایل به خداوند بود. این است که می‌گشت تا به حقیقت رسید. یا اینکه حضرت ابراهیم به خداوند عرض می‌کند رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى خدایا به من نشان بده که چگونه مرده را زنده می‌کنی. که در این حرف یک شکی است کما اینکه خداوند هم بعد از این، از ابراهیم می‌پرسد مگر ایمان نداری؟ قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي چرا ایمان دارم، ولی می‌خواهم قلبم مطمئن شود. موسی(ع) عرض کرد خدایا خودت را به من نشان بده. من و شما همچین حرفی بزنیم خداوند می‌زند تو دهنمان، می‌گوید از این فضولی‌ها نکن. ولی به موسی نشان داد گفت: انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ (اعراف/143) تو که یک ذره‌ی کوچکی هستی، کوه به این بزرگی را نگاه کن ببین طاقت دارد؟! همان‌طوری که صحبتهایمان را با بِسْمِ اللَّهِ شروع می‌کنیم، بعد از بِسْمِ اللَّهِ با نام یکی از بزرگان حضرت موسی(ع) شروع کردیم.

یک امری که خیلی متداول است و صحبت می‌کنیم و دیده‌ایم، مسئله‌ی انحرافِ تاریخ است. اگر توضیح ندهیم خیلی مسئله‌ی عجیب و غریبی می شود، انحرافِ تاریخ یعنی چه! نمونه‌هایش را دیدم که عرض می‌کنم. دشمنان ما، شیطان نیستند، شیطان در ذهن آنها دخالت می‌کند. خداوند می‌گوید شیاطین نسل و فرزند می‌آورند، فرزند آوردن آنها البته این طوری است که خودخواهی، تجاوز و … همه‌ی اینها با هم جمع می‌شود و یک چیز دیگری پیدا می‌شود و آن سادیسم خودخواهی و خون‌ریزی است، منظور این اخلاق‌های بد پشت سرش زاییده می‌شود.

یک طلبه‌ای که هنوز جامع‌المقدماتش تمام نشده، صرف میر را دارد حفظ می‌کند. ببخشید این دو لغت را گفتم، بدانید این کتاب‌ها را خواندم و دیدم، حداقل اسمش را می‌دانم. این برای خودش آقایی می‌شود از من می‌خواهد مناظره کنم! آخر در آن فصلِ جَدل [کتب منطقی] نخوانده‌اند که دو طرف مناظره باید هم وزن باشند. مثل آن مناظره‌ی قدیم سبزوار که البته با آقایان نبوده، با یک بهائی بوده است، حضرت صالح‌علیشاه می‌فرمودند. درویش پیرمردی با آن شخص در مسجد مناظره می‌کردند (اسمش هم فرمودند من یادم نیست، چون ایشان او را دیده بودند) این درویش پیرمرد گفته بود نه حرف ما اینطور نمی‌شود ما باید مباهله کنیم که نتیجه ‌مناظره‌مان معلوم شود. مباهله یعنی تن به تن، هر کدام بیاید آن یکی دیگر را نفرین کند بگوید که اگر دروغ می‌گوید، بر او نفرین باد. آن طرف حاضر نشده، گفته بود نمی‌شود ما حرفمان را زدیم باید روشن شود. دست این شخص را گرفته بود به زور بالای مسجد برده و خودش را از گل دسته پایین انداخته بود، خدا خواسته پیرمرد زنده مانده بود، آن یکی طرفش مرده بود، که این جریان تا مدت‌ها موجب شده بود که اطرافیان آن مرحوم (ان‌شاءالله مرحوم) درویش‌ها را لعن می‌کردند، که این‌ها موجب مباهله شدند.

به هر جهت دو طرف مناظره باید هم وزن باشند. این است که درویش‌ها دستور دارند در این موارد بگویند آقا این کار ما نیست، اگر سؤالی داری بیا برویم از [بزرگان ما] بپرس. من جوابی نمی‌دهم، بعد می‌نویسند بله ما که خواستیم مناظره کنیم؛ هیچ از این‌ها نیامدند با ما مناظره کنند. راست می‌گویند دروغ هم نمی‌گویند. همین نوشته‌های مختصر گرد و خاک می‌خورد و می‌ماند، بعد یک قرن دیگر کسی که مطالعه می‌کند می گوید بله همچین جریانی هم بوده است و این جریان محرمانه و مخفی مانده، من که مورخ هستم کشف می‌کنم، این جریان را کشف می‌کند، که یکی از مجتهدین به‌نام می‌خواسته مباحثه کند این‌ها مباحثه نکردند. این خودش یک انحرافِ تاریخی است، از این قبیل انحراف‌ها فراوان است.

درویشی که در چهار قدمی بیدخت است، تازهِ درویش است می‌گوید آقا گفته‌اند با این‌ها معاشرت نکنید، نمی‌آید نگاه کند. کتابی دیدم در مورد وقایع، تاریخ و جغرافیای گناباد. عکس مزار و کاشی‌ها را دارد که آنجا نوشته امام الانس و الجان عجل الله تعالی فرجه الشریف، همین عکس را دارد بعد می‌گوید این‌ها به امام زمان معتقد نیستند، در متن این طور می‌گوید، عکسش آنطوری است. پس‌فردا چاپ بشود یکی می‌آید آن عکس را چاپ می‌کند و یکی این را چاپ می‌کند، یک انحرافی پیدا می‌شود. به همین جهت هم گفتند امانت داری در واقع از شرایط و تعهدات خاص است که حتما درویش‌ها باید خیلی رعایت کنند. این مسئله این اندازه مهم است که در حقوق جزائی کشورهای دیگر وارد شده است. مثلا در فرانسه، اگر کسی سرقت کند مجازاتی دارد، اما اگر کسی امانتی را که باید حفظ کند سرقت کند مجازاتش خیلی شدیدتر است. به همین صورت باید در انتقادات بود. من خودم یادم می‌آید وقتی که در اداره کار می‌کردیم، کسی از من پرسید فلان آقا چطور آدمی است. گفتم آدم امین و درستی است، ولی من با او بد هستم، با او سلام و علیک اصلاً نمی‌کنم، دیگر نپرسید چرا. واقعیت را کتمان نکردم که به نظر من آدم امین و درستی بود و این را هم گفتم که من با او بد هستم. امانت داشتن در این امور معنوی که به آینده‌مان منتقل می‌شود، همین‌ها را اگر ما رعایت نکنیم موجب انحراف تاریخ می‌شود. انحراف تاریخ هم به این معنی است که یک عده‌ی زیادی را که ما اسامی‌ و تعدادشان را هم نمی‌دانیم، ولی می‌دانیم عده‌ی زیادی را گمراه کرده‌ایم.

یک کسی من را دعوت کرده که بیایید از توهین به حضرت زهرا(ع) توبه کنید. کی؟ باید با ذره بین بگردید پیدایش کنیم. این نوشته را اگر صد سال دیگر کسی ببیند، می‌گوید کشف مهمی کردم. بخصوص حالا که آثار؛ اعم از نوشته و غیر نوشته وسائل طولانی بودنش وجود دارد. این همه انحرافات که ما خودمان در تاریخ اسلام می‌بینیم و متأسفانه این توسلِ به انحرافات در همه‌ی رشته‌ها و در همه‌ی اشخاص دیده می‌شود. اخباری که ممکن است موجب گمراهی شیعه‌ای بشود، هست. انحراف، همین امر موجب می‌شود که حقیقت بر مردم مکشوف نشود. یکی از جهات ولایت هم که می‌گوییم، یعنی دعوت به ولایت، دعوت به بیعت ولوی (نه اینکه ولایتی که مثل نقل نبات، نه!) آن ولایت واقعی، باید هرکس خودش برود تحقیق کند. ان‌شاءالله خداوند ما را از شرّ این شیطان زاده‌هایی که در ذهن ما هست نجات بدهد. به ما هم نیروی تشخیص بدهد. ما میکروب را نمی‌بینیم ولی میکروب در خیلی چیزها وجود دارد، که اگر به بدن ما بیاید بکلی ما را نابود می‌کند، ولی آن میکروسکپ که اشتباه نمی‌کند، می‌بیند. ان‌شاءالله خداوند به دیده‌ی ما قدرت میکروسکپی بدهد که همه چیز را ببینیم ان‌شاالله.

Tags