حمیدرضا مرادی سروستانی درویش گنابادی محبوس در زندان اوین، که امروز در ۶ امین روز در اعتصاب غذای خود به سر میبرد به دلیل درد شدید در ناحیه شکم که مزید بر وضعیت جسمی ناشی از اعتصاب غذا شده است به بهداری اوین برده و از اعزام او به بیمارستان جلوگیری کرده اند.
اما بهداری اوین چگونه جایی ست و چه امکاناتی دارد؟ پیش از ورود به موضوع از ناظران و مسوولان دولت میخواهیم در سریع ترین زمان ممکن از این بهداری غیر استاندارد که از حداقلهای امور درمانی هم بی بهره است بازدید کنند تا مطابقت این یادداشت با واقعیت بر ایشان آشکار شود.
بهداری اوین روبه روی بازداشتگاه ۲۰۹ اطلاعات قرار گرفته است. تختهای بستری آن کثیف هستند. بهداشت اولیه در آنجا رعایت نمیشود و تعداد دوربینهای نظارتی که در همه راهروها و لابیها و گوشه و کنار آن نصب شده، از وسایل اولیه پزشکی آن بیشتر است. در زمان تحریمها در این بهداری حتی داروی بی حسی نبود و شاهد آنکه یکی از زندانیان ۳۵۰ هنگامی که زبالههای بند را برای نظافت عمومی حمل میکرد، دچار جراحت شدید اما در بهداری داروی بی حسی موجود نبود. بنابراین به جای بخیه به پرمنگنات و باند استریل اکتفا کردند!
چند قوطی قرص کلسیم و مقدار متنابهی قرصهای سکرآور و اعتیادزا تمام آن چیزی ست که در بهداری اوین انبار شده و هر کس برای هر بیماری جزئی به آنجا برده می شود با خیل آمپولهای مرفین و قرصهای اعتیادآور معالجه میشود. در بهداری اوین از درمان خبری نیست بلکه با داروهای مرفین دار غیراستاندارد کاری میکنند که بیمار دردش را از یاد ببرد.
پزشکهای این بهداری – هر چند افراد شریفی در میان آنها باشد – غالبا بیمار را به چشم کسی که تمارض کرده است نگاه میکنند و قسم بقراط را به نام قدرت خواندهاند و نه برای خدا.
داروخانه این بهداری دارو در اختیار ندارد و از دیگر سو اجازه ورود دارو توسط خانوادهها را هم به داخل بند داده نمیشود زیرا ورود دارو را مسوولان زندان در دست خود گرفته اند تا از این رهگذر، سر زندانی را کلاه بگذارند. داروهایی که خانوادهها با گذراندن هفت خان رستم به داخل زندان فرستاده اند غالبا توسط دلالهای امور درمانی سرقت میشود و وقتی زندانی سراغ آنها را میگیرد می گویند دارویی وارد نشده. سپس این دارو را که از زندانی سیاسی دریغ شده است میان بندهای دیگر و به زندانیان جانی و مالی و به قیمتهای گزاف میفروشند یا از زندان قاچاق میکنند و در بازار سیاه دارو میفروشند.
چنین مکان غیراستانداری چطور عنوان بهداری را یدک میکشد بر کسی روشن نیست. البته و صد البته واضح است که جایی که قانون به لقلقه زبان و ابزار دست خودکامه گان محدود شده باشد، طبیعی است که چنین مکانی را بهداری بخواند. و باز هم صد البته که اجازه نظارت و بازرسی از این به اصطلاح بهداری باید با مجوز قضایی و قضات قانون گریز چنین دستگاه قضایی باشد نه با دستور جامعه پزشکان کشور. زیرا قوه قضاییه ای که به جای اجرای قانون به فکر تامین منافع شخصی خودکامه گان باشد، بدیهی است که هر گزارش بر حقی را به ضرر خویش تفسیر کند و به آن انگ ضدیت با نظام و براندازی بچسباند. قوه قضاییه را باید دستگاه یک عده خودسر خواند که خود را تمامیت نظام فرض کرده اند هر که را که به آنها خرده بگیرد به اسم ضدیت با نظام از گردونه حیات خارج میکنند و هر نقدی را با اسم اتهامی جدید و با صدور قرار مجرمیتی تازه در نطفه خفه میکنند.
این است بهداری زندان اوین. بهداری ای که با زندانش همخوان است و به همین دستگاه قضایی قانون گریز بیشتر می آید. وقتی یک عده نماینده مجلس زندان اوین را هتل میدانند باید هم چنین مکان غیربهداشتی ای را بهداری بخوانند. علف باید به دهان بزی خوش بیاید. این علف بهداری اوین از آن این بزی دستگاه قضایی این مملکت.