محمد نوریزاد از حضورش در روز دوشنبه ۱۹ اسفندماه دقیقا یک روز پس از تجمعات روزهای ۱۷ و ۱۸ اسفندماه خانوادههای دراویش زندانی و سایر درویشان گنابادی در مقابل دادسرای تهران روایت کرده، در بخشی از این روایت وی نوشته است «از دراویش اگر چه کسی آنجا نبود اما “هست” شان بود. وهمان هستِ دراویش بود که جماعتِ اطلاعاتی و انتظامی را به آنجا کشانده بود.»
این نوشته در وب سایت و صفحه فیسبوک محمد نوری زاد منتشر شده است:
خوشا به حال صلح جویان – دوشنبه نوزدهم اسفند
یک: صبح رفتم بازار تا در تجمعِ اعتراضیِ دراویش مظلوم و خانواده های مظلوم ترشان حضور یابم. دیدم اوضاع بد جوری امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی است. اتومبیل ها و نفربرهای آنچنانی و نیروهای ضد شورش و مردانِ عمدتاً جوانِ اطلاعاتی و بانوانِ چادریِ آموزش دیده آنچنان در هم تنیده بودند و اطراف دادستانی را پرکرده بودند که هر حضور معترضانه ای می توانست به ضرب و شتم و عصبیت و قلع وقمع انجامد.
از وسط اطلاعاتی ها رد شدم و دستی بالا بردم و به کپه هایشان سلام گفتم و رفتم نشستم روی یک نیمکت درست مقابلشان. چند نفرشان آمدند و رفتند و زیرچشمی مرا پاییدند و من برای هرکدامشان دست بالا بردم که یعنی: بله این منم اشتباه نمی کنید. از دراویش اگر چه کسی آنجا نبود اما “هست” شان بود. وهمان هستِ دراویش بود که جماعتِ اطلاعاتی و انتظامی را به آنجا کشانده بود.