Search
Close this search box.

مجلس صبح پنجشنبه ۱۵-۱۲-۹۲ (حفظ همبستگی و مشورت در همه امور -آقایان)

01

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

خداوند مؤمنین را به هیئت اجتماع به منزله‌ی یک بنیان مرصوص در نظر گرفته است. ساختمان عظیمی که باشد همین بنای ساختمان و اینکه در این وضعیت باشد مورد توجه مهندس و استفاده کنندگان است. اگر در این ساختمان معیار و میزان خلوصِ فلزِ یک یا دو خشت کمتر بود، دیگر ساختمان را خراب نمی‌کنند آنجا را خالی نمی‌گذارند، آجر آجر می‌چینند استا دید که آجر یک خرده خراب است، خیلی پخته نشده بعد در آن ساختمان قرار است این آجر باشد آجر گذاشته می‌شود، جای آن یک آجر را خالی نمی‌گذارند آن آجر جزء یک کامیون آجر آمده است. این ساختمانی که می‌خواهند بسازند یا ساختمانی که ساخته شده همبستگی آجرهایش بیشتر مورد نظر است تا اینکه یکی یکی آجرها را امتحان کنند. این امتحان قبل از کار است یعنی وقتی از کوره در می‌آید امتحان شده و به همین مبنا در تصمیماتی که یک جمعی مِن‌جمله فقرا تصمیمی می‌گیرند ممکن است کامیون که می‌آید آجرهایش خیلی [پخته و خوب] نباشد ولی هماهنگی ساختمان، مهم‌تر از فرد فرد آجرها است. در مورد ائمه فرمودند کلهم نور واحد همه‌ی آن‌ها‌ نور واحدی هستند یعنی یکی هستند. این مدلی است که به ما داده‌اند مثلاً فرمایش علی(ع) را من بگویم یا فکر کنم که حضرت موسی کاظم این طور فرمود آن‌وقت دیگر این گفته‌ی من را قلم نمی‌زنند و نمی‌گویند نخیر این غلط است. تصمیم هماهنگ و یکنواخت، به اصطلاح اتفاق آراء در درجه‌ی اول (در چنین مواردی) مهمتر از متن آراء است. البته ما هر کدام خودمان تصمیم که می‌گیریم باید طبق اطلاعات و بررسی‌های خودمان یک تصمیمی بگیریم ولی وقتی دسته جمعی تصمیم می‌گیرند در این صورت باید مطیع جمع بود ولو یک نفر در این جمع نظر دیگری داشته باشد.

در این موارد در یک آیاتی در مورد منافقین یا کفار و دشمنان خطاب به پیغمبر ذکر می‌فرماید. آیه‌ی بعد از آن بلافاصله می‌گوید وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ (آل عمران/۱۵۹) در مورد کار با آن‌ها مشورت کن. البته غیر از جنبه‌ی ظاهرِ قضیه برای راضی کردن آنهاست، برای نشان دادن این‌که شما هم هستید، ما می‌دانیم. غیر از آن برای یک نواختی تصمیم خیلی مهم‌تر است. می‌فرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ ولی نه اینکه به حرف آن‌ها عیناً رفتار کنید فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ ولی هر تصمیمی که گرفتی چه آن‌ها موافق باشند چه نباشند، چه اتفاق آراء باشد چه نه؛ توکل بر خدا انجام بده.

حالا ما باید در چنین مواردی (به خصوص کارهای خودجوش) تصمیم بگیریم. در این صورت وقتی تصمیم دسته جمعی گرفتند اگر هم غلط و اشتباهی در آن بود، نباید اشتباه را مرتب بگوییم. اعلام کردن در آن مورد صحیح نیست. تصمیم دسته جمعی هرچه هم غلط، باید آن را اجرا کرد و مطیع جمع بود. حتی در علم حقوق تمام حقوق دنیا این مسئله را از لحاظ روان‌شناسی استفاده کردند و در احکام ظاهری هم منعکس است. مثلاً فرض کنید در یک دادگاهی تصمیم دسته جمعی است یعنی گفته‌اند این هفت نفر هر چه تصمیم گرفتند. حالا از آن هفت نفر، دو نفر و یا یک نفر تصمیمی غیر از آنها داشت نباید کنار برود و مخالفت کند بلکه حفظ همبستگی با دیگران ولو در تصمیم غلط شاید خیلی به اندازه‌ی صحت آن تصمیم مهم باشد.

مثالی که هم که زده می‌شود اگر در دادگاهی هفت نفر باید تصمیم بگیرند، الان هم معمولا همینطوری است، یک نفر رئیس دادگاه است باید این آراء را جمع‌آوری کند هر کدام یک نظری می‌دهند و بعد به عنوان رأی دادگاه اعلام کند. رأی دادگاه آن رأیی است که اکثریت گفتند ولو یک نفر صحیح نباشد. مثلا فرض کنید در این دادگاه پنج نفری، چهار نفر یک عقیده‌ای دارند یک نفر یعنی حتی رئیس دادگاه یک تصمیم دیگری دارد رأی دادگاه تصمیم آن چهار نفر است نه رأی رئیس، و رئیس مجبور است رأی این‌ها را به عنوان رأی دادگاه اعلام کند. خودش معتقد نیست ولی چون چهار نفر گفتند اعلام می‌کند که رأی دادگاه این است، نمی‌گوید من مخالف بودم. حالا این مورد را در هر گونه کار دسته جمعی هم باید رعایت کرد. البته برای مؤمنین به خاطر ایمانی که دارند خداوند ایمان آن‌ها را ضایع نمی‌کند. در یک موردی فرموده است؛ (البته مربوط به این آراء نیست ولی مربوط به کل ایمان است) می‌فرماید: وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ (بقره/۱۴۳) خداوند ایمان شما را ضایع نمی‌کند. هدف و ایمانی که دارید به صحتِ راه خودتان آن ایمان برای شما به منزله چراغی است.

به همین حساب در این مجالس در مورد درویش‌ها که گفتیم به صورت خودجوش؛ چون به صورت خودجوش جز امر الهی و سرنوشتی که بر ما حاکم است، دخالتی نمی‌کند. البته باید مشورت هم کرد، کما اینکه خداوند در مورد زمان پیغمبر به خود پیغمبر می‌فرماید فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ (آل عمران/۱۵۹) وقتی خودت تصمیم گرفتی با توکل بر خدا، آن تصمیم را اجرا کن. اما برای بعد از پیغمبر چه دستور می‌فرماید (در سوره دیگری است) این مؤمنین وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ (شوری/۳۸) امرشان به مشورت بین خودشان است، یعنی مشورت باید بکنید بعد آنچه گفتند و تصمیم گرفتند اجرا کنید. البته این مربوط به روش زندگی است اما فکر و اعتقادات از راه خودش همیشه می‌رود. فکرها باید با هم تماس بگیرند طلاقی داشته باشند، راه صحیح را انجام بدهند.

مسئله‌ی اعتقاد و ایمان در تاریخ بشر هم خیلی مهم بوده است. و حتی معتقد بودند، عملاً این اعتقاد را نشان می‌دادند کار صحیح بکنند خداوند بسیاری از نیروهای طبیعت را در اختیارش می‌گذارد. اینکه ما می‌گوییم در قدیم، سوگند خورد، سوگند گیاهی بوده، که تلخ و مسموم است ولی کسی به مطلبی ایمان و اعتقاد دارد، یا با کسی اختلافی دارد سوگند می‌خورد یعنی این گیاه را می‌خورد و اگر حرفش (ایمانش) صحیح باشد در او اثر نمی‌کند. یا قضیه کیکاووس و سیاوش که در شاهنامه یادآوری شده است. رسم بر این بوده است از میان آتش رد می‌شده و آن آتش به واسطه‌ی ایمانی که شخص به صحتِ خودش داشته در او اثر نمی‌کرده است. که داستانی دارد سیاوش از وسط آتش رد شد و رفت. اینها درجات پایین ایمان است ولی آن حد اعلی ایمانِ حضرت ابراهیم(ع) است که هر چه به او گفتند به این بت که الان امپراطور است سجده و یا تعظیم کن، حضرت نکرد. او را داخل آتش انداختند قرآن واقعیت را در نظر می‌گیرد ما دیدیم حضرت ابراهیم در آتش افتاد ولی نسوخت، چطور شد نسوخت! البته حالا می‌روند دنبال اینکه چرا نسوخت! ما می‌گوییم بر حسب امر الهی، یعنی بر حسب امر آن کسی که آتش در اختیار اوست ابراهیم هم در اختیار اوست. فرمود: يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ (انبیاء/۶۹)‌ ای آتش بر ابراهیم سردی، آرامش و سلامتی بده که آتش ابراهیم را نگه داشت. این اعتقاد است، ایمان و اعتقاد اگر باشد خیلی مهم است. بعد از آن‌که ایمان و اعتقادی بود مسلماً باید دید مبنای این ایمان چیست!

اگر بشر به درون خودش به آن رشته‌ای که او را به مبدأ اولیه‌ی خودش یعنی آن بهشت وصل می‌کند، به آن متوسل شود. مسلماً بوی آن بهشت به مشامش می‌رسد و بر اثر همان بو دنبال [می‌کند]. ان‌شاءالله خداوند به ما طاقت و درک این موهبت را بدهد.

Tags