Search
Close this search box.

مجلس صبح چهارشنبه ۲۸-۱۲-۹۲ (جشن چهارشنبه سوری-شادی-روزنه رحمت الهی-غرور-خانم‌ها)

04

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

آخرین چهارشنبه‌‌ سال هزار و سیصد و نود و نه است. دیشب هم چهارشنبه سوری داشتیم. اصل چهارشنبه سوری خیلی متفاوت است بعضی‌ها می‌گویند [مربوط به] زمان مختار است که قیام کرد. البته همه‌ی جشن‌هایی که ما می‌گیریم مورد تأیید ائمه و بزرگانِ دین بوده است، این هم حتما هست که تا حالا مانده است. آتش یک چیزی است که خیلی در زندگی بشر مؤثر است. وقتی می‌گوییم آتش، اتومبیل‌های دیزلی هم شامل می‌شود چون آتش می‌افروزند. رعد و برق هم شامل می‌شود. ولی خود آتش در دوران رومی‌ها برای خود رومی‌ها که هر چیزی خدایی داشت، خدای آتش هم بود. منتهی خدای آتش چون به بشر محبت داشت، آمد و آتش را یادشان داد. حالا این موضوع هم خیلی می‌شود در موردش حرف زد که چه طوری اول بار شد. دو تا سنگ به هم خورد و جرقه کرد. ولی ساده‌ترین چیزی که ما می‌توانیم بگوییم که الان هم هست که از زمین گازی بلند می‌شود، یک جایی رخنه پیدا می‌کند می‌آید، جرقه‌ی برق روشنش می‌کند. همه‌ی جاها بشر دیده، آشنا بوده است. ولی به هر جهت یک چیزی است که چهار عنصری که از قدیم می‌گویند، بشر از اول بطور طبیعی می‌شناخت آب، آتش، هوا و خاک اینها بخصوص در نزد زردشتی‌ها خیلی محترم بودند و می‌گفتند نباید این‌ها را آلوده کنیم.

قاعدتا از زمان قبل از اسلام بوده و هست. اینکه می‌گویند ممکن است فلان‌جا یک بچه‌ای چشم‌هایش را از دست داد، گو این‌که همه‌ی اخباری که ما می‌شنویم دروغ است. ولی ممکن است راست هم باشد، مانعی ندارد. از همین آب خوردن؛ دریا غرق می‌کند، از بین می‌برد. اطراف انسان خطراتی است که خداوند هم به این عبارت گفته است که ما کوه‌ها و درّه‌ها و راه‌های باریک را آفریدیم که شما بگردید راهتان را پیدا کنید. با همه‌ی این خطرات که هست باید گشت. ولی یادگاری از گذشتگان و پِرومِته است. رومی‌ها می‌گویند خدایان قرار شده بود پرومته و آتش را به بشر یاد ندهند، یک، دو کتاب به زبان فرانسه دیدم [که در این مورد نوشته بود] و بعد هم خدایان پرومته را محاکمه کردند توبیخ کردند که چرا به بشر آتش یاد دادی! حال نمی‌دانم اگر این محاکمه با ما بود از او تشکر می‌کردیم یا حبسش می‌کردیم.
باید مراقبت کنید. داشتن ترقه، اسلحه و … صحیح نیست، اینها را هم پرومته اختراع نکرد او فقط آتش را اختراع کرد. اگر این چیزها را کنار بگذاریم جشن چهارشنبه سوری، جشن بسیار خوشحال کننده و بامزه‌ای است. بعد از یک دنیا خستگی نخواستند یک دفعه وارد عید نوروز و جشن‌ها بشویم، کم کم عادت کنیم. اول مثل پیش غذاهایی که می‌خورند، غذاهای مخصوصی است که قبل از غذا می‌خورند. این هم مثل همین است. یک سال بخصوص ماها زجر کشیدیم ناراحتی دیدیم ولی خودمان می‌خواهیم شروع به شاد بودن کنیم، یعنی از همه چیز شاد باشیم. این شعر را بخوانیم که:

 عـاشقـم بــر لـطف و قـهرش بــجد  /  بوالعحب من عاشق این هر دو ضد

این عید را به شما تبریک می‌گویم، از طرف شما به خودتان و به خودم تبریک می‌گویم. همان‌طوری که من تبریک می‌گویم از طرف شما هم من باید جواب بدهم. ان‌شاءالله سال آینده بر همه‌ی ما خوش و خرّم بگذرد و دیگر از این نگرانی‌ها نداشته باشیم. به دو شکل می‌شود نگرانی نداشت یکی اینکه اصلا نداشته باشیم و دیگران کمک کنند. به قول آن شعر که همسایه‌ها یاری کنند(در گناباد این شعر را می‌گویند) و یکی اینکه ما خودمان هیچ چیزی از اینها را ناگوار ندانیم هر چه از دوست می رسد خوب است. مثلا شما شهرستان می‌روید، غذای محلی برای شما می‌آورند. بچه‌های آن‌ها اظهار خوشحالی می‌کنند شما یک لقمه به زور می‌خورید بعد می‌بینید که نمی‌توانید، ولی اگر اختیار دست شما باشد باید با تمام شادی و لذت بخورید، چون هر چه از دوست می‌رسد خوب است.

حالا ان‌شاءالله بارقه‌های شادی دیده شده و ان‌شاءالله کم‌کم جرقه‌ها و تشعشعات نورانی از روزنهی رحمت الهی به چشم‌مان برسد. همیشه آن روزنه و آن رحمت الهی هست و دریچه باز است ما باید ببینیم. ما باید چشم دیدنش را داشته باشیم، ان‌شاءالله. البته در این مدت هم باید فکر کنیم که در سالی که گذشت خودمان با خودمان چه کردیم و چه دیدیم! البته انشا‌الله هرچه احساس کردیم از این‌که در راه رضای حق قدم برداشتیم و موفق شدیم آن درجاتی است که داریم و حس می‌کنیم، آنها را نباید ندیده گرفت. ولی نه برای اینکه بگوییم ما این‌کار را کردیم خوب هستیم. مثل آن وقتی خوبی و بدی بی‌حساب می‌شود. در این جوک‌ها خیلی دقت کنید. جوک مشهوری است می‌گویند شخصی را گرفتند که گوسفند می‌دزدید گوسفند را ذبخ می‌کرد، گوشتش را بین ناتوانان تقسیم می‌کرد. گفتند چرا این کار را می‌کنی؟ گفت این بهترین تجارت است. برای اینکه من دزدی که می‌کنم یک گناه دارم ولی انفاق که می‌کنم هر مرتبه‌اش یک ثواب است. اینجا یک گناه کرده‌ام صد تا ثواب دارم، هنوز نود و نه ثواب دیگر هم طلبکارم بعلاوه این ثواب به آن گناه در کله پاچه‌اش برایم می‌ماند. ظاهراً هیچ حرفی در آن نیست، همه‌ی این‌ها درست است هم او بد است، گناه دارد. هم این‌ها ثواب دارد. این طور حساب نکنید اگر حساب واقعی کنید خودتان می‌فهمید که بایستی فلان‌جا که یک قدم خیر برداشتید کم کردید باید ده قدم خیر برمی‌داشتید بنابراین نُه قدم بدهکارید نَه یک قدم طلبکار! آن بدهکاری را در این سال باید جبران کنید.

هرگز به خودتان مغرور نشوید که اینقدر کار خوب کردم وقتی روحیه‌تان، روحیه‌ی قشری و تعصب و عددی نباشد خودتان بهترین قضاوت کننده هستید که آیا کار صحیحی کرده‌اید و یا نکرده‌اید، بدهکارید یا نه! حالا ان‌شاءالله که از نظر دیگران بدهکار نباشید ولی خودتان فکر کنید سراسر بدهی هستید.

دیگر جلسات ما تعطیل مختصری می‌شود. برنامه را نوشتیم روز جمعه و شنبه و یکشنبه صبحها جلسه داریم. بعد هم طبق معمول است. حالا هم چون دور و بر عید است خانه تکانی دارید. ان‌شاءالله به سلامتی زودتر بلند شوید و بروید. من گو اینکه هیچ کدام از آن گرفتاری‌ها نداشتم وقتِ من هم بیشتر به این‌گونه مجالس می‌گذرد که آن هم نه تنها خسته کننده نیست، بلکه شادی‌آور است. هم من و هم شماها و اگر برای یکی شادی‌آور نیست نیاید ولی برای همه شادی‌آور است.

Tags