آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز یکی از مطالبات مردم در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری بود.
بعد از انتخابات تعدادی از زندانیان که ماههای پایانی حبس خود را میگذراندند آزاد شدند اما فشار روی سایر زندانیان کاهش نیافته است. در راستای همین فشارها٬ مرخصی نوروزی ۵۰ نفر لغو شده و حتی از ملاقات حضوری زندانیان با خانوادههایشان نیز ممانعت شده است. در آستانه سال نو جرس به جمع تعدادی از خانوادههای زندانیان سیاسی رفته است تا از آنها در خصوص فضای پس از انتخابات ۲۴ خرداد و امیدها و انتظاراتشان بپرسد. متن این گفتگوها در پی میآید:
همسر قدیانی: حاکمیت با اجرای قانون با ملت آشتی کند
ابوالفضل قدیانی یکی از زندانی سیاسی است که ماههای اخیر به دلیل وخامت شرایط جسمانی و بیماری قلبی در بیمارستان تحت مراقبت است. زهرا رحیمی همسر او به جرس میگوید: «شرایط بدتر شده و وضعیت زندانیان بیمار، مرخصیها و حتی برخوردهایی که با برخی از زندانیان مانند دروایش در هفته گذشته شد هیچکدام قانونی و اخلاقی نیست و به نظر میرسد که نوعی لجبازی با دولت روحانی است. به گفته وی «آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور» مجری «قانون اساسی است و باید در مقابل بیقانونیهایی که صورت میگیرد مقاومت کنند و به مردم گزارش دهند. باید بر روی اجرای قانون اساسی پافشاری کنند، وگرنه مفهومی ندارد که هیچ ترتیب اثری به بیقانونیها داده نمیشود. آقای روحانی باید قانون شکنها را به مردم معرفی کنند. بالاخره این عزیزانی که در زندان هستند در دست قوه قضاییه هستند و باید حداقل حقوق زندانیان از مرخصیها، ملاقاتها، رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار، بهداشت و تغذیه آنها رسیدگی شود.»
وی به دیدار روز غیرمنتظره خود با خانم زهرا رهنورد و آقای میرحسین موسوی اشاره کرده و ادامه میدهد: « روز دوشنبه (۲۷ اسفند) با جمعی از معلمها به دیدار مادر خانم رهنورد رفتیم و وقتی جلوی منزل رسیدیم ماموران گفتند هماهنگ کردهاید؟ ما هم گفتیم هماهنگ نکردیم و فقط آمدیم به مادر خانم رهنورد سر بزنیم. بعد خانم رهنورد را دیدیم و در چند دقیقهای که با ایشان بودیم، گفتند مریض بودند و قبل از آن برای یک سری آزمایش به بیمارستان رفته بودند و چهارده کیلو وزن کم کردهاند، بعد متوجه میشوند که دیابت دارند که حتی بیهوش هم میشدند، اما خدا را شکر هم خانم رهنورد و هم آقای موسوی روحیه بسیار خوبی داشتند. خانم رهنورد میگفتند که شرایط کمی برایشان بهتر شده و با دخترانشان هفتهای یک بار ملاقات دارند. بعد هم تاکید کردند که همگی باید صبر کنیم و استقامت داشته باشیم. خانم رهنورد پیش از حصر در جلسات قرآن ما شرکت میکردند و در دیدارها با خانواده شهدای سبز با هم بودیم و این دیدار یک خوشحالی برای همگی ما بود. حالا اینکه چرا ما توانستیم آنها را ببنیم، یک نظر این است که شاید ماموران در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتهاند که بعید به نظر میرسد؛ چون دو نفر از ماموران در ماشین و جلوی در خانه بودند و میدیدند که ما به طرف خانه مادر خانم رهنورد میرفتیم و میتوانستند بگویند نه نمیشود، بروید و بعد بیایید. نظر دیگر این است که سیاستشان تغییر کرده و میخواهند فضا را بازتر کنند. حتی خانم همراه خانم رهنورد خیلی خوش رو و مودب بودند. اما با هر سیاستی، بهتر و عقلانی این است که بگذارند تا اقوام و بستگان خانم رهنورد و آقای موسوی آنها را ببینند، تعداد ماموران را کم کنند. ما امیدواریم که با همدلی مشکلات حل شود و حاکمیت از طریق اجرای قانون با ملت آشتی کند. »
مادر داوری: انتظارمان باز شدن فضای سیاسی کشور بود
زلیخا بیابانی، مادر محمد داوری عضو سازمان معلمان است که نزدیک به پنج سال در زندان بسر میبرد، او به جرس میگوید:» شرایط برای ما هیچ تغییری نکرده و تنها وعده و شعار تغییر شرایط را از آقای روحانی شنیدم اما در عمل چیزی ندیدیم. خود محمد خیلی امید و انتظار داشت که بعد از آمدن دولت آقای روحانی شرایط رو به بهبود رود و فضای سیاسی کشور باز شود؛ کلا خانواده ما و خیلی دیگر از مردم اصلا به همین امید یعنی تغییر شرایط بسته کشور و حاکم شدن قانون و عدالت رفتیم پای صندوقها و رای دادیم تا پیگیر آزادی محصورین و زندانیان سیاسی باشند. سرپرست من همین محمد است اما بیشتر از چهار سال با این سن و مریضی این همه راه را میروم تا او را ببینم. هر چه رفتم و حرف زدم کسی گوش نکرد، انتظارم این بود حداقل دولت جدید حرف من پیرزن را گوش کنند. پسری را تربیت کردم که برای همه الگو بود و بیست و هفت سال به بچههای این مملکت خدمت کرد. این پاداش ماست؟! امسال هم که گفتند اصلا مرخصی داده نمیشود و این خودش نشان میدهد شرایط سختتر هم شده است. الان شش ماه از حکمش باقی مانده اما باز امیدوارم تا دیر نشده آقای روحانی کاری کنند تا عزیزانی که بیگناه سالهاست در زندان هستند به آغوش خانوادههایشان بازگردند. »
همسر مرادی: هیچ تغییری بعد از دولت آقای روحانی حاصل نشده است
صدیقه خلیلی، همسر حمیدرضا مرادی میگوید:« متاسفانه هیچ تغییری بعد از دولت آقای روحانی حاصل نشده و شرایط بسیار بدتر شده است. آقای یونسی در گفتگو با روزنامه اعتماد گفتند که اذیت و ظلم بر دروایش حرام است و آنها جزو شیعه اثنی اشعری هستند و در این مدت خیلی ظلم به آنها شده است، اما دیدید که با اتفاقات هفته گذشته فشارها را به ضرب و شتم زنان دروایش کشاندند و هیچ کاری در جهت کاهش و برداشتن فشارها و اذیتها نه بر دروایش دربند و نه زندانیان سیاسی صورت نگرفته است.»
همسر دانشجو: هیچ عکس العملی از سوی دولت برای اجرای قانون ندیدیم
خانم برزگر همسر مصطفی دانشجو دیگر وکیل درویش دربند با ابراز ناراحتی از تشدید فشارها و عدم تغییر شرایط میگوید: «ما بارها نسبت به شرایط و فشارهایی که بر عزیزان دربند و خانوادهها میآوردند به مراجع قضایی نامه نوشتیم اما هیچ پاسخ و نتیجهای نگرفتیم؛ به مقامات هم شکایت بردیم اما باز بینتیجه بود. بعد از روی کار آمدن آقای روحانی امیدی به اجرای قانون پیدا کردیم و انتظار داشتیم شرایط رو به بهبود برود، اما الان میبینید که چطور برخورد میکنند و فضا و شرایط بعد از انتخابات برای ما هیچ تغییری نکرده است. وکلای دروایش تمام مسائل و وضعیت را برای آقای روحانی نوشتند اما هیچ عکس العملی تا الان ندیدیم.»
مادر مجید دری: آقای روحانی اگر اختیاری داشت شرایط تغییر میکرد
مادر مجید دری میگوید: «ما هیچ تغییری در شرایط نمیبینیم تنها اتفاقی که افتاد بعد از چهارسال یک مرخصی دادند بعد بلافاصله او را به زندان برگرداندند و هر چه تلاش کردیم به تهران منتقلش کنند موافقت نکردند. حتی مرخصی اتصال به آزادی را قبول نکردند. واقعیت این است که اینها هر چه دلشان بخواهد انجام میدهند اصلا کاری به رئیس جمهور و تغییر دولت ندارند. این پنجمین عیدی است که مجید زندان است و سالهاست که عید برای ما معنا و مفهومی ندارد. چهار ماه نتوانستیم بخاطر بیماری و دوری راه به ملاقات مجید برویم، بعد هم که حدود یکماه پیش با وجود اینکه گفته بودند ملاقات حضوری میدهند اما رفتیم و بیست دقیقه ملاقات از پشت شیشه دادند. خود مجید مدام میگوید این همه راه را نرویم و ناراحت میشود، اما مگر میتوانم فرزندم را نبینم. خودش را وقتی به زندان برگرداندند گفت دیگر مرخصی هم نمیخواهد چون موقع برگشت به زندان خیلی اذیت شد. در هر حال باز میگویم آقای روحانی کاری از دستش بر نمیآید اگر میتوانست که حتما تا الان تغییراتی انجام میشد. مجید را به ناحق زندان انداختهاند و هر چه هم پیگیری حقوق طبیعیاش را میکنیم میگویند دستور آمده فلان، دستور آمده بهمان و دستور آمده… بخدا اسیر شدهایم و نمیدانیم به کجا شکایت ببریم.»
همسر چالاکی: دست و پای دولت بسته و تصمیمات در جای دیگر گرفته میشود
سمیه عالمی پسند، همسر امین چالاکی مسئول اجرایی ستاد موسوی در ساوه، میگوید:« شرایط در ابتدا کمی تغییر کرد، اما الان شرایط بهتر که نشده، بلکه بدتر هم شده است. شاید افزایش فشارها برای این است که میخواهند اثبات کنند که دولت امکان دخالت در امور زندانیان سیاسی و کلا حبس و حصر ندارد. البته نمیخواهم بگویم که آقای روحانی در این زمینه مقصر بودهاند اما به هر حال فشارها بر روی ما افزایش پیدا کرده است. اگر بطور مشخص بگویم٬ اخیرا در دادستانی پیگیر مرخصی بودم که گفتند مرخصی در ایام عید نمیدهند، این در حالی است که قبلا گفته بودند که مرخصی میدهند. این هفته اعلام کردند که لیست پنجاه نفرهای که برای مرخصی ارائه کردند لغو شده است. حتی بحث آزادیهای مربوط به اعیاد را هم لغو کردند و الان منتظریم که حکمشان را بگذرانند. چند وقت پیش هم نامهای که برای رفع حصر امضا و ارائه شد که به تبع خود آزادی زندانیان سیاسی را هم در بر داشت، اما هیچ پاسخی داده نشد و این نشان میدهد دست و پای دولت بسته است و اختیاری در این امور ندارد. اگر بخواهند هم کاری کنند عملا اجازهای به ایشان داده نمیشود و تصمیمات در جای دیگر گرفته میشود. در دادستانی هم به صراحت میگویند که قوه قضاییه تصمیم گرفته و اینها باید حکمشان را بگذرانند.»
همسر باستانی: تا حصر شکسته نشود هیچچیزی برای ما تمام نمیشود
مهسا امرآبادی، همسر مسعود باستانی میگوید: « بعد از روی کار آمدن آقای روحانی، در برههای از زمان شرایط بهتر شد، مرخصیها بیشتر بود و چند نفر از جمله من آزاد شدند. هرچند که از حکم ما چند ماهی بیشتر نمانده بود اما فکر میکردیم این جریان ادامه دار خواهد بود و آزادی گروه اول، مقدمهای برای آزادی بقیه است. اما هرچه جلوتر رفتیم اوضاع نامناسبتر شد. آزار و اذیت زندانیان در زندان شروع و مرخصیها هم کم شد تا الان که تمام مرخصیهای نوروزی را لغو کردند. من امید چندانی ندارم که به زودی زندانیها آزاد شوند، حکمها رو به اتمام است و تا سال آینده بسیاری از دوستانی که حکم ۶ ساله دارند آزاد میشوند و البته برخی دیگر میمانند، اما من امیدی به آزادی دوستان تا قبل از پایان مدت حکمشان ندارم. البته شاید برخی را زمانی که تنها یک یا دو ماه تا آزادیشان مانده آزاد کنند، اما در کل نسبت به آزادی زودهنگام امیدی ندارم. به نظرم از فشار امنیتی وزارت اطلاعات کمی کاسته شده اما میبینم که هنوز من و امثال من اعتمادی به این فضا نداریم و هنوز منتظریم کمی بیشتر زمان بگذرد تا فضا را بسنجیم. در اصل هنوز نمیتوانم سرعت مجاز برای وزارت اطلاعات و دولت را ارزیابی کنم. من انتظار چندانی از دولت روحانی ندارم چرا که میدانم روحانی و کابینهاش بیش از هرچیزی خواستار امتیاز گیری برای پیشبردن مذاکرات هستهای و سیاست خارجه هستند و البته طبیعی است که نخواهند در چند جبهه بجنگند. واقعیت هم این است که مطالبه اول مردم اقتصاد و ساماندهی به وضعیت اقتصادی کشور است و شاید آزادی زندانیها در اولویت بعدی آنها قرار بگیرد. من میفهمم که فشار اقتصادی روی مردم که حاصل عملکرد فاجعهبار دولت قبل و تحریمها است و همچنین رسیدگی به امور معیشتی در صدر تلاشهای دولت قرار گرفته و از این بابت نمیتوانم دولت را شماتت کنم. اما انتظار این است که پس از آنکه دولت توانست قطار سیاست خارجی و مسائل هستهای را به ریل اصلی و امن بازگرداند، برای آزادیهای سیاسی و رفع حصر رهبران جنبش سبز تلاش کند و با پشتوانهای که پس از پیروزی در مسائل هستهای به دست آورده، بتواند برای آزادیها امتیاز بگیرد. مطالبه اصلی من از دولت رفع حصر رهبران جنبش است و امیدوارم روحانی به شعارهای انتخاباتیاش عمل کند. من هنوز صبر میکنم و منتظرم دولت سیاست خارجی و اقتصاد را به سامانی برساند و آنگاه باید ببینم چه عملکردی از خودش نشان میدهد. به هر حال تا حصر شکسته نشود هیچچیزی برای من تمام نمیشود حتی اگر همه زندانیها را آزاد کنند. از طرف دیگر روحانی هم به خوبی میداند برای پیروزی در دور دوم انتخابات، باید حصر را بردارد، او قول داده است. »
جرس – مژگان مدرس علوم