در یکی از روزهای ماه رمضان سال 1343 در زندان قصر، بین دو نماز ظهر و عصر، مرحوم آیتالله طالقانی تفسیر خطبههای اول نهجالبلاغه را میگفتند. با توجه به موضوع بحث میگویند که حضرت آدم(ع) اولین انسان نبود و انسانهای دیگری قبل از او وجود داشتهاند. اما حضرت آدم اولین انسان برگزیده و دارای عقل است.
در این هنگام شادروان دکتر سحابی که در گوشهای از اتاق نشسته و به دقت به سخنان طالقانی گوش میداد، ناگهان گفت: «مساله را کشف کردم.» او بعد از پایان تفسیر مرحوم طالقانی خطاب به جمع حاضر میگوید: «نزدیک به 40سال است که ذهنم به این مشغول بود که چگونه رابطه خلقالساعه آدم را که در برخی از کتب مذهبی آمده است، با مساله تکامل حل کنم، ولی با این صحبتی که آیتالله طالقانی انجام دادند موضوع برایم روشن شد.» از آن موقع مرحوم دکتر سحابی علاوه بر مطالعات علمی خود، به طور جدی و پیگیر، به مطالعه قرآنی درباره خلقت انسان مشغول میشود.
قرآن و تکامل
اولین اثر دکتر سحابی در این زمینه، ابتدا به صورت چند سخنرانی در زندان قصر، پیش از تبعید به برازجان ارایه شد. این اثر به دو بخش تقسیم میشود؛ بخش اول، خلاصه آنچه از نظر علم فسیلشناسی و زمینشناسی راجع به خلقت تدریجی موجود زنده است و تغییر آنها در طول ادوار گذشته، متفق نظر تمامی محققان و پژوهشگران این علوم است. در بخش دوم به شرح و تفسیر آیه 45 سوره نور میپردازد که چگونگی خلقت را روشن میکند. «و الله خلق کل ذا به مِن ماء فمنهم من یمشی عَلی بطِلِه و مِنهُم مَن یمشی علی رجلین و مِنهم مَن یمشی علی اربَع یخلق الله ما یشاءُ آن الله علی کل شیء قدیر» «و خداوند هر ذیحیات جنبدهای را از آب (آب مخصوص) آفریده، پس بعضی از آنها هستند که بر شکم راه میروند. یعنی میخزند و بعضی از آنها بر دو پا و بعضی دیگر از آنها روی چهار پا حرکت میکنند. خداوند هر چه را میخواهد میآفریند به راستی که خداوند بر انجام هر چیز تواناست» (قرآن و تکامل صص 4 و 5).
مرحوم دکتر سحابی در توضیح این آیه، بعد از ذکر مقدمات و اشاره به آیات دیگر میگوید: «در آیه مورد بحث و در بسیاری از آیات دیگر قرآن، موضوع تغییرات تدریجی موجودات زنده و اتصال و تنوع آنها به عنوان امری مستمر و پیوسته یاد شده است. علم امروز هم از روی قراین گذشته حقیقت این گفتار را نمایان ساخته و به این وسیله خضوع ما را نسبت به آفریدگار این نظم استوار افزون میکند.» (همان، ص 63)
مرحوم آیتالله طالقانی که جلد اول پرتوی از قرآن را دستکم دو سال قبل از سخنرانی دکتر سحابی به رشته تحریر درآورده بود در صفحات 35 به بعد، ذیل تفسیر آیه صراطالمستقیم به مساله تکامل و نقش و اراده انسانی میپردازد و میگوید: «آیات… سوره مزینه نور، با چند جمله مختصر و جامع، دورانهای حیات را که میلیونها سال بر آن گذشته از نظر میگذراند تا ظهور انسان و عقل و هدایت را به صراط مستقیم رساند. (پرتوی از قرآن سوره بقره ص 36).» مرحوم دکتر سحابی ضمن استناد به «پرتوی از قرآن» درباره آیه فوق میگوید: «آقای طالقانی معتقدند به اعتبار وحدت حیاتی و پیوستگی و سیر تکاملی که در سلسله موجودات زنده وجود دارد و به قول ایشان «این سیر تکاملی است که به سوی جهان عقل پیش میرود»، بنابراین برای نمایش اصل پیوستگی در جهت ارتقا و تکامل که میان حیوانات مذکور در آیه برقرار است، کلمه «من» به جای موصول «ما» به کار رفته است.»پس استعمال کلمه «من» برای هر دسته از این حیوانات، به اعتبار پیوستگی آنها به یکدیگر و بستگی غایی آنها به خلقت انسان ذیشعور و شاید به علت آنکه همه در مسیر تکامل و وصول به مقام اعلای عقل هستند، بوده است. (قرآن و تکامل صص62 و 63).
خلقت انسان
پس از تبعید به زندان برازجان دکتر سحابی تحقیقات خود را ادامه میدهد و نتیجه این تحقیقات را در چند جلسه به صورت کنفرانس و با حضور زندانیان سیاسی دیگر که با خطمشی و مرام فکری متفاوت بودند، بیان میدارد. بعد از تکمیل و ادامه آن در زندان قصر، مجموعه این سخنرانیها را به صورت کتابی کمنظیر با نام خلقت انسان به چاپ میرساند؛ کتابی که از آثار و برکات زندان برازجان و قصر است. تحقیقات دکتر سحابی در این کتاب کاملتر از کتاب قبلی وی است. وی در تحقیقات قبلی خود، مراحل زمینشناسی، تکامل تدریجی موجودات زنده را از مطالعه طبقات زمین به دست آورده بود. در این کتاب خلقت انسان را به لحاظ زیستشناسی و با بررسی تطبیقی روی دستگاههای تنفسی، گردش خون و سلسله اعصاب روی موجودات مورد بحث قرار میدهد. سپس از طریق جنینشناسی تطبیقی و مقایسه صفحات و احوال جنین در انواع متفاوت جانوران و پس از آن با شواهدی از فسیلشناسی (مطالعه و بررسی از روی بقایا و امر موجودات زنده در سنگها و طبقات زمین) به دو نتیجه مهم میرسد:
1- تکامل تدریجی موجودات زنده 2- پیوستگی و تکثیر انواع تدریجی
سحابی پس از تشریح این مراحل در فسیلشناسی، جنینشناسی و زیستشناسی و بیان شواهد و مثالهایی درباره اصل تکامل و دو نتیجه مزبور به بررسی آیات قرآنی در دو زمینه تکامل تدریجی و پیوستگی موجودات با یکدیگر میپردازند و آیات زیادی را شاهد مثال میآورد که در ذیل به دو مورد اشاره میشود: «دکتر سحابی در ذیل خلقت تدریجی و تکاملی انسان این آیات را شاهد میآورد، «ما شما را آفریدیم و سپس شما را شکل دادیم (تدریجا)، سپس فرشتگان را گفتیم که آدم را سجده کنید» (اعراف/ 11) «و به تحقیق تا انسان را از چکیدهای از گل مخصوص آفریدیم، سپس آن را نطفهای در قرارگاه جای گرفتهای قرار دادیم. آنگاه نطفه را علقه، علقه را مضغه و از آن استخوان را آفریدیم، سپس استخوان را به گوشت پوشاندیم و سپس در خلقی دیگر انسان نمودیم، خجسته است قدرت خدا که بهترین آفرینندگان است.» (مومنون، 12-14) با توجه به مطالب بیانشده دکتر سحابی با پذیرش اصل تکامل و پیوستگی و اتصال همه موجودات، از یک طرف به نقد آرای کلیسا و از طرف دیگر به نقد برخی از نظریات برگرفته از اصل تکامل، همچون اصل تبدیل انواع داروین میپردازیم.
نقد آرای کلیسا
مرحوم سحابی در رد نظریات کلیسا میگوید: «استفاده مادیون از نظر دارویی برای انکار و صانع عالم، موجب عکسالعمل الاهیون و اولیای کلیسای مسیحیت و باعث شد بدون دقت به تعبیرات ناشایستی که از آن نظریه شده اصل نظریه داروین راجع به تغییر تدریجی انواع را کفرآمیز و گمراهکننده معرفی کنند.
ضدیتها و مخالفتهای مزبور تدریجا به ممالک اسلامی در اروپا و مصر و عثمانی سابق نیز نفوذ کرد. بعضی از نویسندگان مسلمان هم به ترجمه نوشتههای مسیحیان میپرداختند و از اعتقادات اساطیری تلقینی تورات راجع به خلقت انسان تبعیت میکردند. ضمنا بدون توجه به حقایق آیات و مفاهیم پرمغز کلمات قرآن، راه مبالغه را از خود مسیحیان هم سریعتر پیموده و تغییر تدریجی انواع را غیرممکن و برخلاف اعتقادات دینی جلوه دادند. انکار خلقت تکاملی انسان و وابستگی نسلی او به سلطه موجودات، از طرف مسیحیان سدههای پیش، چندان جای ایراد نیست… اما برای ما مسلمانانی که راهنمایی مثل قرآن یعنی کتاب علم و فضیلت داریم و در آن مساله خلقت تدریجی موجودات تا تکامل فکری انسان، در موارد عدیده به عنوان یکی از نوامیس مسلم دستگاه آفرینش یاد شده است، انکار اصل پیوستگی کلیه موجودات و یقهدریدن برای مندرجات تحریفشده تورات. مهر باطلهای است که بر حقانیت دین خود میزنیم و حربه بزرگی است که به دست معاندان و منکران خدا میدهیم تا دین را مانع رشد فکری معرفی کنند و شریعت ما را که خود معرف حقیقت و مروج معرفت است، به ناحق مباین پیشرفت علم و تمدن وانمود کنند. منظور ما در این کتاب (خلقت انسان) مطالعه در آیات قرآنی از نظر خلقت انسان و موجودات زنده، با استفاده از نتایج علمی تکاملی روز است» (خلقت انسان ص 6-7)
نقد اصل تبدیل انواع داروین
همانطور که گفتیم دکتر سحابی ضمن نقد آرای کلیسا و با وجود پذیرش اصل تکامل و پیوستگی کلیه موجودات به نقد نظرات داروین که اصل «تبدیل انواع» را از اصل تکامل استنتاج کرده بودند، میپردازد و برای این نظریات پایه علمی قایل نمیشود و میگوید: «آنچه مورد بحث و اثبات است، پیوستگی و اتصالی است که در کلیه مخلوقات الهی وجود دارد و خلقت انسان هم از این اصل و قاعده خارج نیست. خلقت تدریجی موجودات و پیوستگی و تکامل آنها یکی از اصول مسلم نظام کائنات است. همان طوری که اشاره شد داروین مبتکر این تشخیص نیست و ما هم عقیده خود را با نظریه او تحکیم نکردهایم» (خلقت انسان ص 188). با این توضیحات مختصری که درباره خلقت و نیز نقد اصل «تبدیل انواع» داروین داده شده، نظر برخی از نویسندگان صحیح نیست. آنها که بعد از فوت مرحوم دکتر سحابی، در مقالاتی که در بزرگداشت آن مرحوم نوشتهاند، مساله «تکامل» را با نظریه «تبدیل انواع» داروین یکی گرفتهاند و میگویند نظریه داروین سرانجام از داروینیسم اجتماعی سر درمیآورد و نظامهای فاشیستی و توتالیتاریستی پا میگیرد و حکومت حق انسانهای نخبه و برگزیده میشود. اصولا دکتر سحابی و همچنین شادروان مهندس بازرگان، از ناقدان اساسی اصل «تبدیل انواع» داروین بودهاند و معتقد بودند این سیر تکاملی، همبستگی و اتصال موجودات در جهان را میرساند که جهان، کُل بههمپیوسته و رابطه انسان با طبیعت یک رابطه ناگسستنی است؛ این رابطه به انسان که میرسد مساله «آزادی و اختیار» مطرح میشود و هنگامی که از حکومت بحث میکنند به طور طبیعی آن را حق عموم مردم میدانند. اصولا در دیدگاه بازرگان، سحابی و طالقانی، نخبگان، برگزیدگان، سوپرمنها، چکیدههای آفرینش و عصارههای خلقت جایگاهی ندارند.
روزنامه شرق – محمد بستهنگار
۲۳ فروردین ۱۳۹۳