Search
Close this search box.

نامه مصطفی تاجزاده به همسرش در خصوص دادگاه پیش رو: در دادگاه غیرعلنی شرکت نمی‌کنم

سید مصطفی تاجزادهمصطفی تاجزاده در نامه ای به همسرش فخرالسادات محتشمی پور از تصمیم خود مبنی بر خودداری از شرکت در دادگاه غیر علنی خبر داده است.

به گزارش نوروز، این عضو دربند جبهه مشارکت با بیان برخی نکات و خاطرات پیرامون نحوه بازداشت و صدور احکام قبلی اش می نویسد: « تشکیل دادگاه برای شهروندی که در سال های گذشته در بند انفرادی محبوس بوده است، برخلاف خواست آمران و مباشرانش این نکته مثبت را در خود دارد که همگان را متوجه می کند که این محاکمه نه به انتخابات ۸۸ ربط دارد و نه به تظاهرات مسالمت آمیز مردمی مربوط است بلکه در حقیقت مسئله همان است که بود. یعنی منتقدان حکومت تک صدا باید ساکت یا سرکوب شوند. تنها جرم من نیز آن است که زیر بار این حکم شاهانه نمی روم و تو همراه همیشه زندگی ام خوب می دانی که به این جرم افتخار می کنم و آماده پذیرش پیامدهایش نیز هستم و از خداوند عادل مهربان برای خودم و عزیزانم در این راه حق، تمنای صبر و پایداری می کنم.»

این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه سومین بازجوی وی اشتباه بزرگ نظام را آن می دانسته که پس از فاجعه کوی دانشگاه در سال ۷۸ تاجزاده را سینه دیوار قرار ندادند و کار را یکسره نکردند، می نویسد: « در عین حال مرا بسیار خوش شانس می خواند که روز بعد از انتخابات بازداشت شده ام و در نتیجه در اجتماع میلیونی تهرانی ها حضور نداشتم تا به گفته وی عده ای در همان خیابان کارم را بسازند تا دیگر احتیاجی به محاکمه و محکومیتم نباشد. ظاهرا منظورش همان روشی بود که چند ماه بعد در مورد خواهرزاده مهندس موسوی به کار برده شد که در عاشورای ۸۸ در روز روشن جلوی چشم مردم ترور شد.»

وی در بخش دیگری از این نامه آورده است: «به نظر می رسد ما زندانیان سیاسی در خط مقدم حمله تکفیری ها قرار داریم و باید تاوان انتخاب آگاهانه اکثریت هم وطنانمان را بپردازیم. محرومیت هایی که بعد از حماسه مردمی ۲۴ خرداد به ما تحمیل شد، در سال های گذشته بی سابقه بوده است چرا که از نظر جنگ طلبان ایرانی همه مردم باید بفهمند که انتخابات دکتر روحانی چیزی را تغییر نداده است.»

متن کامل این نامه در پی می آید:

به نام خدا
فخری عزیزم سلام
در روزنامه ها خواندم که ۲۰ اردیبهشت ماه تاریخ تشکیل دادگاه جدید من است. در این زمینه بیان چند خاطره و نکته را اگرچه بعضا تکراری است ولی مفید می دانم.
۱- هنگامی که صبح روز یک شنبه ۲۴ خرداد ۸۸ به اتاق قاضی مرتضوی در شکنجه گاه دو الف برده شدم تا وی شخصا به من تفهیم اتهام کند و خروجم از اوین را تنها با امضای خود ممکن بداند، از او پرسیدم که مرا به چه اتهامی بازداشت کرده ای؟ گفت: به علت شرکت در جلسه بعدازظهر دیروز شورای سیاسی جبهه مشارکت که در آن تصمیم های آشوب طلبانه ای در اعتراض به نتایج انتخابات گرفته اید. گفتم: من دیشب تا پیش از بازداشتم در بیمارستان نزد دختر عزیز برادرم بودم که در کما بود و بنابراین نمی توانستم به جلسه بروم! او که رویای چند ساله اش را برای بازداشت من تحقق یافته می دید و به هیچ وجه قصد نداشت خوشحالی اش را از زندانی شدنم پنهان سازد از توضیح من جاخورد اما تغییری در وضعیت من نداد. هردو می دانستیم که این تصمیم از قبل گرفته شده است.
۲- من در بازداشت گاه سپاه از هر شش بازجویم دو سؤال پرسیدم که تاکنون نه آنان و نه دیگر آمران و مباشران دستگیری ام به من پاسخ نداده اند. این که چه کسی دستور انتشار خبر کذب بازداشت من و آقای امین زاده را عصر روز جمعه ۲۲ خرداد و در حالی که انتخابات در جریان بود به خبرگزاری جمهوری اسلامی داد و هدف از آن چه بود؟ و دیگر آن که روزنامه ایران به فرمان چه مقامی صبح روز شنبه ۲۳ خرداد خبر دروغ دستگیری من و آقای رمضان زاده منتشر شد؟ القای فضای ناامن و بگیر و ببند در روز انتخابات و فردای آن روز توسط دو ارگان رسمی دولت چه هدفی را دنبال می کرد؟ البته من بعدا فهمیدم که حکم بازداشت ما سه روز قبل انتخابات صادر شده بود و انتشار اخبار مزبور نیز به درخواست سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفته بود تا زمینه های لازم برای سرکوب فراهم شود. اجمالا بگویم اگر راه پیمایی سکوت مردم در ۲۵ خردادماه انجام نشده بود، معلوم نبود بر سر ما چه می آمد و سرنوشت ما به کجا ختم می شد.
۳- بازجوی سوم که صاحب منصبی هتاک بود، چنان از من نفرت داشت که اشتباه بزرگ نظام را آن می دانست که بلافاصله پس از فاجعه خونین خوابگاه کوی دانشگاه در سال ۷۸ مرا به قول خودش سینه دیوار قرار ندادند و کار را یکسره نکردند تا حوادث ۸۸ رخ ندهد. در عین حال مرا بسیار خوش شانس می خواند که روز بعد از انتخابات بازداشت شده ام و در نتیجه در اجتماع میلیونی تهرانی ها حضور نداشتم تا به گفته وی عده ای در همان خیابان کارم را بسازند تا دیگر احتیاجی به محاکمه و محکومیتم نباشد. ظاهرا منظورش همان روشی بود که چند ماه بعد در مورد خواهرزاده مهندس موسوی به کار برده شد که در عاشورای ۸۸ در روز روشن جلوی چشم مردم ترور شد و هرگز معلوم نشد چه فردی و به دستور چه کسی دست به این جنایت زد؟
۴- بازجوی ششم که کار خود را باصطلاح از موضع قدرت آغاز کرد و در ادامه رفتارش احترام آمیز بود، ابایی نداشت از این که اذعان کند که دستگیری من هیچ ربطی به انتخابات نداشته و این تصمیم از مدت ها قبل اتخاذ شده بوده است. عزیزم می دانی که دلیل محکومیت مرا دادگاه فرمایشی صدور اطلاعیه جبهه مشارکت درباره انتخابات در روز ۲۵ خردادماه یعنی دو روز پس از بازداشتم اعلام کرد. چنین استنادی حتی از محکومیت آقایان نبوی و عرب سرخی به علت اخلال در ترافیک هم رسواتر است.
۵- پنج سال از سرکوب های ۸۸ می گذرد. آمران و مباشران بگیر و ببندها با وجود انبوهی از شنودها، تعقیب و مراقبت ها، استفاده از عوامل نفوذی و اعتراف گیری ها تا این لحظه هنوز نتوانسته اند یک مورد، تأکید می کنم یک مورد، اقدام غیرقانونی توسط این جانب را اثبات کنند. این در حالی است که سردار مشفق آن چه را که من درباره کودتای انتخاباتی می گفتم به شکل شفاف و مستند توضیح داد بدون آن که خود بداند یا بفهمد چه اعتراف تاریخی و بزرگی صورت داده و چه لطمه ای به ستاد مهندسی انتخابات زده است.
۶- روزی که مشخص شد اکثریت رأی دهندگان در مهندسی شده ترین انتخابات بعد از انقلاب دکتر روحانی را برگزیده اند، گفتم که باحتمال قریب به یقین حضرات به جای تحلیل واقع بینانه از آرای مردم و احترام به خواست آنان به مقابله با دولت تدبیر و امید خواهند پرداخت و حتی شرایط سخت تری را بر ما تحمیل خواهند کرد. در این مدت شاهد بودیم که افراطی ها با تمام توان کوشیده اند ولو به قیمت آسیب دیدن مصالح و منافع ملی رئیس جمهور را زمین گیر و مردم را ناامید کنند. به نظر می رسد ما زندانیان سیاسی در خط مقدم حمله تکفیری ها قرار داریم و باید تاوان انتخاب آگاهانه اکثریت هم وطنانمان را بپردازیم. محرومیت هایی که بعد از حماسه مردمی ۲۴ خرداد به ما تحمیل شد، در سال های گذشته بی سابقه بوده است چرا که از نظر جنگ طلبان ایرانی همه مردم باید بفهمند که انتخابات دکتر روحانی چیزی را تغییر نداده است.
۷- تشکیل دادگاه برای شهروندی که در سال های گذشته در بند انفرادی محبوس بوده است، برخلاف خواست آمران و مباشرانش این نکته مثبت را در خود دارد که همگان را متوجه می کند که این محاکمه نه به انتخابات ۸۸ ربط دارد و نه به تظاهرات مسالمت آمیز مردمی مربوط است بلکه در حقیقت مسئله همان است که بود. یعنی منتقدان حکومت تک صدا باید ساکت یا سرکوب شوند. تنها جرم من نیز آن است که زیر بار این حکم شاهانه نمی روم و تو همراه همیشه زندگی ام خوب می دانی که به این جرم افتخار می کنم و آماده پذیرش پیامدهایش نیز هستم و از خداوند عادل مهربان برای خودم و عزیزانم در این راه حق، تمنای صبر و پایداری می کنم.
۸- من رسما از حجة الاسلام صادق لاریجانی خواستم که به علت سیاسی بودن اتهاماتم دستور بدهد دادگاه طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی به شکل علنی و با حضور هیأت منصفه برگزار شود و به این انحراف بزرگ از آرمان های شهیدان و قانون اساسی که انتقاد از رهبر اقدام علیه امنیت ملی قلمداد می شود، پایان دهد. دستگاه قضائی نمی تواند به این بهانه محکمه را غیرعلنی برگزار کرده و متهم را از حقوق اولیه خویش محروم کند. در هر حال بدان که من از شرکت در دادگاه غیر علنی به اعتراض خودداری خواهم کرد.
سلام گرم مرا به همه دوستان و عزیزان برسان.
دوستت دارم
مصطفی
فروردین ۹۲ انفرادی اوین