اکبر امینی تنها نفر از بین زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی است که امروز خانواده اش توانستند با او ملاقات کنند. بی تابی مادر این زندانی سیاسی، زندانبانان را مجبور کرد این زندانی را از انفرادی به سالن ملاقات منتقل کنند.
اما مشاهده سر شکسته فرزندش که حتی بخیه هم نشده بود، و آتلی که به گردنش بسته بود، مادر را از هوش بد و آمبولانس را به محل سالن ملاقات زندان اوین کشاند.
آنچه می خوانید، مصاحبه کوتاه کلمه با پدر اکبر امینی است:
جناب آقای امینی، شما امروز موفق شدید که فرزندتان را ببینید؟ در چه وضعیتی بود؟
بله، خیلی کوتاه. انفرادی بود، از انفرادی آوردندش که ما ببینیمش. زده بودند گردنش را شکسته بودند. آتل به گردن بسته بود.
فقط گردنش آسیب دیده بود؟
سرش هم شکسته بود، که حتی بخیه اش هم نکرده بودند. خودش هم می گفت که گوش راستش اصلا نمی شنود.
اکبر چه نقشی در ماجرا داشت؟ مسئولان زندان ها ادعا کرده بودند که ماموران آنها هیچ کاری نداشتند و زندانیان بودند که به آنها حمله کردند!
اکبر می گفت من رفته بودم سوا کنم که با باتوم توی سرم زدند و یکی هم به گردنم زدند. اصلا درست نمی توانست صحبت کند.
ظاهرا حال همسرتان هم در سالن ملاقات بد شده …
بله، مادرش وقتی این صحنه ها را دید، حالش بد شد. شوکه شد. ما هم نتوانستیم آنجا بمانیم، آمدیم بیرون.
کس دیگری هم از انفرادی ها امروز ملاقات داشت؟ و خبر دارید که بعد از ملاقات، فرزندتان را به بند عمومی برگرداندند یا سلول انفرادی؟
نمی دانم، خیلی ها امروز ملاقات نداشتند، فقط ما توانستیم اکبر را ببینیم. اما نمی دانم بعد از ملاقات او را مجددا به انفرادی برده اند یا خیر.