نرگس موسوی می گوید ماموران امنیتی میرحسین موسوی را بدون اطلاع دخترانش به بیمارستان برده اند. او تاکید می کند که پدر و مادرش قبل از حصر، بیماری خاصی نداشته اند و بعد از حصر خانگی در شرایط غیر عادی و مشکوک، سلامتی خود را از دست داده اند.
دختر نخست وزیر دوران دفاع مقدس با بیان اینکه هیچ مسئولی تاکنون جرات نکرده مسئولیت این حصر غیر قانونی را بپذیرد، می گوید زندانبانان پدر و مادرش را در حصر مریض کرده اند. او شرایط حصر خانگی میرحسین و رهنورد را مشکوک می داند و معتقد است نوعی آلودگی در فضای زندان خانگی کوچه اختر وجود دارد.
او از جزئیات شرایط پزشکی میرحسین نیز ابراز بی اطلاعی می کند و صرفا یادآور می شود که با وجود اینکه حال مهندس موسوی از روز شنبه بد شده، ماموران امنیتی انتقال وی به بیمارستان را تا روز سه شنبه به تاخیر انداخته اند.
متن گفت و گوی کلمه با نرگس، دختر کوچک میرحسین و رهنورد را بخوانید:
خانم نرگس موسوی، شما از حال و احوال پدرتان خبر جدیدی دارید؟
من خودم الان که با شما صحبت می کنم، نیم ساعت است که از ماجرا باخبر شده ام. پدر من مدت هاست که مریض احوال است، همه می دانستند که قلب ایشان در این سه سال مشکل پیدا کرده. اما خوب اینها هی تعلل کردند و به تعویق انداختند، از روز شنبه هم که حالشان بدتر شده بوده، کسی کاری نکرده. ما هم کلا خبر نداشتیم تا الان.
اخرین ملاقات شما با خانواده چه زمانی بود؟ قراری برای دیدن پدر و مادر با شما هماهنگ کرده بودند؟
امروز باید به طور طبیعی ملاقات می داشتیم و من از صبح همه اش منتظر بودم و دلشوره داشتم. حالم خیلی بد بود و نمی دانستم علتش چیست، تا اینکه فهمیدیم امروز به جای اینکه ملاقاتشان کنیم باید خبر بستری شدن ایشان را در تنهایی بشنویم.
حالا هم اصلا خبر نداریم و نمی دانیم وضعیت ایشان چگونه بوده. آیا استنت گذاشته اند؟ آیا رگی بسته بوده؟ در چه مرحله هستند؟ ما هیچ نمی دانیم، هیچ! در صورتی که این حق ماست که از حال پدرمان باخبر باشیم. آقایان خجالت هم نمی کشند؛ نه می گذارند تلفنی صحبت کنیم، نه می گویند بیایید فلان بیمارستان بالای سر پدر بیمارتان و او را ببینید.
من امروز رفتم سر کار، مشغول زندگی عادی ام بودم. اما حالا فهمیده ام در تمام این مدت پدرم روی تخت بیمارستان بوده، من دردم را به چه کسی باید بگویم؟
اینها تخصصشان پنهان کاری است. سری قبل هم همین کارها را کردند. من تاکید می کنم که اینها پدر و مادر من را در این حصر غیر قانونی و غیر شرعی که اصلا در قانون ما وجود ندارد، مریض کردند.
با توجه به مجموعه اتفاقاتی که رخ داده، دقیقا شما چه درخواستی دارید؟
ما امروز تنها یک مطالبه داریم: آزادی بدون قید و شرط پدر و مادرمان و پاسخگویی آنهایی که این چهار سال عمر پدر و مادرمان را تلف کردند. ما هنوز بسیاری از حرف ها را نزده ایم، ما حتی به سلامت زندان اختر هم مشکوکیم. تصور کنید یک طرف خانه را کاملا بسته اند، درها را بسته اند، راه ها جدا کرده اند و هیچ کس نمی داند در آن سوی دیوارها چه خبر است. هر بار هم که پرسیده ایم، می گویند خبری نیست. حس من این است – نمی دانم چقدر این حرف علمی است – اما حس من این است در این خانه یک آلودگی خاصی وجود دارد که پدر و مادر ما را به این روز انداخته است. نمی دانم چه مرجعی و چه کسی می تواند این موضوع را بررسی کند، اما این حس من است و به این قضیه شک دارم.
من مسوولی نمیشناسم و کسی جرات نکرده تا کنون مسوولیت حصر را بپذیرد. کسی مسئولیت نمی پذیرد، همه شانه خالی کرده اند یا ترسیده اند. ولی خطاب ما، خطاب اصلی ما به مردم است. پدر و مادر ما چهار سال پیش سالم بودند، بیست و پنج بهمن ۸۹ سالم بودند. اما از روزی که وارد حصر شدند، سلامتی خود را از دست داده اند. مردم بدانند که هر اتفاقی که بیفتد، هر بلایی که سرشان بیاید، مسئولیتش با حکومت است. ما از مردم می خواهیم که اطلاع رسانی کنند تا همگان بدانند چه بر سر ما گذشته است.