به دنبال اظهار نگرانی برخی از مراجع و علمای کشور از جمله آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله علمالهدی در خصوص افزایش جمعیت اهلسنت که پیشتر نیز مطرح شده بود و همچنین برخی مسایل مطرح شده در رسانههای عمومی جریانات افراطی، سایت سنی انلاین در این رابطه با مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهلسنت زاهدان گفتگویی انجام داده است.
در این گفتگو عبدالحمید ادعای رشد بی رویه جمعیت اهل سنت را بی اساس دانسته است.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
اخیرا برخی از مراجع و علمای مطرح کشور در خصوص جمعیت اهلسنت اظهار نگرانی کردهاند؛ علت را در چه میبینند و آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟
سخنان بعضی از علمای برجسته مانند آیتالله مکارم شیرازی و امام جمعه محترم مشهد، مایه نگرانی جامعه اهلسنت شده است. زیرا هم آیتالله مکارم شیرازی از مراجع مطرح در ایران هستند و هم جناب آقای علم الهدی امام جمعه یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای ایران است. این سخنان در نوع خود عجیب است، چون در گذشته چنین سخنانی مطرح نشده است. اظهار نگرانی درباره افزایش جمعیت اهل سنت و یا نگرانی از پیشرفت اهلسنت در زمینههای فرهنگی و تحصیلی، خرید زمین و سکونت اهلسنت در مشهد و شهرهای دیگر، که مایه نگرانی این بزرگواران گردیده است، سخنان بسیار تأسف برانگیزی هستند. زمانی که ما اعتقاد به اخوت اسلامی شیعه و سنی داریم و معتقدیم شیعه و سنی مسلمان، برادر و ایرانی و دو واقعیت هستند؛ نباید چنین سخنانی را بر زبان بیاوریم. شیعه به عنوان اکثریت جامعه ایران حقیقتی است غیرقابل انکار و اهلسنت که بزرگترین جمعیت بعد از شیعه را دارند نیز واقعیتی غیرقابل انکار هستند.
اهلسنت شهروند ایرانی و دارای حقوق قانونی هستند. این اظهارات در حالی مطرح میشوند که اهلسنت هیچ مشکلی برای شیعه و نظام ایجاد نکردهاند. قبل و بعد از انقلاب با آرامش زندگی کردند و جایی که برادران شیعه در مناطق سنینشین در اقلیت هستند، هیچ تعرضی به آنان نشده است؛ حتی در روستاهایی مانند روستای چهار هزار نفری “اسپند” در بلوچستان، که بنده چند بار به آن روستا رفتهام، یک نفر شیعه که خانوادهاش سنی هستند، یک مسجد دارد و از بلندگوی مسجد سه وقت اذان پخش میشود و در ایام محرم نوحهخوانی از بلندگوی مسجد نیز پخش میکند و کسی هم نسبت به این امر معترض نبوده است. اخیراً جمعیت شیعه این روستا دو نفر شده و نوه این فرد نیز شیعه شده است و از این قبیل موارد بسیار است. خیرین تهران برای یک یا دو خانوار در مناطق مختلف بلوچستان مسجد ساختهاند. هیچ مشکلی نبوده و هیچ کسی این دغدغه را نداشته که در این منطقه شیعه نبوده و چرا شیعیان به اینجا آمدهاند.
حتی اهلسنت در ساخت مساجد شیعه کمک کردهاند. زمانی که مرحوم حاج آقای عبادی مسجد جامع زاهدان را میساخت، از تجار شیعه و سنی دعوت کرده بود که در ساخت مسجد مشارکت داشته باشند؛ تجار اهلسنت در این باره از بنده پرسیدند که آیا ما در ساخت مسجد جامع برادران شیعه کمک کنیم یا خیر؟ بنده گفتم مساجد مال خدا هستند شما بروید و کمک کنید.
اهلسنت در تمام صحنههای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب، مانند انتخابات، راهپیمایی ۲۲ بهمن و روزهای ملی و تاریخی مشارکت داشتهاند و در جبهههای جنگ کشته و مجروح دادهاند و خیلی از خانوادههای اهلسنت، خانواده شهید هستند و هیچ مشکلی ایجاد نکردهاند. هیچ دلیلی برای اظهار نگرانی از جمعیت اهلسنت وجود ندارد. اهلسنت در گذشته نیز در این کشور بودهاند و همین جمعیت را داشتند، به تازگی زاد و ولد نکردهاند. جامعه اهلسنت و بسیاری از منابع بارها گفته بودند که جمعیت اهلسنت در این کشور حدود ۲۵ درصد است و طبق تحقیقی که خود ما از وزارت کشور داشتیم و از منابع رسمی به صورت محرمانه دریافت کردیم جمعیت اهلسنت حدود ۲۰ درصد است. پیش از این وقتی ما میگفتیم کسی این واقعیت را قبول نمیکرد. مثل معروفی است که ماه همیشه پشت ابر نمیماند. حال که آقایان میخواهند جمعیت اهلسنت را بررسی کنند میبییند جمعیت اهلسنت مقداری از حد تصور آنان بالاتر است. اینگونه نیست که این جمعیت اخیراً از راه زاد و ولد بالا رفته باشد. این اشتباه محض است که جمعیت اهلسنت افزایش یافته است. حتی بسیاری از علمای اهلسنت یک یا دو فرزند بیشتر ندارند. سیاستهای کاهش جمیعت در گذشته شامل اهلسنت هم شده و هماکنون برای فتوای مراجع، علما و مسئولان نظام در مورد افزایش جمعیت گوش شنوایی نیست. به دو دلیل؛ اول به این خاطر که دهها سال علیه افزایش جمعیت تبلیغ نموده و آن را در دل مردم نهادینه کردهایم. لذا مقصر خودمانیم. دوم اینکه مردم با فقر شدید مواجهاند و به این سادگی به تولید فرزند اقدام نمیکنند.
متاسفانه برخی میخواهند که شیعیان را از این راه تحریک به تکثیر اولاد کنند، ولی این شیوه نادرست است، چراکه تعصبات مذهبی را بالا میبرد. اگر افرادی چنین قصدی دارند از راه آیات و روایات آنها را تشویق کنند نه با ابراز نگرانی از جمعیت اهلسنت. حتی یکی از سخنرانان گفته است از همین امشب تصمیم بگیرید و دست به کار شوید و کلید ۵ تا ۱۴ فرزندی را به نیت ائمه بزنید! این آقایان قبلا کجا بودند؟! تغییر این شیوه یک قرن زمان میبرد.
مطرح کردن مسایل به این شیوه بر خلاف وحدتی است که استراتژی نظام بوده و رهبری بر آن تاکید دارند که هر کسی اختلاف ایجاد کند شمشیر دشمن را تیز میکند و به نفع صهیونیسم و استکبار جهانی کار میکند. این سخنان بر خلاف مسیر رهبر انقلاب که بر اتحاد مسلمین تاکید دارد، میباشد.
البته خوشبختانه چنین سخنانی در دولت اعتدالگرا و حتی در محافل اصولگرایان معتدل جایگاهی نداشته و اکثر مردم ایران از این قبیل سخنان خوششان نمیآید، اما این نگرانی وجود دارد که این حرفها در میان افراطیون اثرگذار بوده و برای اهلسنت مشکلاتی ایجاد شود و افراد افراطی تحت تاثیر این حرفها قرار بگیرند. این درحالیست که هماکنون اهلسنت در بسیاری از مناطق با مشکلات زیادی مواجه هستند و از آزادیهای اولیه محروم بوده و حتی برای تعلیم فرزندان، اجاره نمازخانه و اقامه نماز مشکل دارند. در بسیاری جاها فشارهایی وجود دارد، اگر چه دولت جدید برنامه اجرای قانون برای همه را دارد و آزادیهای قانونی را برای همه ملت ایران از اقوام و مذاهب مختلف فراهم نماید، اما هنوز افرادی که اعمال سلیقه میکنند فراواناند.
اکنون زمان بیان چنین سخنانی نیست. اختلافات سوریه، عراق، پاکستان، بحرین و افغانستان عالم اسلام را رنج میدهد و ضربه بزرگی به جهان اسلام وارد کرده است و طرح اختلافات در ایران درست نیست که اینجا تسویه حساب کنیم و اختلاف میان شیعه و سنی را تحریک کرده و یا از جمعیت یکدیگر اظهار نگرانی نماییم.
در منطقه بلوچستان به دلیل وجود اقوام و مذاهب مختلف مسایلی وجود دارد و بسیاری از دولتها که در قضیه عراق و سوریه اختلافنظر دارند میخواهند همان مشکلات و درگیریها را به اینجا بکشانند و قدرتهای جهانی و اسرائیل غاصب نیز تمایل دارند که اختلاف به مرزهای سیستان و بلوچستان کشیده شوند. اما علما و اندیشمندان منطقه در مقابل این توطئهها سینه سپر کرده و در برابر خواست برخی دولتها ایستادهاند. ما همانگونه که بارها گفتهایم گفتمان بهترین راه برای حل اختلافات است و مناسب نیست که بعضی به این اختلافات دامن بزنند.
در رابطه با آیتالله مکارم شیرازی باید عرض کنم که ایشان کتابهای متعددی دارند و بنده با مطالعه بعضی از کتابهای ایشان، در هیچکدام از آنها مسایل اختلافی را ندیدم و توهینی به اهلسنت صورت نگرفته است و خود ایشان اظهار داشته است که در هیچ یک از کتب ایشان مطلبی علیه اهلسنت وجود ندارد. اما برخی اظهارات ایشان در شرایط کنونی برای ما نگران کننده است. زیرا سن ایشان بالا رفته و گزارشهایی را که به ایشان میدهند زودتر باور میکنند و بدون تحقیق آنها را مطرح میکنند و گزارشهایی که ما در ملاقات با ایشان نیز شنیدیم برای ما نگران کننده و تعجب آور بود. این قبیل سخنان برای وحدت و همچنین برای شخصیت خود ایشان ضرر دارد. در شبکه ولایت که زیر نظر ایشان و به نام ایشان اداره میشود، فعالیت این شبکه در جهت تخریب اهلسنت است و نه تقریب اسلامی. گرچه گردانندگان شبکه مدعی هستند که توهین نمیکنند، اما ناظران بیطرف معتقداند که در این شبکه مسایلی بدتر از توهین مطرح میشود.
مسیر اهلسنت ایران تقریب، وحدت، اخوت و منطق گفتمان است و ما از راه قانون خواستههایمان را پیگیری می کنیم. منطق اهلسنت منطق خشونت و تفرقه نیست. اهلسنت با برادران شیعه احساس برادری دارند و هیچ مشکلی بین شیعه و سنی وجود ندارد و انتظار داریم که علما و ائمه جمعه و شخصیتها از اینگونه سخنان اجتناب نمایند.
مراجع تقلید و علما باید مسیر رهبر انقلاب را در زمینه وحدت اسلامی دنبال کنند؛ مسیری که رهبری جمهوری اسلامی دارند و برای تحکیم وحدت، مجمع التقریب را ایجاد کردهاند و همیشه از وحدت سخن میگویند.
اظهاراتی که درباره جمعیت اهلسنت در مشهد بیان شده است نیز واقعیت ندارد. از آنجایی که مشهد یک شهر تجاری، فرهنگی، زیارتی و سیاحتی است، اهلسنتی که در منطقه هستند و قبلا هم بودهاند، از روستاهای اطراف مشهد به این شهر میروند. این مهاجرت نه تنها در مشهد بلکه در همه شهرها صورت میگیرد و با توجه به مشکلات و عدم وجود امکانات کافی، مردم روستا به شهرها مهاجرت میکنند. تا جایی که ما بررسی کردیم اتفاق جدیدی در مشهد نیفتاده است. بعضی روستاهای اهلسنت اطراف شهر مشهد به علت گسترش شهر، در حوزه شهری قرار گرفتهاند و تعداد معدودی مهاجرت روستائیان به این شهر صورت گرفته است. لذا آقایان نباید نگران باشند.
با توجه به پیامدهای چنین اظهاراتی، درخواست شما از بزرگان نظام و خصوصا از رهبر انقلاب در چنین شرایطی چیست؟
از نزدیکان و اطرافیان مراجع انتظار میرود که گزارشهایی را که به دفاتر مراجع محترم میرسد مورد بررسی و تحقیق قرار داده و سپس به مراجع تحویل دهند. از رهبر معظم انقلاب نیز انتظار داریم که این افراد را ارشاد نمایند که این قبیل حرفها از سوی آنان به ویژه ائمه جمعه مطرح نشود. مقام معظم رهبری که بر همه نظارت دارند ارشاد کنند که حرفهای اختلافی نزنند.
برخی افراد از تریبون های متعدد از جمله رسانهها و حتی از تریبون مجلس مسئله ناامنی در استان را خیلی بزرگ جلوه میدهند و آن را به مسائل مذهبی ربط میدهند و حتی مدعی هستند که امنیت نباید به مردم این منطقه داده شود. نظر شما در این باره چیست؟
امنیت در استان زمانی میتواند ایدهآل و مطلوب باشد که بین مردم استان و مقامات انتظامی و امنیتی و سایر مقامات همسویی وجود داشته باشد. در اینجا اگر دولت بخواهد امنیت ایجاد کند و مردم را در نظر نگیرد، هزینههای تامین امنیت بسیار بالا میرود و مردم هم به تنهایی نمیتوانند امنیت را برقرار کنند. وقتی همسویی و همگرایی باشد امنیت برقرار میشود. ولی با توجه به اینکه استان مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان داشته و در این دو کشور امنیت وجود ندارد، طبیعی است که گاهی مواردی از ناامنی پیش میآید. در همه شهرهای ایران حتی بیشتر از اینجا اتفاقاتی میافتد، اما در آن شهرها تضاد وجود ندارد و گروهی از ناامنی نان نمیخورند و از این راه به پست و موقعیت نمیرسند. مشکلی که اینجا وجود دارد این است که عدهای فکر میکنند با برقراری امنیت نانشان آجر میشود و اگر امنیت حاصل شود دیگر نمیتوانند آن حرفها را بزنند و در مجلس داد بکشند. این حرفهایی که الان برخی آقایان مطرح میکنند به این دلیل است که آنها احساس میکنند که با روی کار آمدن دولت مردمی تدبیر و امید و توجه این دولت به اقوام و مذاهب، مشکلات امنیتی استان حل خواهد شد و آنان در آینده جایگاهی نخواهند داشت و نمیتوانند از این راه نان بخورند. تمام نگرانی آنها فقط همین است. وگرنه در استانی که حدود ۲۰ فرمانداری داشته و به اندازه چند کشور اروپایی وسعت داشته و فقر و بیسوادی و مشکلات اقتصادی و… وجود دارد، امکان بروز چند اتفاق، امری عادی است. درست در زمانی که دولت جدید میخواهد کارخانههای تعطیل شده و شهرکهای صنعتی را راه اندازی کند و اشتغال ایجاد کند، این افراد فریاد میکشند که فلان جا اتفاقی افتاده است، اینها فقط به خاطر موقعیت خودشان فریاد میزنند. عدهای از همین کانال رأی آورده و به مجلس رفتهاند، نه با رأی واقعی، بلکه با رأی بادآوردهی سحر و احساس میکنند که با شرایط جدید در آینده رأیی نخواهند داشت و در دولت تدبیر و امید از چنان معجزهای خبری نخواهد بود. اینها نگران گروگانها و شهیدان نیستند، بلکه نگران موقعیت شخصی خود و گروهشان هستند. و إن شاءالله با تدبیر دولت استان مسیر امنیت را پیموده و با معلول ناامنی مبارزه شده و استان امن خواهد شد.
برخی از رسانهها گفتهاند سواد دینی مردم این منطقه پایین است و به همین دلیل افراطیگری در این منطقه زیاد است. آیا واقعا سواد دینی مردم در این منطقه پایین بوده و حوزه های علمیه نقشی در بالا بردن سواد دینی مردم نداشتهاند؟
سواد دینی مردم در سطح بالایی است و الحمدلله نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است و از بسیاری از مناطق دیگر از این نظر در سطح بالاتری قرار داریم. مردم در بین راهها در اوقات نماز ماشینهایشان را متوقف کرده و زن و مرد نماز میخوانند و الحمدلله حوزههای علمیه فعالیت میکنند. اما در گذشته دولتها توجهی به سواد و تحصیل مردم نداشتهاند و اگر هزینهای هم کردهاند، سیاستها و برنامه ریزیهایشان خوب نبوده است. لذا اگر مردم از نظر سواد از برخی مناطق دیگر پایین باشند، اما از نظر دینی از خیلی مناطق دیگر بالاتر هستند.
ارتباط مردم با روحانیت و علمای دینی چگونه است؟
مردم این منطقه علاقه زیادی به علماء دارند و از آنجایی که ارتباط مردم با دین ارتباط خوبی است برای علما احترام زیادی قائل هستند و بسیاری از مشکلات خود را با علما در میان میگذارند. نظام کشور نیز نظام جمهوری اسلامی و یک نظام دینی است و مردم معتقدند که مشکلاتشان را باید از طریق علما پیگیری کنند. و مردم علما را امانتدار و نسبت به مسایل خود دلسوز میدانند و این مسایل سبب گردیده تا ارتباط مردم با علما بیشتر گردد.
یکی از نشریات نوشته بود که “حضور و فعالیت گروههای افراطی در منطقه ناشی از فقدان گروههای دینی اصیل و منابع نامعتبر دینی است” و مدعی شده بود که “فعالیتهای دینی و مراکز تبلیغی در استان توسط افراطیون اداره میشود” این ادعاها تا چه اندازه درست هستند؟
در استان سیستان و بلوچستان همه اعتدالگرا هستند و به همین دلیل بالاترین رأی را به آقای روحانی دادند چون احساس کردند که ایشان اعتدالگرا هستند. افراطیون در این استان وجود ندارند و اگر باشند تعدادشان چنان اندک است که اصلا به حساب نمیآیند. در استان عقلانیت حاکم است و مدراس ما در دست علمای وجیه و سرشناسی است و همه مدارس شواریی دارند که در آن تصویب شده است که هیچ کس اجازه ندارد علیه مذاهب اسلامی، خصوصا شیعه حرفی بزند و اگر مدرسی از مسائل اختلافی حرفی بزند نمیتواند در مدارس ما کار کند. مسیری که علمای این منطقه میپیمایند مسیر تقریب بینالمذاهب، قانون و اخوت و برادری است. در این مدارس تندروی جایگاهی ندارد. کسانی که خلاف این را ادعا میکنند، هیچ شناختی از مدارس ما ندارد و گزارشهایی که در این رابطه منتشر میشوند از طرف افراد دروغگو و مغرض هستند و یا از سایتهای تندرو و افراطی نقل میشوند که این سایتها از جای دیگری آب میخورند. اینها افراطیون و تندروهایی هستند که فعالیتهایشان نه به نفع کشور و نظام است و نه به نفع تشیع و ملت ایران.
این افراد حتی در مسیر رهبر انقلاب نیستند و از رهبری حرف شنوی ندارند. اگر گاهی از ایشان سخنی را نقل میکنند بخاطر این است که فضای امنی برای فعالیتهای خود ایجاد کنند. رویهای را که برخی از این سایتهای تندرو در پیش گرفتهاند رویه تفرقه و اهانت به اهلسنت است و مجلهای که در رأس آن شخصیتهای بسیار موجه و خوبی قرار دارند و یا نمایندگان مجلس آن را اداره میکنند بعید است که از این سایتها مطالبی را نقل کرده یا مورد استناد و قضاوت قرار دهد. علت به وجود آمدن برخی از مشکلات عدم اجرای عدالت و نبود نگاه یکسان در گذشته بوده است.
چرا عدهای بعد از اینکه بحث آزادی گروگانها پیش آمد و بعد از همکاری مردمی درباره جاری ساختن آب هیرمند به جای این که خوشحال باشند عصبانی شدند و شدت حملات به شما و جامعه روحانیت اهلسنت بعد از این قضایا افزایش یافت؟ همچنین در مورد تعامل علماء و جامعه اهلسنت با دولت جدید به نظر میرسد که این تعامل دولت و روحانیون به جای اینکه بسیاری را خوشحال کند ناراحت کرده است. علت چیست؟
علت اصلی نگرانی که در بعضی محافل وجود دارد این است که اهلسنت با اجماع نسبی به جناب آقای روحانی رای دادند و الان نیز با این دولت نزدیک هستند و این اختلاف همان اختلاف جناحی و حزبی است که این افراد اظهار میکنند. دوم این که بعضی راضی نیستند در اذهان ملت ایران تصویر واقعی و مثبتی از علمای اهلسنت بوجود بیاید که اینها برای جامعه مفید هستند و به نفع کشور هستند و از این که این علما در آزادی سربازان نقش داشتند و سبب خوشحالی ملت گردیدند، خوششان نیامد و همه این تبلیغات سوء را به همین دلیل انجام دادند که در حقیقت بیانصافی بزرگی را مرتکب شدند و الله تعالی شنیدند و دانستند که چه گفتند.
در هفتهنامه پنجره که شما به آن اشاره کردید ادعا شده که شما نامهای را که در ۲۸ شهریور سال گذشته در رابطه با ۲۶ زندانی کُرد محکوم به اعدام برای رهبر انقلاب نوشتید، هدف شما از این نامه این بوده که “رهبری بلامنازع” خود را برای اهلسنت کشور ثابت کنید. نظر شما چیست؟
من نه در گذشته چنین ادعائی داشتهام و نه الان دارم و نه هیچ زمانی چنین مسالهای در ذهنم خطور کرده است. من به عنوان مسئولیت شرعی و وظیفه ملی و به خاطر خیرخواهی نسبت به جمهوری اسلامی این نامه را نوشتم. ما وقتی چیزی را خیر بدانیم و آن را انجام ندهیم نزد الله تعالی مورد مؤاخذه قرار میگیریم و “معذرة إلی ربنا”. این خوابی که اینها برای ما میبینند واقعیت ندارد و کسانی که در این استان با ما هستند اعم از شیعه و سنی، میدانند که چنین تفکری وجود ندارد.
همچنین در این هفتهنامه ادعا شده است که آن ۲۶ نفری که شما از آنها به عنوان “زندانی اهلسنت” یاد کردید، “تروریستهای تکفیری” بودهاند. شما قبل از اینکه این نامه را بفرستید در مورد آنها تحقیق کرده بودید؟
اتفاقاتی که در سنندج افتاد و دو نفر از علما شهید شدند، ضایعه بسیار بزرگی بود و جامعه ما را شدیدا نگران ساخت. معتقدیم اگر کسی قتلی انجام دهد ما از او هیچ دفاعی نخواهیم کرد، چون شرعا الله تعالی قصاص را واجب کرده است. اما من بر این اعتقاد هستم که همه اینها تروریست نیستند، ولی اگر کسی تروری انجام داده و در فضایی بدون فشار اعتراف کرده و یا گواه شرعی علیه او وجود دارد، این حق اولیای دم است که میخواهند ببخشند یا تقاضای قصاص کنند. ولی اینکه یک گروهی را بکشیم، اگر چه افراطی یا تندرو یا به قول آقایون “تکفیری” باشند، به نظر من درست نیست. اگر کسی خلاف قانون رفتار میکند زندانی شود تا اصلاح گردد، اما کشتن این افراد تبعاتی دارد. دشمنان علیه کشور ما تبلیغ میکنند که اینها مردم خودشان را میکشند. حضرت رسول الله- صلی الله علیه و سلم- در مدینه منوره دشمنانی توطئهگر داشت که میبایست دستگیر و کشته میشدند، اما وقتی برخی از صحابه پیشنهاد دادند که آن افراد کشته شوند، رسول الله- صلی الله علیه وسلم- فرمودند که اگر من اینها را بکشم میگویند محمد افراد خودش را میکشد. ولی اگر کسی قتلی مرتکب میشد آنحضرت- صلی الله علیه وسلم- یا از اولیای دم رضایت میگرفت یا قصاص را اجرا میکرد. فقط میتوان همان قاتل را کشت، نه اینکه گروهی را دستگیر کنیم که اینها هواداران یا افراد همان گروه هستند و همه را اعدام کنیم . اگر تمام اعدامیهای زمان پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم – و خلفای راشدین و خصوصا حضرت علی- کرم الله وجهه- را بشماریم از تعداد انگشتان دو دوست تجاوز نمیکنند.