Search
Close this search box.

اعتراض نويسنده سابق روزنامه کيهان به آيت الله مکارم شيرازی

Imageمحمد حسين نوری زاد، نويسنده سابق روزنامه کيهان، در نامه ای به آیت الله ناصر مکارم شيرازی، از مراجع تقليد قم، از دخالت روحانيان و مراجع در همه امور کشور، انتقاد کرد.

آقای نوری زاد طی دو سال اخير چندين نامه ديگر نيز به مقامات کشوری و روحانيان نوشته و در آن انتقاداتی را مطرح کرده است.

محمد حسين نوری زاد در گذشته از اعضای تيم مستقر در روزنامه کيهان و از فليمسازان مورد تائيد نهادهای دولتی در تلويزيون ايران بود.

آقای نوری زاد، مدتی است که می گويد از روزنامه کيهان جدا شده و حتی محمد حسين صفار هرندی همکار سابق خود در کيهان و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی را از جمله «پخمگان فرهنگی» معرفی کرده است.

وی در نامه اخير خود به آیت الله مکارم شيرازی با اشاره به تاثير پذيريش از آثار اين روحانی بلند پايه در سال های قبل از انقلاب، بخشی از نفوذ آقای مکارم شیرازی و روحانيان در مرتبه او، در تصميم گيری و امور اجرايی کشور را تشريح کرده است.

توصيه های غير مسئولانه

آقای نوری زاد در نامه خود خطاب به مکارم شيرازی نوشته است: «شما و ديگر مراجع عظام، در جايگاهی هستيد که مستقيما در خوف و رجای جامعه نقش داريد. به اشاره شما، مسئولان ارشد نظام، به همان سو شتاب می کنند. وزيران و مسئولان خرد و کلان، برای سالم سازی و اصلاح جهت گيری های خود و همکارانشان، هر از گاه به دست بوسی شما می شتابند و از کلام و رهنمود تان بهره می برند.»

وی با اشاره به آنچه تحت عنوان «رهنمود» و «توصيه» از سوی مکارم شيرازی و تنی چند از مراجع حکومتی به مقامات اجرايی و سياسی کشور ابلاغ می شود، از تاثير مستقيم حرف شنوی مديران کشوری از آیت الله مکارم شیرازی و برخی همقطارانش در آينده کاری آنان سخن گفته و نوشته است: «همين حالا، با يک کلام و غيض شما، فلان مسئول مرتبط فرو می ريزد و طوفانی در عرض وطول کاری اش در می گيرد و يا درمقابل، به يک تشويقتان پروبال می گيرد و سر به ابرهای آسمان می سايد.»

توصيه به نيروی انتظامی به برخورد با بدحجابی از مواردی است که آقای نوری زاد آن را يکی از دخالت های مکارم شيرازی در امور کشور ذکر کرده و نوشته است: «اين شما هستيد که به ماموران انتظامی در برخورد با بد حجابی و موضوعاتی از اين دست انرژی می دهيد.»

وی می افزاید: « اين شما هستيد که با يک عتاب، رييس جمهور را از پرداختن به مسئله حضور بانوان در ميادين ورزشی باز می داريد و يا همين رييس جمهور را به رعايت ساعات شرعی در طول سال ترغيب می کنيد.»

وی ياد آوری کرده که نتيجه اين دخالت ها برای آقای مکارم  شیرازی و همقطارانش مهم نبوده و در برخی موارد چون دستور به دولت برای عدم تغيير ساعت در فصل بهار و تابستان «ميلياردها دلار خسارت کشوری ببار آورده است.»

تلفن های تکان دهنده

تبعات بی توجهی به دستورات و توصيه های مراجع برای مديران اجرايی کشور به گفته آقای نوری زاد چنان سنگين است که يک اعتراض مکارم شيرازی و همقطارانش «آن مسئول فلک زده را بدون اين که نيازی به اظهار نظر رييس جمهور و مجلس و دستگاه قضايی باشد به روز سياه می نشاند و يک تلفن دفتر و بيت مکارم شيرازی «مسئولان کشور را درهر جلسه رسمی و غير رسمی از جا می جهاند و لرزه بر اندامشان می اندازد.»

آقای نوری زاد در ادامه نامه اش خطاب به ناصر مکارم شيرازی با اشاره به اين که عتاب و رهنمود کسانی در رديف اين مرجع تقليد حکومتی «در حوزه های دينی و اجتماعی و سياسی و اقتصادی تاثيراتی بجای نهاده که چه خوب وچه بد پای وی را به مسئوليت های بعدی اين تاثيرات می گشايد»، نوشته است: «حالا نتيجه و ظهور و محصول اين بايد و نبايد شما تقريبا همين چيزی است که در جامعه ما هم به لحاظ اقتصادی و هم اخلاقی و اجتماعی دست به دست می شود.»

 او در عين حال تاکيد کرده که مکارم شيرازی و همقطارانش با چنين حجمی از تاثير گذاری در تعيين امور اجرايی و سياسی حاضر نيستند مسئوليت توصيه های خود را بپذيرند و غير از خسارت های بسيار کار به جايی رسيده که «انباشت مورد به مورد اين دستورها و اطاعت ها، همين وضعيت متداول اخلاقی جامعه را رقم زده است که تزوير و ريا به امری مرسوم به بدنه فرهنگی کشور ما رسوخ کرده و برای خود جايگاه و آدابی پرداخته است.»

اسلام عبوس

آقای نوری زاد حاصل دستورها و دخالت های مکارم شيرازی و ديگر مراجع حکومتی را نيز توصيف کرده و نوشته است: «جماعتی از مسئولان ما به خواست و رضايت شما ريش گذارده اند و تسبيح به دست گرفته اند و دکمه های بيخ گلو را محکم بسته اند و چند حديث متناسب نيز حفظ کرده اند، اما همين که لب به سخن می گشايند و حرف می زنند بوی مشمئز کننده ريا و تزويرشان مشام مخاطب هوشمند را می آزارد.»

وی در نامه خود شکاف عميق ميان روحانيان و به ويژه مراجع حکومتی با مردم و جوانان و همچنين ترويج «اسلامی عبوس، کم جوش، بسته، لاغر، تندخو، نامنظم، بی برنامه، کم ظرفيت و دافع ديگران» را «خطری در راه» خوانده است.

محمد نوری زاد در نامه خود به مکارم شيرازی نوشته است: «شرمنده ام که بگويم زنان و مردان جهان از اسلامی که ما پرداخته ايم می هراسند. چرا که اين اسلام، به جای اين که غصه نامسلمانان را بخورد، بر آنان اخم می کند.»

وی اسلام رايج و مورد توصيه مراجع حکومتی در ايران را اسلامی دانسته که «درحوزه های اجتماعی و اقتصادی و قضايی به لکنت افتاده»، «برای جوان برنامه ای ندارند»، «زن و فردا را به امان خدا وانهاده اند» اما مقامات حکومتی، بنا برهمين اسلام، «سخت و غير قابل اغماض، همه را به رعايت ظواهر اسلامی مجبور کرده اند.»

وی به صراحت تاکيد کرده است: «اگر برنمی آشوبيد، بگويم که من شخصا علت بسياری از اين نابسامانی ها را در اين می دانم که علمای ما پای خود را فراتر از گليم خود دراز کرده اند و به خود اجازه می دهند که در هر امری دخالت کنند.»

از روايت فتح تا انتقاد به مراجع

محمد نوری زاد ۵۶ ساله، فارغ التحصيل رشته مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت است که در سال های جنگ به فيلمسازی رو آورد و يکی از توليد کنندگان برنامه های جهاد سازندگی و روايت فتح در کنار مرتض آوينی بود.

او در سال های پس از جنگ چند فيلم سينمايی و چند سريال تلويزيونی ساخت و  در اوايل دهه هفتاد همراه با حسين شريعتمداری و محمد حسين صفار هرندی از دفتر سياسی و اطلاعات سپاه پاسداران به روزنامه کيهان منتقل شدند تا به مبارزه با «تهاجم فرهنگی» مشغول شوند.

آقای نوری زاد که حالا در وبلاگی به نام «گاه نوشت» مطالبش را منتشر می کند، همواره در مورد گرفتن بودجه های سنگين برای ساخت سريال های تلويزيونی از صدا و سيما و به خاطر همکاری با تيم تندرو امنيتی مستقر در کيهان مورد انتقاد قرار داشته است.

وی چندی قبل در وبلاگش با اشاره به اين که «بسياری ازمخاطبان آثار نوشتاری من، به تلخ ترين وجهی به من و به سال هايی که برای کيهان مطلب می نوشتم، حمله می کنند»، سال های نوشتن در کيهان را غرور آفرين توصيف کرده اما گفته است «در آن سال های بحرانی هيچ روزنامه ای حاضرنشد آن همه مطلب طوفانی به مسئولين طراز اول کشور را چاپ کند و من از اين بابت سپاسگزار کيهانم.»

 وی در عين حال ارتباط نزديک خود با تيم مستقر در کيهان را رد کرده و گفته است :«من هرگز حضور رسمی ای در کيهان نداشته ام، بلکه اکثرا مطالبم را از دور و نزديک برای کيهان ارسال می کردم.»

با اين حال وی از منتقدان عزت اله ضرغامی رييس فعلی صدا و سيما و محمد حسين صفار هرندی سردبير سابق کيهان و وزير فعلی ارشاد اسلامی است و طی يک سخنرانی که متن آن را در وبلاگ خود منتشر کرده است صريحا از وزير ارشاد اسلامی به عنوان يکی از «پخمگان فرهنگی» نامبرده است.

او اولين بار در جلسه محمود احمدی نژاد با هنرمندان در ۲۵ مهر ۸۵ رسما به اقدامات وزير ارشاد اسلامی اعتراض کرد و گفت: «آقای صفارهرندی به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی بسيار بسيار ضعيف عمل کردند و تيمی که با ايشان همکاری ميکند بسيار ضعيف تر است و رييس جمهور چهار سال بعد وقتی پشت سرش را نگاه می کند با يک وزارتخانه فشل و از کار افتاده رو به رو می شود.»

آقای نوری زاد در همان جلسه که با حضور صفار هرندی نيز برگزار می شد گفته بود «آقای صفارهرندی يکی از قديمی ترين دوستان من است، ولی ايشان در کيهان نيز نشان دادند که فرد ناموفقی هستند؛ به نحوی که تيراژ روزنامه کيهان از ۲۵۰ هزار به ۳۰ هزار تنزل پيدا کرد.»

وی پس از آن به انتشار نامه های انتقادی خطاب به مديران فرهنگی رو آورد و نامه انتقاديش به آيت الله مکارم شيرازی نيز دومين نامه ای است که محمد نوری زاد خطاب به مراجع تقليد آن ها را به خاطر اوضاع نابه سامان فرهنگی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی کشور مورد انتقاد قرار می دهد.