از کتاب « ضیافت الهی» ، مجموعه سخنرانیهای جناب آقای حاج محمدجواد آموزگار (ظفرعلی) که در مدت ۴ سال از رادیو کرمان پخش و مورد استقبال بسیاری از شنوندگان کرمانی قرار میگرفت.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعين وَ بَعْدُ فَقالَ النَبي صَلَّي اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِه: مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُه وَ إِنْ مَاتَ وَ هُوَ ذَلِكَ مَاتَ وَ هُوَ مُسْتَحِل لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ تَعالي.
مرحوم فيض کاشاني در کتاب حقايق از رسول خدا(ص) روايت ميکند که فرمود: کسي که از مسلماني غيبت کند، روزه و وضوي او باطل است و اگر در همين حال بميرد مانند کسي است که حرام خدا را حلال شمرده است.
وَ قالَ الصّادِقُ عَلَيهِ السَّلام: إِنَّ الْكَذِبَةَ لَتُفَطِّرُ الصَّائِم، و حضرت صادق فرمود: دروغ گفتن روزه را باطل ميکند. البته منظور از اين حديث که دروغ را مبطل روزه شمرده و حديث اوّل که پيغمبر(ص) در آن غيبت نمودن را موجب بطلان روزه شمرده و فقها در مسايل فقهي آنها را در رديف مفطرات روزه نياوردهاند، آن است که در حال داشتن اين صفات و ساير اخلاق ناپسند، روزۀ دروغگو و غيبتکننده قبول نميشود و اجر و فضيلتي بر آن مترتب نميشود، نه آنکه مراد اين باشد که چنين روزهاي مسقط تکليف نيست و مجزي نباشد. بنابراين خودداري از دروغ و غيبت و امثال آن را بايد جزء شرايط روزۀ خاص شمرد، زيرا که روزه از لحاظ درجات به سه درجه تقسيم شده است:
درجه اوّل، روزۀ عام يا عموم است که روزة عوام است و فقط روزهدار در اين قسم روزه خود را از پيروي شهوات نفساني و هواي شکم و شهوت جنسي و به عبارت ديگر مفطرات شرعي که در فقه مبطل روزه شمرده شده، حفظ مينمايد. کسي که فقط به اين اندازه خودداري از مبطلات اکتفا کند، در ظاهر شريعت روزهدار محسوب است و تا اندازهاي از فوايد جسماني و روحاني روزه بهرهمند و داراي اجر و ثواب است، اما نه به آن اندازه که درجات بالاتر دارد و حداقل فايدۀ آن رهايي از عذاب دوزخ و بردن استفادههاي جسمي و روحي بسيار است.
درجه دوم، روزة خاص يا روزة خواص است که روزهدار چشم و گوش و زبان و تمام اعضاي خود را از آلوده شدن به گناه و آنچه ناروا و خلاف رضاي خداست، حفظ نمايد.
درجه سوم، روزة خاصّ الخاص است که روزة مقرّبان است که در اين حالت روزهدار دل و فکر خود را از آنچه غير خداست محفوظ ميدارد. اين قسم روزه علاوه بر آداب و شرايط روزۀ عام و روزۀ خاص، کف و خودداري دل است از جميع ما سوياللّه و احتراز و حفظ آن است از افکار دنيويه و شواغل دنيّه، جز شواغلي که وسيله کسب آخرت است. پاداش چنين روزهداري رسيدن به اعلي درجۀ روحانيت يعني فيض تقرب به حق است.
فرع بر اين درجات روزه ميتوان گفت: عبادت بهطور کلي، در شريعت مقدس اسلام به سه نوع منقسم است. اوّل، عبادت بدني که عبارت از عبادت اعضا و جوارح ظاهري است. دوم، عبادت دل که پاک ساختن دل و مرکز تجلّي صفات حق است. سوم، عبادت روح که حاضر ساختن آن است براي شايستگي تقرّب به خدا که بالاترين هدف سير معنوي بشر است و اين دو قسم اخير است که بيشتر محل توجّه و علاقۀ عرفاي رباني و اولياي الهي و متصوّفه حقّه است. چنانكه دربارۀ اين سه مرتبه از نماز که ستون دين است گفته شده: اَلصَّلَوةُ خِدمَة وَ قُربَة وَ وَصلَة، يعني: نماز عبارت از خدمت و قربت و وصلت است که خدمت آن عبارت از رعايت تمام احکام ظاهري نماز است، و قربت آن عبارت از حضور قلب و توجّه تام دل است به خداوند متعال، و وصلت آن عبارت از تجلّيات روحاني و لذائذ معنوي آن است. و اين سه مرتبه عبادات مطابق است با فرمايش رسول اکرم(ص) که فرموده: اَلشَّرِيعَةُ أَقْوَالِي وَ الطَّرِيقَةُ أَفْعالِي وَ الْحَقِيقَةُ أَحْوَالِي، يعني: شريعت عبارت از معرفت به گفتهها و احکامِ من است، و طريقت عبارت از اعمال بيشائبه با دل پاک و قلب مصفّا است، و حقيقت نتايج معنوي و ظهور آثار غيبي عبادات است.
پس روزه عبادت جامعي است که شامل هر سه مرتبه عبادت ميباشد، يعني هم عبادت اعضاي ظاهري است که دستگاه خوراک و فرد فرد سلولهاي بدن با نهايت خضوع و انقياد دستور خدايي را پذيرفته، براي تزکيه و پاکي دل، گرسنگي و تشنگي را بر خود هموار مينمايند و هم عبادت دل است، زيرا در مدّت تحمل گرسنگي قلب انسان متوجّه به خدا شده و پرتوي از انوار الهي در آن تابيده، آلودگي آن را از بين ميبرد و هم عبادت روح است که از غير خدا انصراف پيدا کرده، آدمي را متوجّه ميسازد که مقصود از زندگي دنيا تنها پرورش جسم نيست و آنچه اهميت دارد صفا و پاکي روح از کليه آلايشها و تيرگيهاست.
پس تمام شرايط و آدابي که براي کمال روزه از آداب ظاهري و باطني آن در احاديث و اخبار و آثار گرانبهاي راهنمايان الهي ذكر شده، براي نيل به کمال معنوي و ترقيّات روحاني است. اين است که پيغمبر اکرم(ص) فرمود: لِكُلِّ شَيْءٍ بَابٌ وَ بابُ العِباداتِ اَلصَّوْم، يعني: براي هر چيزي دري است و درِ عبادات روزه است؛ و اين است که حضرت صادق(ع) فرموده است: إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعْرُكَ وَ جِلْدُكَ وَ سائِرَ أعضائِک، يعني: هنگامي که روزهدار هستي بايد گوش و چشم و مو و پوست و ساير اعضاي تو روزهدار باشند. وَ قَالَ لَا يَكُن يَوْمُ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ وَ دَعِ الْمِرَاءَ وَ أَذَى الْخَادِمِ وَ لْيَكُنْ عَلَيْكَ وَقَارُ الصِّيَام، و فرمود: متوجّه باش روزي که روزهدار هستي با روزي که روزه نداري متفاوت باشد، در هنگام روزه داشتن مجادله مکن و خدمتگزارت را آزرده دل مساز و احترام روزه را نگاهدار.
فَإنَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) سَمِعَ امْرَأَةً تَسُبُّ جَارِيَتها وَ هِيَ صَائِمَةٌ فَدَعَا بِطَعَامٍ، فَقَالَ لَهَا كُلِي، فَقَالَتْ إِنِّي صَائِمَةٌ فَقَالَ: كَيْفَ تَكُونِينَ صَائِمَةً وَ قَدْ سَبَبْتِ جَارِيَتَكِ،إِنَّ الصَّوْمَ لَيْسَ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَقَط، يعني: رسول خدا از زني شنيد که کنيز خود را فحش ميداد در حاليكه روزهدار هم بود، فرمود: غذا حاضر سازيد و به آن زن دستور داد از اين غذا بخورد. عرض کرد: من روزهدارم، فرمود: چگونه روزهداري با آنکه به کنيزت دشنام دادي؟ گمان داري که روزه همان است که تنها از خوردن و آشاميدن امساک نمايي؟ پس روزه بايد چنان باشد که موجب تصفيه روح و نورانيّت دل شود و منحصر به امساک از طعام نباشد. اين است که عارف ربّاني مولوي(ره) ميفرمايد:
هست روزۀ ظاهر، امساک طعام / روزۀ معنـــي، توجّـــه دان تمـــام
اين دهان بستـي دهاني باز شد / کو خـــورندۀ لقمــــههاي راز شد
جـــوع مر خاصـان حـق را دادهاند / تا شــوند از جـوع، شـــير زورمـند
در خاتمه عرايض، از خداوند متعال خواهانم که بتوانيم احترام اين ماه را آنطور که فرمودهاند، نگاهداريم.
وَ السَّلامُ عَلَيکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه