بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تمام دستورات جزئی هم که داده شده است، (اخلاقا یا صریحاَ) ضمن آیات قرآن مثلاً از قول حضرت موسی یا حضرت یوسف میگوید، که اینها همه مبتنی بر طبیعتی است که خدا خودش آفریده است. خود خداوند میداند که این موجود چگونه موجودی است. امکانات خوب ماندن و خوب زیستن را در دسترس انسان میگذارد. حال اگر خود انسان ایناندازه ناشی و ناتوان باشد که از این امکانات استفاده نکند، بحث دیگری است. ولی همهی موجباتِ اینکه یک زندگی اخلاقی و صحیحی داشته باشد [را بیان میکند] و همچنین جامعهای که از این افراد تشکیل میشود جامعه خوبی است.
سخن خوب و سخن بد؛ یعنی اظهار محبت و سلام و احوالپرسی یک طرف، فحش و ناسزا و بد گویی هم یک طرف، هردو موج هستند. هر دو موج، صدایی هستند که از دهان انسان خارج می شوند. پس این تفاوت در کجاست؟ این تفاوت از ابتدا وجود دارد. یک مأخذ یا وجودی که مستقل از این بدن است، این تفاوت را معین میکند؛ هم خوبی هم بدی. این بحث و فکر پیش میآید که شکل ظاهری کارهای خوب و بد هر انسانی یکطور است؛ برای مثال یک نفر به شخص دیگری خدمت میکند مثلا او را به بیمارستان میبرد، ممکن است برای رأی پیدا کردن، به منظور وکیل شدن چنین کاری را انجام دهد، این عمل بسیار بدی است. هرچند که نتیجهاش برای دیگران خوب است، ولی برای خودش عملی مضر است. یک نفر هست که میگوید برای خدا [عملی انجام میدهد] آنوقت برای اینکه مشخص شود و برای اینکه ما خودمان هم بدانیم که وقتی کار خیری انجام میدهیم آن کار در زمرهی کارهایی باشد که به خیرِ ما افزوده میکند، نه از آن قبیل کارهایی باشد که عوام فریبی است و برای ما ضرر دارد.[محکی را بیان کرده است] به همین دلیل، کمکی که ما بتوانیم عملمان را خالصتر کنیم طبق فرمودهی خداوند این است که خوبی و کمکی که به دیگری میکنیم، فراموش کنیم، هرگز یادآوری نکنیم، مشخص نکنیم. چنین عملی برای خداست آنوقت پاداش دارد. ولی خیلیها را دیدهام که بر عکس تأکید میکنند که مثلاً فلان چیز مال ماست از سفر فلانجا برای شما آوردیم. خیلی خوب حرف شما صحیح است ولی حرف راستی است که مانند یک چاقوی تیز است. چاقوی تیز چیز خوبی است، برای اینکه خیار را درست پوست بگیرید، نه اینکه بگذارند اینجا [جایی از بدن] و فشار بدهند. و یا اینکه وقتی به عکس دیگران کمکی به شما کردند، هرگز فراموش نکنید. من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق از اینجا ناشی میشود. کسی که از کار مخلوقی تشکر نکند، از خدا هم تشکر نمیکند (یک تشکرش این است که یادش باشد). به همین طریق میبینیم خداوند هر امری که کرده، موجبات اجرایش را نیز فراهم کرده است. این که میگویند دین مقوله سهلی است به این دلیل است که بسیاری از دستوراتش به آسانی اجرا میشود. به همین طریق به منظور اینکه آن مأخذ و منبعی که به هر عمل ما مُهر می زند، که آیا این عمل مورد تأیید خداوند است یا خیر؟! آن عمل را باید به نام خداوند انجام داد. یعنی چه؟ یعنی دلتان همیشه در اختیار خداوند باشد. به یادِ خدا انجام دهید. از خداوند جز کار خیر صادر نمیشود.
حتی خداوند پاداش کار خوب و بد را تا حد زیادی به تمام حیوانات هم آموخته است. بنابراین آن مرکز، یعنی مرکز تعیین این کارها اگر با ایمان آرایش پذیرد، به جای تابلوهای [تزئینی] تابلوی ایمان باشد، در این صورت هر چه از او صادر میشود خیر است. از خیر جز خیر، صادر نمیشود. همه چیز به ایمان صحیح و محکم برمیگردد. انشاالله خداوند چنین ایمانی را نصیب ما کند.