چرا دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی با تشکیل کمپینی تصمیم گرفتهاند به طور دستجمعی رهسپار زندان اوین شوند؟ خواسته آنان چیست و چنین حرکتی قصد کنشگرانه دارد یا واکنشیست به وضع قوه قضاییه و عدالت سیاسی و اجتماعی ایران امروز؟
وبسایت مجذوبان نور با انتشار یادداشتهایی به تحلیل جوانب مختلف این حرکت جمعی دراویش گنابادی میپردازد. متن اولین یادداشت این وبسایت را در زیر میخوانید:
چرا دراویش، چرا کوچ؟
کوچ از ایران به اوین، راهیست که اخیرا جمعی از دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی، انتخاب کردهاند و در پیش گرفتهاند تا بار دیگر در حرکتی مسالمتآمیز و به دور از هر گونه خشونتٰ استعداد، ظرفیت و خرد جمعی خویش را برای احقاق حقوق از دست رفته خود به کار گیرند و بدینوسیله هیات حاکمه را متوجه مصائب و مشکلات خود نمایند. سایت مجذوبان نور به مناسبت تشکیل کمپین کوچ دراویش از ایران به اوین بیانیهای منتشر کرده و در بخشی از آن آورده است: «به واسطه عدم التزام زمامداران به رعایت اصل حاکمیت قانون، ابواب و منافذ استبداد گشوده شده و تضمینی برای حفظ کرامت انسانی، آزادی و حرمت دراویش وجود ندارد. لذا در چنین تنگنایی تمسک به ظرفیتهای قانونی برای دفاع از منافع و حقوق تضییعشده خود را راهگشا نمیدانند و ترجیح میدهند تا عطای آزادی را به لقای بند و زندان ببخشند و در همراهی و همدلی با سایر برادرانشان که از وکلا و مدافعان حقوق آنها بوده و قریب به سه سال است که طعم تلخ زندان و اسارت را میچشند، به زندان بروند».
اتخاذ این شیوه غیرمرسوم و نو برای دستیابی به مطالبات خویش توسط دراویش، چند سوال اساسی را در اذهان عمومی ایجاد میکند: ۱- چرا دراویش این راه و روش را انتخاب کردهاند؟ ۲- علل موجه قانونی این اقدام چیست؟ ۳ – مطالبات دراویش چیست؟
در پاسخ سوال اول باید گفت: رفتارهای آمران و ماموران حکومتی در سالهای اخیر و نقض حقوق پیروان این طریقت و تشدید فشارها خصوصا با روی کار آمدن دولت نهم در سال ۸۴ و اقدامات برنامهریزی شده و پی درپی علیه دراویش همچون تخریب حسینیهها و عبادتگاهها، احضارهای گسترده توسط مراکز امنیتی و قضایی، بایکوت خبری، دستگیری و بازدداشتها، محرومیت از حق دادخواهی و مراجعه به دادگستری صالح و شایسته، حصر خانگی بزرگان این طریقت و ممانعت از سفرهای ایشان حتی در داخل کشور، محرومیت از حقوق اجتماعی، مخالفت با ادامه تحصیل و اشتغال… و بسیاری موارد دیگر و خصوصا عدم پاسخگویی مراجع ذیصلاح، عملا بنبست و تنگنایی را ایجاد کرده که بسترساز اتخاذ روش کوچ از ایران به اوین شده است، زیرا راههای متداول قانونی دیگر را مسدود کردهاند و چارهای جز این راه برای دراویش باقی نمانده است.
پاسخ پرسش دوم این است که: مقاومت در مقابل ظلم و ستم حق الهی و انسانی دراویش است و قوانین و مقررات بینالمللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، اصول قانون اساسی از جمله اصل ۹ و ۲۷ این حق را برای آحاد شهروندان به رسمیت شناخته است و قدرت عمومی ناگزیر به شناسایی و احترام آن خواهد بود. بنابراین روش انتخابی از سوی دراویش رفتاری قانونی است.
در پاسخ به سوال سوم نیز باید گفت: مطالبه و خواست دراویش به صورت کلی، رفع تبعیض، حاکمیت قانون و الزام زمامداران به اجرای دقیق قانون و احترام به کرامت انسانی انسانهاست.
نهایتا آنکه دراویش مانند شهروندان دیگر برای دفاع از حقوق پایمال شده خویش، وکیل اختیار میکنند تا مدافع آنان در کشمکشها باشد، آما وکلا و مدافعانشان که آمده بودند تا پاسبان امید به عدالت باشند نیز به ضرب شلاق ستم و تحجر، گرفتار بیعدالتی قضات ناصالح شدند. پس در چنین اوضاع و احوالی باید کوچ دراویش از ایران به اوین را موجه و قانونی دانست، زیرا تنها خواست دراویش آن است که امنیت آنها در تمام ابعاد زندگی تامین باشد و تضمین شود و هر روز دستخوش اعمال سلایق شخصی زورگویان و قانونستیزان قرار نگیرد.