از چندی پیش علی مطهری و حمید روحانی پاسخ هایی را با هم رد و بدل م کنند که بیشتر آن حول محور اتفاقات سال ۸۸ است.
چالش میان علی مطهری و حمید روحانی برمی گردد به جلسه ای که رهبری با فراکسیون شاهد مجلس داشته و در آن علی مطهری درباره حصر آقایان میرحسین موسوی و کروبی و خانم رهنورد از رهبری پرسیده بود.
حمید روحانی در آخرین پاسخ به اظهارات و مواضع علی مطهری، او را متهم کرد که با مطرح کردن موضوع رفع حصر موسوی و کروبی به دنبال پرستیژ است! وی همچنین فرزند شهید مطهری را تهدید کرد که به سرنوشت خیانتکارانی همچون جمشید اعلم (نماینده سنا در حکومت پهلوی که در سال ۵۸ تیرباران شد) دچار خواهد شد و منتظر افشاگری های «مرگ بار» باشد.
علی مطهری یک بار دیگر جوابی به این اظهارات داده است که در زیر می خوانید:
جناب آقای سیدحمید روحانی که شروعکننده مباحثه و بلکه مجادله میان خودشان و بنده بودهاند بار دیگر به مقاله من پاسخ مفصل دادهاند که از میان مطالب متعدد ایشان فقط سه مطلب است که ارزش پاسخگویی دارد:
۱- ادعا کردهاند که در دوره دولتهای نهم و دهم انتقادهایی به آقایان احمدینژاد و مشایی داشتهاند و شواهدی نیز ذکر کردهاند. اما اکثر قریب به اتفاق انتقادهای ایشان بعد از آن است که رهبر انقلاب با انتصاب آقای مشایی به معاونت اولی رییسجمهور مخالفت کردند و یا بعد از خانهنشینی ۱۱ روزه آقای احمدینژاد در اعتراض به نظر مقام رهبری مبنی بر ابقای آقای مصلحی در وزارت اطلاعات است.
در واقع قانونشکنیها و تخلفات مالی و انحرافات فرهنگی دولت سابق از نظر امثال حمیدخان روحانی تا قبل از اعلام نارضایتیهای رهبر انقلاب اشکالی نداشت، فقط چون آقای احمدینژاد در مقابل رهبری ایستاد مرتکب خطا شده است. بنابراین انتقادهای مذکور در آن مقاطع زمانی ارزش چندانی ندارد. شبیه جهاد بعد از فتح است که ارزش جهاد قبل از فتح را ندارد. این، ایرادی است که به اکثر اصولگراها وارد است و ناشی از برداشت نادرست آنها از اصل ولایت فقیه است.
۲- درباره فتنه سال ۸۸ تحلیل مستوفایی کردهاند که یک طراحی چندین ساله و چنین و چنان بوده است، مطالبی که از بس در این چند سال به گوش مردم خوانده شده چندشآور شده است.
سوال این است که اگر مردم ما حرفهای حمیدخان روحانی و دوستانشان را پذیرفته بودند چرا در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ به جناب آقای حسن روحانی رای دادند که همه میدانند تحلیل ایشان از فتنه سال ۸۸ چیز دیگری است و بخشی از حامیان وی به قول امثال حمیدخان از سران فتنه و یا ساکتان فتنه بودند.
۳- مطلب آخر اینکه آقای سیدحمید روحانی به دلیل کینهیی که از اینجانب به خاطر دفاع از مظلومان و تاکید بر رعایت حقوق ملت براساس فصل سوم قانون اساسی و خلاصه به دلیل بغضی که از این بنده به خاطر بیان حقایق دارد، برخلاف نظر صریح امام خمینی و رهبر انقلاب، به تحقیر استاد شهید آیتالله مطهری پرداخته و بدیهیات درباره ایشان را انکار کرده و بار دیگر ثابت نموده است که شناخت درستی از شهید مطهری ندارد، گرچه تحقیر امثال ایشان به معنی تعظیم است.
بقیه مطالب حمیدخان روحانی چنان که در صدر مقاله گفتم ارزش پاسخگویی ندارد.