بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
یک شکایتی که غالب زنها دارند، یعنی برخورد میکنند، ولی بیانش رسا و خوب نیست. خیلی دیدهام که زنها میگویند که فهمیدهام که شوهرم به من خیانت میکند چه [خیانتی]؟ یک زن دیگر گرفته است. این اسمش خیانت نیست، خانمها غالباً حاضرند شوهرشان از راه نادرست و خطا با کسی ارتباط داشته باشد، ولی حاضر نیستند زن بگیرد و حال آنکه آن زن گرفتن کار خطایی است و غلط، این را یقین بدانید، به این دلیل که ما در خانوادهمان یک نفر دو زنی نیست. حضرت آقای سلطانعلیشاه هم بعد از فوت همسر اولشان، چون آقای سعادتعلیشاه مُرشدشان فرموده بودند که زن بگیرید و گفته بودند که این اطاعت امر است و خیلی خوب بود و آثارش پیداست. کار بدی است، کار خوبی نیست، ولی اسمش خیانت نیست. وقتی میگویید خیانت و ناراحت میشوند، هر مردی ناراحت میشود، حق هم دارد، شما را ناراحت کرده، شما هم ناراحتش میکنید به این طریق، نه!
البته بیشتر اوقات هم، مردی که زن دوم میگیرد، تقصیر زن اولش است. به جای اینکه فکر کنند خودم در رفتارم و در برخوردم با این فرد، چه کوتاهی، چه قصور و چه نقصی دارم که این رفته یکی دیگر را گرفته است، [شکایت میکنند]. البته اینکه خداوند گفته برای همین که هر کسی زودبهزود مُهر خیانت یا مُهر دروغ یا خطا به او نزنند و نچسبانند، ولی در آن سبب هم فرموده است که خدا طلاق را اجازه داده، ولی به زبان پیغمبرش گفته است: أبغض الاشياء عندي الطلاق ناگوارترین امر در نظر من طلاق است. فرموده است که تلخترین کارِ حلال در نظر من طلاق است (تلخترین کار است). این است که در روابط زناشویی سعی کنید، لکن میگویید ما که روانشناس نیستیم، درست است، ولی روانشناسی که درس باشد نیست. اینجا روانشناسی فطری میخواهد و توجه به این کنید که ازدواج امر واجبی است، درست است، ولی زمان دارد، از آن زمانش که گذشت به خصوص در مورد زنها، پیدا نمیشود. این است که خیلی توقعاتتان از امکانات بیشتر نشود، غالب اینهایی که شرایط و مهریهی سنگین قرار میدهند، به واسطهی این است که خودشان را خیلی مهم میدانند، میگویند ما اینقدر مهم هستیم که اینها برای ما لازم است، نه! بشرها همه مثل هم هستند. این نکته را توجه کنید که مسألهی دیگری که در جلسهی آقایان (برادران) هم گفتم به این هم توجه کنید، شما از یک طرف یک وظایف خاصی دارید که در روابط زن و شوهری است که صحبت شد. یک روابط عام و قواعد عامی که هم بر زن تعلق میگیرد که باید رعایت کند و هم با مرد (هر دو). در بعضی وقتها برای زنها حساستر میشود و آن حفظ آبروست و این تصور را نکنید که حالا چون متصدیتان ضعیف شده، دیگر جلوتان باز است هر کار بخواهید بکنید، نه! شما خودتان را همیشه مقید بدانید به آبروی درویشی و آبروی دیگران. شعری میگوید:
چو از قومي يکي بي دانشي کرد / نـه کِــه را مـنزلت مــانـد نـه مِـه را
اگر از یک قوم، یک نفر خیلی کار نمایانی برخلاف اصول انجام داد، نه برای بزرگان حیثیتی میماند، نه برای کوچکها. دیگر به همه تلخی میکند. کما اینکه میگویند مثلاً در فلان گروه، افراد خیلی بدی هستند، هر گروهی عدهی زیادی دارد، شما چه میدانید؟ شاید در آن گروه یک آدم خوبی باشد، ولی چون یک نفر یا دو نفر آدم کار بد کرده، سرایت به همه میکند. بدانید وقتی این فکر را هم میکنید که اگر عمل شما موجب شود که دیگران هم لطمه ببینند، آن گناه و لطمه هم برای شما نوشته میشود و نه تنها در آخرت که به جای خود، در همین زندگی فعلی هم آثارش را میبینید. بنابراین خیلی سعی کنید. چون اخیراً شنیدم که من چون پیرمرد شدم، ضعیف شدم و آن قدرت و تسلط اولیه را ندارم، یعنی نمیتوانم. بعضیها خیال کردند که دیگر آزادند، نه! هر چهقدر هم [اینطور بشود] شما آن وظایفتان سر جای خودش است. خیلی هم معذرت میخواهم که اگر امروز همهاش حرف تلخ زدم، عیب ندارد. قهوه هم که میخوریم و خیلی هم خوشمان میآید، قهوه تلخ است. بنابراین ایرادی بر من نیست.