به گزارش جرس، روز گذشته بند ۳۵۰ در وضعیت فوق العاده و بحرانی بود. شرایط حاضر به لحاظ روانی طاقت فرساست و فشار زیادی به زندانیان این بند وارد کرده… به خصوص اینکه با این کارها اتفاقات ۲۸ فروردین در ذهنهای زندانیان تداعی میشود. از حدود ساعت ۲ بعد از ظهر گفتند که تمام کسانی که در سالن پایین هستند به سالن بالا بروند. بعد از انتقال هفتاد و پنج نفر از این بند به بند مالی٬ بند خلوت شده و در اتاقهای سالن پایین تعداد کمی زندانی ساکن هستند.
بر اساس این گزارش، یکی از شاهدان در این باره افزود: «پس از آنکه همه در سالن بالا جمع شدند درهای سالن را بستند و تعداد زیادی سرباز وارد بند شدند و به سالن پایین رفتند. چند نفر از بچهها را صدا زدند که به پایین بروند و به عنوان نماینده بچهها دراتاقها حضور داشته باشند. رشیدی رییس زندان اوین و مومنی معاون اجرایی زندان هنگام بازرسی حضور داشتند. بیش از سه ساعت بازرسی سالن پایین طول کشید در حالی که همه ما در سالن بالا پشت درهای بسته بودیم و از پایین خبر نداشتیم. نمایندهها بعد از بازگشت گفتند که بازرسی به این شکل سابقه نداشته و سربازها به طرز بدی همه وسایل را به وسط اتاق ریخته و به وسایل بچهها آسیب رساندند.
سربازها هواخوری و کتابخانه را هم زیر و رو کردند. پایههای میزهای هواخوری را شکستند. تمام کتابهای کتابخانه را هم بیرون ریختند و حتی بعد از اتمام بازرسی هم درهای سالن را باز نکردند و اجازه ندادند بچههای سالن پایین به اتاقهای خود ببرند. آنها بدون هیچ وسیلهای مجبور شدند شب را در نمازخانه سالن بالا بخوابند. درهای هواخوری هم دیگر باز نکردند. خیلی از وسایل بچهها گم شد و یا آسیب دید. تمام سیمکشیها و لامپهای اتاقها را کنده بودند. حتی کلید و پریزها رو هم کندند و بردند. پردههای تختها را هم پاره کرده بودند. برای چندین ساعت جو اضطراب و دلهره در بین بچهها حاکم بود. به هر حال وضعیت بند اصلا خوب نیست و روحیه بچهها به هم ریخته است. این بازرسیها و هجومها واقعا شکنجه روانی هست و به نظر میرسه که توسط عدهای عمدا صورت میگیرد.»
در حالی که زندانیان منتقل شده به قرنطینه بند هفت مالی اوین در شرایط سخت و نبود امکانات بهداشتی بسر میبرند، تاکنون پیگیریهای خانوادهها به هیچ نتیجهای نرسیده است.
سعید متینپور یکی از این ۲۷ زندانی منتقل شده است که هم اکنون در شرایط سختی بسر میبرد. عطیه طاهری، همسر این زندانی سیاسی با ابراز ناراحتی از اینگونه اقدامات به «جرس» میگوید: «متاسفانه عدهای از زندانیان را از بند ۳۵۰ به بند هفت منتقل کردهاند. سه روز پیش سعید تماس گرفت و گفت بطور ناگهانی آمدند او و ۲۶ زندانی دیگر بند ۳۵۰ را به قرنطینه بند هفت منتقل کردند حتی بدون اینکه دلیل این اقدام را بگویند. متاسفانه گویا عزیزان دربند ما گروگان دستگاه قضایی هستند و وقتی نهادها و دستگاههای موازی با هم شاخ به شاخ میشوند شروع به اذیت و آزار زندانیان سیاسی میکنند. از فروردین ماه که آن فاجعه را در زندان بر سر زندانیان آوردند روز به روز شرایط بدتر میشود. سعید چهار تا باتوم در ناحیه کتف خورده بود و در انفرادی نگهداری میشد بعد هم که اعتصاب غذا بود… از آن زمان که از انفرادی به بند منتقلشان کردند مدام بازرسیهای بیمورد و ایجاد مزاحمت و فشار روانی بر زندانیان وارد میکنند. الان هم که بدون هیچ علتی اینها را به قرنطینه منتقل کردند. در کجای قوانین زندان آمده که زندانی که شش سال از حکم خود را گذرانده باید به قرنطینه منتقل شود؟ طبق قوانین مجازات اسلامی الان خیلی از زندانیان سیاسی باید آزاد شوند؛ اگر قانون تجمیع حکم و مرخصیها که ندادند را حساب کنند همسر من نباید الان در زندان باشد. تازه آقایان قصه را از ابتدا شروع کردهاند و زندانیان را به قرنطینه میبرند!»
خانم طاهری به پیگیریها خانواد هها اشاره کرده و خاطرنشان میکند: «ما خانوادهها در صحبتهایمان بارها این مسئله را تکرار کردیم که این آقایان برای انجام کارهای غیرقانونی خود و قانون شکنیهای متعددی که انجام میدهند خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند. وقتی عدهای فقط بنا دارند که به ما ثابت کنند عزایزان ما در زندان از هیچ حق و حقوق انسانی برخوردار نیستند معلوم است که هیچ پاسخی هم به خانوادههای نگران نمیدهند. مراجعات خانوادهها به مسئولین قضایی همواره بیپاسخ مانده است و تنها به ما گوشزد میکنند که زندانی سیاسی از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیست و اگر هم الان در زندان نگهداری میشوند و کاری به کار آنها نداریم ناشی از لطف ماست. ظاهرا این لطف هم گاهی برداشته میشود و هرازگاهی اینگونه اقدامات و برخوردها را انجام میدهند.»
قرنطینه بند هفت در زیرزمینی با نور کم واقع شده که حتی امکانات عادی یک بند عمومی مانند هواخوری و آشپزخانه را نیز ندارد. از این محل برای اقامت موقت و کوتاه مدت نه اسکان طولانی مدت زندانیها استفاده میشود.
همسر متینپور در این زمینه بیان میکند: «قرنطینه از اسمش مشخص است بدون امکانات، یعنی چهار اتاق بدون پنجره و با یک محل تنگ و باریک به نام هواخوری. آنطور که سعید میگفت به دلیل اینکه بند هفت ظرفیت ندارد و جا برای نگهداری زندانی نیست قرار است آنها را در همان قرنطینه نگه دارند. نکته قابل توجه هم این است که اصلا به این زندانیان اجازه ندادند وسایل شخصی خود را با خود بیاورند.
الان بدون حتی وسایل شخصی و بهداشتی در قرنطینه نگهداری میشوند یعنی حتی اجازه برداشتن مسواک و حوله هم به آنها ندادند. الان نگرانی من برای سلامت همسرم است زیرا دستگاه گوارشی سعید به شدت مشکل دارد و با فقدان امکانات در قرنطینه این مشکلات جسمانیاش شدت پیدا کرده و رسیدگی هم نمیشود.»
چندی پیش نیز در ادامه پروژه انحلال بند ۳۵۰ اوین ۴۸ زندانی این بند به بند هفت زندان اوین انتقال یافته بودند. انتقال این زندانیان با دستور دادستانی تهران و با هدف تفکیک زندانیان امنیتی از زندانیان سیاسی و عقیدتی صورت گرفته بود.
پیمان کاسنژاد یکی از زندانیان این گروه بود که چند روز پیش آزاد و در خیابان رها شده است، پدرش میگوید: «چند روز پیش یکدفعه پیمان به ما زنگ زد که او را از زندان آزاد و در خیابان رها کردهاند، بدون اینکه هیچ خبری به ما بدهند. پیمان را بدون پول در خیابان رها کرده بودند. آزاد شدن هم که چه بگویم، اینقدر او را اذیت وآزار دادهاند که دیگر پیمان را نمیشناسیم. پیمان را بدون اینکه هیچ مشکلی داشته باشد به زندان بردند و الان بعد از سه سال یک آدم بیمار روحی و جسمی را در خیابان رها کردند. در این چند روز هم فقط دنبال درمان او بودم. اینقدر شکنجهاش کردهاند که من دیگر بچه خودم را نمیشناسم حالا داریم دکتر روانپزشک میبریم و واقعا نمیدانم در این سه سال در زندان چه بر سرش آوردند. صحبت من هم این است اگر حکم دادید بگذارید طبق قوانین زندان و کشور زندانی حکم خود را بگذارند، دیگر چرا در زندان اینقدر اذیتشان میکنید؟ نمیدانم چه کسی در این کشور پاسخگو است تا جواب من را بدهد که با این همه مشکلات چرا باید بچهام را به روانپزشک ببرم؟ چه کسی مسئول است؟»
پروژه انحلال بند ۳۵۰ از ماههای گذشته حتی پیش از حوادث خونین فروردین ماه در دستور کار قرار گرفته است و پیش از این نیز تعدادی از زندانیان عقیدتی و سیاسی به بندهای دیگر زندان اوین یا زندانهای دیگر انتقال یافتهاند.
در راستای همین اقدامات غیرقانونی، تنها چند هفته پس از حوادث خونین فروردین ماه در زندان اوین، مهدی دولتی درآباد، محسن قشقاییزاده، رضا انتصاری و فرشید یداللهی به بند مالی منتقل شدند.
پدر مهدی دولتی درآباد به خبرنگار «جرس» میگوید: «مهدی را تقریبا دو هفته بعد از حوادث فروردین در زندان اوین به بند هفت مالی زندان اوین منتقل کردند. بعد از پیگیری٬ آقای خدابخشی به ما گفت اگر در این بند ناراحت هست او را به زندان رجایی شهر منتقل کنیم! ما هم گفتیم نه. در فروردین ماه زمانی که آن اتفاقات در بند ۳۵۰ افتاد همسرم به ملاقات مهدی رفت اما از دیدن آن وضعیت حالش بد شد و از همانجا به بیمارستان منتقلش کردیم.»
مهدی دولتی دارآباد از فعالان مدنی جنبش سبز و از فعالان فضای مجازی است که در بهمن ماه ۹۰ و در پی هجوم ماموران وزارت اطلاعات به منزل پدریاش بازداشت و به ۳ سال حبس به اتهام اجتماع و تبانی و شرکت در اعتراضات خیابانی پس از انتخابات ۸۸ ریاست جمهوری و دو سال نیز به اتهام توهین به رهبری، مجموعا به گذراندن ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
پدر این زندانی در ادامه به شرایط سخت فرزندش اشاره میکند و توضیح میدهد: «چند بار در زمان ملاقات به مهدی گفتند باید لباس زندان بپوشد اما او امتناع کرد و ملاقات نیامد در حالیکه در بند ۳۵۰ اینطور نبود. مشکلات دندان هم داشت گفتند باید با دستبند به درمانگاه منتقل شود که مهدی هم قبول نکرد و الان دارد با همان مشکلات دندان روزگار سخت خودش را میگذراند. مهدی در این بند در کنار زندانیان با جرایم مالی نگهداری میشود که رفتار و کردار زندانیان با جرایم مالی خیلی فرق میکند و مهدی خیلی ناراحت هست.
به آقای خدابخشی هم گفتم چرا به بند مالیها منتقلش کردید میگوید چون سیاسی نیست و فریب خورده است! الان خود ما هم نمیدانیم بالاخره جرم مهدی چیست؟ میگوییم به ما بگویید جرم مهدی چیست اما هیچ جوابی نمیدهند. خیلی تلاش کردیم در زندان درسش را ادامه دهد و دانشگاه پیام نور هم ثبت نامش کردیم و شهریه هم ریختیم اما با وجود اینکه قبول کرده بودند٬ نگذاشتند ادامه دهد علتی هم به ما نمیگویند. الان هم که این وضعیت ماست هیچکس هم پاسخگو نیست. آقای روحانی هم یکسری وعده داد اما به هیچک عمل نکرد فقط امیدمان به خداست که عزیزان ما را از این شرایط نجات دهد.»
به گفته خانوادهها، از اواخر سال گذشته تغییراتی در نحوه اداره بند ۳۵۰ صورت گرفت که ما امیدوار به بهبود وضعیت عزیزانمان بودیم اما نه تنها تغییری در جهت بهبود شرایط زندان و رسیدگی به وضعیت زندانیان صورت نگرفت بلکه اواخر فروردین بطور وحشیانه به بند حمله کردند و زندانیان را با ضرب و شتم از تونل وحشت گذراندند. پس از پیگیریها و درخواست مجازات مسببان این برخوردها تنها شاهد پراکنده کردن زندانیان سیاسی و انتقال تک تک یا دست جمعی آنها به بندهای غیر سیاسی بودیم که همچنان هم ادامه دارد.
به دنبال تغییرات و پروژه انتقال زندانیان عقیدتی و امنیتی از بند ۳۵۰ زندان اوین، بیش از ۱۵۰۰ درویش گنابادی اعلام آمادگی کردهاند که در اعتراض به قانون شکنیها و تضییع حقوق زندانیان، به زندان اوین بروند.
بند ۳۵۰ محل نگهداری زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان پس از حوادث سال ۸۸ است که طی ماههای اخیر همزمان با تغییر برخی مسئولان زندان، تغییراتی نیز با پخش زندانیان این بند به سایر بندهای این زندان یا دیگر زندانها صورت گرفته است.
پس از چند دوره انتقال هم اکنون تنها حدود ۶۳ نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند ۳۵۰ زندان اوین باقی ماندهاند که به گفته مسئولین زندان به برخی از خانوادهها بقیه نیز به زودی به بندها و زندانهای دیگر منتقل خواهد شد و به این زودی خبری از آزادی زندانیان سیاسی نیست