برادر محمد داوری میگوید حکم محکومیت این زندانی سیاسی به پایان رسیده اما دادستانی تهران با آزادی او مخالفت کرده است. او میگوید بهانه مخالفت با آزادی محمد داوری، غیبت او در ایام مرخصی و بازگشت به زندان عنوان شده در حالی که مرخصی این زندانی سیاسی از سوی دادستانی تهران تمدید شده بود و او هیچ گونه غیبتی از زندان ندارد.
همزمان خانوادههای مصطفی دانشجو و حمید رضا مرادی میگویند که بیش از ۹ روز است از انتقال این دراویش زندانی از بیمارستان به محلی نامعلوم میگذرد و آنها هیچ اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت آن دو ندارند.
خانوادههای محمد داوری، مصطفی دانشجو و حمیدرضا مرادی در مصاحبه با «روز» وضعیت جسمی این زندانیان سیاسی را نامناسب توصیف میکنند و میگویند رفتارهای صورت گرفته با آنها کاملا خلاف قانون است و هیچ کسی هم پاسخگوی این بیقانونیها نیست.
محمد داوری، عضو سازمان معلمان ایران، جانباز جنگ ایران و عراق و سردبیر وب سایت سحام نیوز است. او ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸ در پی یورش ماموران امنیتی به دفتر حزب اعتماد ملی و همچنین دفتر مهدی کروبی بازداشت و از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. محکومیت آقای داوری که نقش بارزی در پی گیری وضعیت قربانیان بعد از انتخابات جنجال برانگیز خرداد ۸۸ بخصوص قربانیان و آسیب دیدگان بازداشتگاه کهریزک داشت به پایان رسیده اما او همچنان در بند ۳۵۰ اوین زندانی است.
برادر محمد داوری در مصاحبه با «روز» میگوید: ۵ سال زندان تمام شد و همه در انتظار آزادی محمد بودیم که آزاد نکردند. از دادستانی پی گیری که کردیم گفتند هنگام مرخصی غیبت کرده و به موقع به زندان بازنگشته. این در حالی است که محمد در تمام این ۵ سال تنها یکبار به خاطر فوت برادر دیگرم و شرکت در مراسم چهلم او به مرخصی آمد که این مرخصی هم با دستور دادستانی تهران برای مداوای لثه او تمدید شد. چند بار مراجعه کردیم و خودشان تمدید کردند و بعد هم که گفتند باید به زندان برگردد او به زندان برگشت حالا اما میگویند ۴۰ روز غیبت داشته و به خاطر همین غیبت او را در پایان حکماش آزاد نکردهاند.
به گفته برادر محمد داوری «دادستانی گفته با پرداخت جریمه نقدی به خاطر غیبت و احتساب این ۴۰ روز غیبت، محمد مهرماه آزاد خواهد شد».
او وضعیت جسمی برادرش را هم نامساعد توصیف میکند و میگوید: محمد دچار ناراحتی قلبی شده و وضعیت خوبی ندارد. مادرم رفته تهران تا بتواند با او ملاقات و وضعیت او را پی گیری کند. ما امیدواریم هرچه زودتر او را آزاد کنند که بتوانیم قلباش را تحت مداوا قرار دهیم.
محمد داوری از جمله زندانیان بند ۳۵۰ است که در جریان حمله به زندانیان این بند و ضرب و شتم آنها از سوی گارد زندان به شدت آسیب دیده بود. خانواده او ساکن شهر بجنورد هستند و مادر این زندانی سیاسی پیش از این در مصاحبه با «روز» گفته بود: از بجنورد رفتم تهران تا پسرم را ببینم، گفتند ملاقات نمیدهیم، اینقدر گریه و زاری و اعتراض کردیم که گفتند فقط چند دقیقه کابینی. پشت شیشه نشستم، یک آقایی آمد. با مسئول زندان حرف میزد، بعد نشست پشت شیشه. من همین طور منتظر محمد بودم که مسئول زندان آمد و گفت: حاج خانم پسرت را دیدی؟ گفتم نه هنوز نیامده. اشاره کرد و گفت پشت همین شیشه است. نگاه کردم همان مردی بود که نشسته بود، نشناختم یعنی بلایی سرش آورده بودند که پسرم را نشناختم. همه موی سر و صورتش را تراشیده بودند و کمی هم کبود و متورم بود. تا آمدیم حرف بزنیم پردهها افتاد و گفتند وقت تمام شد.
بیخبری از وکلای دراویش زندانی
مصطفی دانشجو و حمیدرضا مرادی، دو درویش زندانی اما از روی تخت بیمارستان به زندان بازگردانده شدهاند و خانواده آنها هیچ خبری از وضعیت و محل نگهداری آنها ندارند.
مصطفی دانشجو از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده و در حال حاضر بیش از ۳ سال است که در اوین زندانی به سر میبرد. حمیدرضا مرادی هم از سوی همین شعبه به ده سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. این دو زندانی سیاسی وکلای دراویش گنابادی بودند که خود نیز زندانی شدهاند.
صدیقه خلیلی، همسر حمیدرضا مرادی در مصاحبه با «روز» میگوید: الان ۹ روز است که کاملا بیخبر هستیم. یعنی از زمانی که از بیمارستان بردند هیچ خبری نداریم. وکیلشان با دادیار ناظر زندان صحبت کرده، ابتدا اظهار بیخبری کرده بعد گفته بند عمومی هستند، بعد گفته خبر ندارم. اگر بند عمومی باشند که زنگ میزنند تا حالا تماسی نگرفتهاند. همسر من تازه جراحی کرده بود و به مراقبتهای ویژه نیاز داشت. اما به خاطر اعتراض به وضعیت آقای کرمپور و همراهی و همدلی با او برگشتند و الان هم نمیدانیم وضعیتشان به چه صورتی است.
او میافزاید: پای همسرم فنر گذاشته بودند، جراحی کرده بودند و نمیتواند راه برود. پاهای همسرم به شدت بیجان بود و به خاطر سه سال زندان دچار گرفتگی شدید شده بود ما هرچه پی گیری کردیم نیاوردند بیمارستان. بعد هم که آوردند دکترها گفتند ماهیچههای پایش ضعیف شده و باید فیزیوتراپی کنند.
همسر آقای مرادی درباره وضعیت افشین کرمپور، یکی دیگر از زندانیان دراویش گنابادی توضیح میدهد: آقای کرمپور مدتی که در انفرادی بود قدش خیلی بلند است وسلول هم کوچک بوده. دستشویی فرنگی در سلول بود که آب از زیرش میریخته توی سلول. خود آقای کرمپور میگفت اصلا نمیتوانست بخوابد و آب دستشویی مدام میریخت توی سلول. با توجه به قد بلندش پاهایش را جمع میکرد که جا شود و بتواند بخوابد. مدام هم زیر پاهایش آب بوده. نخاعاش آسیب دیده و اصلا نمیتوانست سرپا بایستد. با همان وضعیتی که بود به جای اینکه مداوا کنند یکبار آوردند بیمارستان وشب برگرداندند. اما دراویش ۱۸ اسفند اعتراض کردند و ایشان را آوردند بیمارستان بستری کردند. تحت درمان بود که با دستور معاون دادستان برگرداندند زندان و نمیدانیم به چه دلیلی. اما همسر من و آقای دانشجو در اعتراض به همین قضیه از درمان خودداری کردند.
او میافزاید: پدر من فوت کرد، پدر همسرم فوت کرد و هر دو چشم انتظار دیدار پسر و دامادشان ماندند و بعد از این همه مدت چشم انتظار ماندند و از دنیا رفتند. همیشه دم از عدالت و قانون میزنند اما متاسفانه از بیقانونی داد ما روی هوا است و کسی هم نمیشوند.
همسر مصطفی دانشجو هم از وضعیت او بیخبر است و به «روز» میگوید: از قاضی که سوال کردیم گفتند منتقل کردیم به زندان و از زندان سوال کنید. از زندان که سوال کردیم گفتند بند عمومی هستند اما واقعا نمیدانیم کدام بند هستند و وضعیت به چه شکلی است.
او میافزاید: افشین کرمپور را که ۲۷ مرداد به زندان انتقال دادند و در حالی که نیاز به مداوا داشت گفتند به دلیل مسائل امنیتی باید برگردد زندان. آقای دانشجو و آقای مرادی هم در اعتراض به نیمه تمام ماندن درمان آقای کرمپور از درمان خودداری کرده و علیرغم اینکه پزشکان تجویز کرده بودند که باید درمان ادامه داشته باشد گفتند برمیگردیم زندان.
خانم برزگر هم وضعیت جسمی همسرش را نامساعد توصیف میکند و میگوید: وضعیت جسمیشان خوب نیست، درمانشان نیمه تمام ماند. آقای دانشجو آسم شدید و ناراحتی قلبی دارد. شرایط زندان، شرایط بسته و محیط آلودهای است و وضعیت ایشان را تشدید میکند. قبل از انتقال آقای دانشجو به بیمارستان، چند بار بیهوش شده بود که اورژانسی منتقل کرده بودند بیمارستان. الان هم که واقعا نمیدانیم در چه وضعیتی هستند و ۹ روز است هیچ خبری نداریم.
او میافزاید: ما واقعا دلیل این نوع برخوردها را نمیدانیم. آقای دانشجو وکیل بود، به خاطر دفاع از دراویش و حقوق قانونی آنها بازداشت شد، از همان اول کاملا برخوردها غیرقانونی و غیرعادلانه بوده و است و واقعا نمیدانیم به چه دلیل چنین میکنند.