کلمه – حسنا دلاوری:
«وحدت و یکپارچگی» به اسم رمزشان در هر انتخابات تبدیل شده است. از چند ماه قبل از برگزاری هر انتخابات شروع میکنند. سنتیها به دنبال وحدت، و نوپاها به دنبال فراروی از اسلاف! مصاحبهها و اظهار نظرها بیش از پیش، و در هر اظهارنظر جملاتی دال بر توصیه به وحدت و هماهنگی نمایان میشود.
چند سالی است که اصولگرایان با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند. خدشه در وحدت آنان از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد اما میتوان گفت انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی اوج این اختلافات داخلی درون گروهی بود. اختلافاتی که به عرصه رسانهها رسید و هر روز گزارشهای مفصلی از اظهارات و پاسخ دادنهای نه چندان ملایم فعالان حزبی اصولگرایان در رسانهها منتشر میشد.
تشکیل پدیدهای به نام جبهه پایداری با محوریت آیتالله مصباحیزدی بیش از گذشته به اختلافات دامن زد و باعث آشفتگی سنتیان و ریشسفیدان قوم شد. اکنون نیز با نزدیک شدن به انتخابات مجلس اعضای گروهها و تشکلهای چندپاره اصولگرا به نقشهای انتخاباتی خود بازمیگردند. فرماندهان سنتی به وحدت توصیه میکنند و اخلاف به عدم استبداد در طیف اصولگرا! پایداریها دیگر به معضلی بزرگ برای طیف اصولگرا تبدیل شدهاند.
محمدرضا باهنر که چندی است سکان هدایت جبهه پیروان خط امام و رهبری را پس از مرحوم عسگراولادی به دست گرفته، یکی از آغازکنندههای این چالش شد. او در یک نشست خبری گفت: با نزدیک شدن به انتخابات باید تلاش وسیعی صورت گیرد تا نیروهای متعلق به یک طرز فکر و نزدیک به یکدیگر گلایهها و اختلافات را کنار بگذارند. برخی رفتارهای سیاسی در کشور منجر به رفتارهای محفلی و جناحی میشود در این مواقع معمولا میزان فرصت طلبیها بالاست یعنی جناحهای مختلف سیاسی پاسخگوی رفتار خود نیستند و تلاش میکنند از هر فرصتی میوه بچینند.
او که از طرفداران به وحدت رسیدن اصولگراها در هر انتخابات است و هربار برای این امر تلاش میکند، ادامه داد: با نزدیک شدن به انتخابات باید تلاش وسیعی صورت گیرد تا نیروهای متعلق به یک طرز فکر و نزدیک به یکدیگر گلایهها و اختلافات را کنار بگذارند.
باهنر تا پیش از این دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین را برعهده داشت اما اینک به عنوان بازیگری دیگر هم باید ایفای نقش کند. او مسئولیت جبهه پیروان خط امام و رهبری، یکی از محوریترین تشکلهای سنتی اصولگرا را بعد از وفات عسگراولادی بر دوش دارد و شاید به همین دلیل باشد که خود را ملزم به توصیه وحدت میداند. با این حال او که همواره به دنبال ارائه یک لیست واحد در انتخابات بود نیز گویا امیدی به وحدت ندارد. باهنر با تاکید براینکه ما برای رسیدن اصولگرایان به وحدت تلاش میکنیم گفت: هدف ما رسیدن به وحدت بالای صددرصد است اما مطمئن هستیم به آن نقطه نمیرسیم ولی باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم مسیر پیش رو پر کار اما ممکنی است.
چند ساعتی از اظهارات باهنر نگذشته بود که سقایبیریا سخنگوی جبهه پایداری از عدم وحدت جبهه متبوع خود با جامعه روحانیت مبارز خبر داد. این عضو ارشد جبهه پایداری در نشست خبری خود گفت: روندی وجود دارد که برخی را از جبهه پایداری بترسانند و بگویند این جبهه خط قرمز است در حالی که اینگونه نیست. در خود جامعه روحانیت مبارز نیز افرادی هستند که به ما قرابت دارند با خود آیت الله مهدوی کنی نیز ارتباط داشتیم و دبیرکل ما نیز با وی ملاقاتهایی داشت. جبهه پایداری بیشتر وجهه گفتمانی دارد، کسی که گفتمان انقلاب را قبول دارد به این جبهه نیز تمایل دارد، حال برخی تمایل کامل دارند و برخی کمتر آن را قبول دارند. سقای بیریا درباره احتمال لیست مشترک با اصولگرایان برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی هم اظهار داشت: ممکن است لیست مشترکی تهیه شود البته این اشتراک تعریفهایی دارد و هدف اصلی این است که گروهها به سمت وحدت بروند.
جبهه پایداری از همان ابتدای کار، خواهان نقش اصلی در طیف اصولگرا بود. شاید بتوان گفت پدر معنوی این جبهه میخواهد سایه پدریاش را بر سر همه طیفها و گروهها گسترده کند. مصباحیزدی که سالها ترجیح داد سکوت کند و در سایه حرکات را رصد کند و پشت پرده به ایفای نقش بپردازد، چندی است که آستین عبا را بالا زده و هرچند دیرهنگام اما لازم میداند در رقابت با دیگر بزرگان اصولگرایی مانند آیتالله مهدویکنی و یزدی ضلع سوم را تشکیل دهد. ضلعی که میخواهد در راس باشد و شاید با وضعیت بد جسمانی مهدویکنی اکنون زمان را بیش از گذشته برای افزایش گستره سایه خود مهیا میبیند.
محمدتقی مصباح یزدی حتی افرادی را که برای وحدت تلاش میکنند را فریبکار میخواند، او اخیرا در اظهاراتی برگزاری برخی جلسات خصوصی در جریان اصولگرایی برای تعیین تکلیف این جریان در عرصههای سیاسی به خصوص انتخابات را «فریبکاری» دانسته است. وی گفته «اینکه با چند نفر جلساتی برگزار کرده، تصمیم بگیریم، و بعد بخواهیم که همگان تابع ما شوند تا وحدت حاصل شود، این شیوه نه اصولگرائی است و نه مردم سالاری واقعی.»
رئیس موسسه «امام خمینی» گفته است: برگزاری چنین جلساتی نه با شیوه عقلا سازگاری دارد و نه با شرع، بلکه این از قبیل همان فریب کاریهایی است که دیگران انجام میدهند. اگر بخواهیم در کشور اسلامی بین نیروهای متدین و انقلابی و اصولگرا وحدت ایجاد کرده و آنها را به هم نزدیک کنیم، باید از این فریب کاریها پرهیز کنیم.
او این اظهارات را در دیدار با رضا تقوی٬ مسئول شورای سیاستگذاری ائمه جمعه که از ماهها پیش برای تحقق «وحدت» میان محافظهکاران را تلاش میکند، بیان کرده است. تقوی در این مدت با سفر به برخی شهرها با نمایندگان و روحانیون مهمترین جریانهای سیاسی محافظهکار دیدار کرده است و امیدوار است در انتخابات آتی مجلس و ریاست جمهوری بتواند محافظهکارانی که در حال حاضر به چندین گروه تقسیم شدهاند را به وحدت برساند اما به نظر نمیآید موفقیتی در این زمینه به دست آورد.
با وجود اینکه پایداریها نوپا هستند اما اکنون توانستهاند تاثیر خود را نه تنها بر کلیت اصولگراها که بر مجلس بگذارند و حتی با بسیج مخالفان دولت، ادبیات خود مانند «دلواپسی» را بر جامعه تحمیل کنند. پایداریها اکنون تبدیل به مشکلی بزرگ در جبهه اصولگرایی شدهاند. فرماندهان ریش سفید و سنتی اصولگرا که توان بسیج سربازان خود را ندارند به پایداریها و سربازان آنها نیاز دارند. شاید حکایت جبهه اصولگرایان یا جبهه پایداری حکایت فرماندهان بیسرباز و سربازان بیفرمانده باشد. هر دو به هم احتیاج دارند اما با این حال اخلاف نمیخواهند زیر سایه اسلاف بروند و سنتیان نیز قادر به قبول پایان عمر سیاسی و تاثیرگذاریشان نیستند.
وحدت و ائتلاف دیگر به آرزویی دیرینه برای اصولگراها تبدیل شده است. آرزویی که دیگر به انجام نخواهد رسید و با این حال هربار شاهد تلاشهای سنتیان قوم برای به راه آوردن و زیر علم خود کشاندن، تکههای اصولگرا هستیم. تلاشی که هربار تنها زمینه اختلاف و تشتت آرای بیشتر را میافزاید.