به گزارش خبرگزاری مهر، اگر اعتقاد به خدا به کودکان آموزش داده نشود چه اتفاق رخ میدهد؟ آیا کودکان با این اعتقاد به دنیا میآیند؟ این پرسشها طرح اولیه کتابی نوشته جاستین بارت روانشناس است که تحت عنوان «مومنان ذاتی» منتشر شده است. بارت درحال حاضر محقق دانشکده الهایت فولر است و قسمت اعظم تحقیقات خود را روی کودکان و باورهای دینی متمرکز کرده است. وی پس از مشاهده اینکه کودکان تمایل به این باور دارند که جهان دارای نظم و هدف است، به این نتیجه رسید که کودکان با تمایل به این تفکر متولد میشوند که یک عامل ماوراء طبیعی در پس این نظم وجود دارد یا اینکه کودکان دارای یک سیری مواضع طبیعی نسبت به اعتقاد دینی از انواع مختلف هستند.
درحالی که این نویسنده اعتقاد دارد این مواضع را میتوان با انواع محیطهای آموزشی و فرهنگی تحت تأثیر قرار داد، اعتقاد دارد که تحقیقاتش نشان میدهد که مهارتهایشناختی کودک در زمین بازی به سمت اعتقادات دینی متمایل است.
این درحالی است که برخی تحقیقات درست عکس نتایج بارت منتشر شده است. مقاله منتشر شدهای در ماه جولای در مجله علومشناختی منتشر شده نشان میدهد که اعتقادات دینی کودکان به موضوعات ماوراء الطبیعی در نتیجه آموزش آنها شکل میگیرد. علاوه براین محققان استدلال میکنند که قرارگیری در معرض اندیشههای دینی تأثیر قوی بر قوه تمیز کودکان میان واقعیت و خیال دارد. به عبارت دیگر، کتلین کوریوو یکی از نویسندگان این تحقیق اظهار داشت که قرار گیری کودک در معرض اندیشههای دینی درک کودک را از واقعیت آنچه رخ داده افزایش میدهد. وی گفت که تحقیقاتش نشان میدهد که نظریه کتاب «مومنان ذاتی» نادرست است و کودکان هیچ تعصب ذاتی نسبت به اعتقادات دینی ندارند.
از نظر کوریوو، نتایج تحقیقات وی نشان میدهد که کودکانی که از آموزشهای دینی برخوردار شدهاند درک وسیعتری از واقعیت آنچه رخ میدهد دارند. به عبارت دیگر، قرار گیری کودکان در معرض آموزشهای دینی شیوهای که آنها براساس آن بین واقعیت و خیال تمایز قائل میشوند را تغییر داده است.
کوریوو اعتقاد دارد که این مسئله منفی باشد، در بسیاری از شرایط یادگیری این امر بدان معناست که کودکان بهرهمند از آموزشهای دینی بهتر میتوانند پدیدههای نامتعارف را بپذیرند اما کودکانی که تربیت سکولار داشتهاند فاقد چنین مهارتهایی هستند. وی اشاره کرده است که نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که کودکانی که از آموزشهای دینی برخوردار شدهاند چارچوب مفهومی وسیع تری دارد و ممکن است توانایی بهتری برای درگیر شدن در شرایطی دارند که نتایج غیرقابل انتظاری از آن بر میآید.
بارت از حیث ارزش تجربه کردن مرزهای مفهوم از واقعیت و غیر واقعیت توسط کودکان با کوریوو توافق دارد. براساس اظهارات بارت، این پرسش که «چه اتفاقی رخ میداد اگر برخی چیزها متفاوت بود» بخش مهمی از فرآیند یادگیری است. مطمئنا به نظر میرسد که در هر دو جهان هنری و علمی تمام انواع حل مسئله، خلاقیت و نوآوری وجود دارد. همانطور که پل هریس یکی از نویسندگان تحقیق در مجله وال استریت نوشته است که تخیل برای تفکر درباره واقعیت بسیار ضروری است و نمیتوان آن را تنها برای موضوعات فانتزی مفید دانست.
برخی از محققان و رسانهها نتایج تحقیقات کوریوو را بر ضد آموزش دینی مورد استفاده قرار دادهاند درحالی که خود محقق تصدیق کردهاند که این نتایج بیطرفانه ابراز شده است، نتایج این تحقیق نمیگوید که قرار گرفتن کودکان در معرض آموزش دینی نامطلوب است بلکه میگوید که قرار گیری کودکان در معرض آموزشهای مهمی چون امور دینی میتواند آموختههای کودکان را درباره علم و تاریخ تحت تأثیر قرار دهد.
نتایج تحقیقات پیو در سال ۲۰۰۸ نشان داده است که اکثریت قابل توجهی از خانوادهها نوعی تعلق دینی را برای کودکانشان فراهم میکنند.
از سوی دیگر بارت اظهار میدارد که باید در رابطه با تحقیق کوریوو این نکته را مدنظر قرار داد که تحقیقات وی در ماساچوست انجام شده که دربرگیرنده یکی از بزرگترین جوامع غیر ایمان دار در آمریکا است. در نتیجه کودکانی که در خانوادههای بیدین رشد میکنند با اکثریت قابل توجه کودکان متفاوت هستند.
بارت اعتقاد دارد همه کودکان چه در فضای دینی رشد کنند چه از چنین فضایی برخوردار نشوند به نوعی تحت تأثیر اعتقادات دینی هستند. حقیقت این است که تمام چهارچوب درک آنها تحت تأثیر بزرگسالانی خواهد بود که اطراف آنها هستند.
بارت اظهار داشته است که ما نمیتوانیم صرفا وانمود کنیم که چون برخی کودکان در مدارس دینی حضور مییابند از خانوادههایی هستند که سبقه دینی دارند و کودکانی که در مدارس دولتی و عادی حاضر میشوند از داشتن خانوادههای دیندار و مومن محروم ماندهاند. در حقیقت همه این کودکان تحت تأثیر اندیشهها و باورهای دینی هستند، اما نوع این تأثیر متفاوت است.
جاستین بارت نویسنده کتابهایی چون «چرا همه به خدا ایمان دارند؟» علومشناختی، دین و الهیات و همچنین کتاب «مومنان ذاتی: علم دین کودکی» است که درحال حاضر به عنوان مدیر مرکز تلاش برای تحول انسانی فعالیت میکند و همچنین استاد روانشناسی دانشکده الهیات فولر است.