بِسْمِالله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
در اولین آیههای سوره آلعمران آمده که خداوند میفرماید جزو کارها و قدرتهای خودش که بدانیم و اینجا بحث نکنیم که دیگر چیست: هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ (آل عمران/6) اوست خدایی که به شما شکل میدهد به هر نحوی که خواست. کِی؟ وقتی که در رحم هستید.
ائمه در خیلی از موارد اظهار نظری نمیکردند مثل قرآن. میگفتند مثلاً کار طبیب است، ولی اگر اظهار نظری میکردند، همان صحیح بود. آیهی قرآن هم همینطور هست. یکی خدمت یکی از ائمه آمد و عرض کرد فرزندم اینطوری است و شبیه به من نیست، حضرت به او فرمودند وقتی که خداوند میخواهد به بچهای شکل بدهد، خداوند بچه را شکل میدهد و میگوید: هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ به چه حسابی خداوند شکل میدهد؟ تمام اجدادش را از حضرت آدم تا آن تاریخ در نظر میگیرد و به یکی از اجدادش شکل میدهد. البته دلیلش برای این بوده است که نظم جامعه به هم نخورد و هر خانوادهای، هر زوجی با همدیگر سر چیزهای جزئی یا کوچکترین اختلافی با هم دعوا نکنند. حال آنکه گاهی همین شکلهای اختلافی هم، به اصطلاح قواعد خاصی دارد.
انسان هم مثل یکی از حیوانات است باید ببیند در حیوانات چه طوری است. در حیوانات یک آیهی قرآن است که میخوانیم و یکی هم شرح حال پیغمبران و بزرگان. حضرت موسی(ع) مدتی چوپانی میکرد و در آن آخر با چوپان و صاحب مال قرارداد بست که هر چه گوسفند سیاه و سفید (اصطلاح خاصی دارد) درآمد، مال او باشد. بعد یک چوبی سر پوستینی کرد که سیاه و سفید بود و همینطور توی گله میبرد، تمام گوسفندهایی که آن سال آبستن شدند، برههایشان سفید و سیاه بود، تمام برههای آن سال مال موسی شد، یک گله به دست آورد، این یک داستان است، ولی در عمل هم میبینیم، همینطور است. چون من یک مقداری روستایی هستم، این چیزها را خبر دارم. چوپانها از این کارها زیاد میکنند و هیچ مانعی هم ندارد، البته زرنگی میکنند. این داستان نشاندهندهی این است کودکی که در رحم هست یعنی هنوز به دنیا نیامده، از دنیا شکل میگیرد، البته خداوند شکل میدهد یعنی شکل غیرانسان به او نمیدهد، شکل انسان میدهد. حالا که اینطوری است، ما اگر به این معتقد شدیم، هر مادری باید فکر کند فرزندی که امانت دارد و باید آن را به دنیا بیاورد که زندگی کند، یک حقّی بر گردنش داشته، این حق عبارت از این است مادر غذایی که میخورد، کاری که میکند، فکری که میکند در راه خدا باشد، در راهی باشد که وقتی کودک به دنیا آمد آن را بپسندد و در همان راه برود.
البته این امری است که خداوند برای ما معین کرده، ولی خود خداوند در تکلیفش مطیع ما نیست که ما هر چه بگوییم همان شود. خداوند ممکن است (در تاریخ هم خیلی دیدهایم) از یک دشمن، فرزندی به دنیا آورد که دوست کامل باشد. یزید را ما از همه جهت لعن میکنیم، ولی پسرش معاویةبنیزید بعد از مرگ پدرش مدتی خلافت کرد خودش فهمید که خلافت حق او نیست و گفت که خلافت حق من نیست و خلافت حق علیبنحسین است و استعفا داد و رفت و در خانه نشست. این از یزید یکی اینطوری به دنیا آمد. حالا این وظیفهای که زنها دارند که مادر بشوند، خیلی وظیفهی سنگینی است و همین وظیفه اقتضا میکند که یک احترامی به آنها داده شود و خودشان هم قدر خودشان را بدانند. انشاءالله خداوند ما (زن و مرد) را به همهی وظایفمان آشنا کند و انجامش را بر ما میّسر بدارد.