امید کوکبی، دانشجوی فوق دکتری فیزیک اتمی که به ۱۰ سال زندان محکوم شده است، در وضعیت بسیار نامناسبی همراه با دیگر زندانیان سیاسی در قرنطینه بند هفت زندان اوین به سر می برد و علی رغم تشدید بیماری سنگ کلیه و معده هنوز با درخواست های متعدد او برای درمان در خارج از زندان موافقت نشده است. او همچنین طی ۴ سال حبس حتی یک بار نیز به مرخصی نیامده است.
امید کوکبی، نخبه ایرانی ۳۳ ساله، فارغ التحصیل دانشگاه شریف و دانشجوی مقطع فوق دکتری فیزیک اتمی در دانشگاه تگزاس آمریکا در تاریخ ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ در فرودگاه امام خمینی هنگام ترک کشور بازداشت شد. این دانشجو پس از بازداشت مدت ها در انفرادی بود و پس از ۱۵ ماه بازداشت موقت در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی در روز یکشنبه ۲۴ اردبیهشت ماه سال ۱۳۹۱ به ده سال حبس محکوم شد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، در این باره از قول منابع خود نوشته است: «امید از مدت ها پیش دچار بیماری سنگ کلیه و معده است. دندان هایش هم درد می کنند اما با وجود اینکه پزشک بهداری زندان تایید کرده که امید برای درمان نیاز دارد که به خارج از زندان منتقل شود و علیرغم درخواست های متعدد امید هنوز با انتقالش برای درمان موافقت نشده است و در حال حاضر بیماری او در وضعیت قرنطینه زندان تشدید شده است.»
این منبع آگاه با انتقاد از قرنطینه بند هفت زندان اوین که امید کوکبی به همراه تعداد کثیری از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ از تاریخ ۲۱ مرداد ماه به آنجا منتقل شده اند، گفته است: «قرنطینه زیر زمینی است که پنجره ندارد و هیچ تهویه مناسبی هم ندارد. شامل ۴ اتاق است که در هر اتاق ۲۵ نفر جا گرفته اند. آنها حیاط ندارند، نور آفتاب نمی بینند. محیطی برای قدم زدن و ورزش کردن وجود ندارد. برای ۱۰۰ نفر فقط ۴ تا دستشویی و حمام وجود دارد که بسیار هم کوچک است و متاسفانه زندانی که کمی وزنش زیاد باشد نمی تواند راحت وارد دستشویی شود.»
وی همچنین گفت: « به دلیل نداشتن تهویه مناسب و وجود امکانات بهداشتی حشرات زیادی در بند وجود دارد که بیشتر زندانیان دچار مشکلات پوستی در این مدت شده اند. در ضمن در این بند امکانات فرهنگی و ورزشی ممنوع است البته اگر آزاد هم بود فضای برای انجامش وجود نداشت. با تمام سختی ها امید همچنان در زندان درس می خواند و به بندی هایش هم درس می دهد.»
امید کوکبی قبل از دادگاهش در تیرماه ۱۳۹۰ نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه نوشته بود و در آن از نحوه بازداشت غیرقانونیش تا مراحل بازجویی و اعتراف اجباری تحت فشار گفته بود. او در خصوص بازداشتش نوشته بود: “در فرودگاه با اتهام شوک آور اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور” بازداشت شدم و ۳۶ روز در انفرادی بودم.”
این دانشجو در خصوص اعتراف های اجباریش نیز نوشته بود: «بازجویان که در هنگام نوشتن مطالب را سطر به سطر از دستم گرفته و می خواندند، بارها جواب های نوشته شده من را با خشم و تهدید و فریاد کنار گذاشته و با در اختیار گذشتن برگه ای دیگر اجبار می کردند که مجددا آنچه را که آنها می گویند و نظر و برداشت آنهاست بنویسم که صدافسوس من نیز چنین می کردم.»
این دانشجوی نخبه ۳۰ ساله در بخشی از نامه خود با اشاره به اینکه بازجویانش بارها تهدید به آزار خانواده اش کرده اند، نوشت: «تنها چیزی که فکر می کردم این بود که هر دقیقه زودتر بتوانم از او اوضاع و احوال آنها آگاه شوم و در کنار آنان باشم . (اولین تماسم با خانواده ام ۲۴ روز پس از بازداشت پس از تحمل مانورها و فشارهای روانی فراوان بازجویان و کسب کسب خشنودی آنها برقرار شد که کمتر از ۲ دقیقه طول کشید). وقتی مشاهده می کردم که هر وقت مطالبی را که بازجویان دوست دارند می نویسم و یا آنچه آنها دیکته می کنند مکتوب می کنم، روند تحقیق سریعتر و با فشار کمتری پیش می رود، تهدید و ارعاب کمتر است بطور خودبخودی به این نتیجه رسیدم که مطالبی بنویسم که خوشایند بازجویان باشد.»