بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
این که در دستوراتی که داده شده است [مثل] تلقین ذکر و فکر و اینکه میگویند که، همه حواستان به این باشد، متوجه این باشید، اولا کار سادهای نیست که بگویید من نمی توانم پس چه کنم! هیچ کس نمیتواند. این یک کار تدریجی است هر امری، هر کاری و عادتی برای این که انسان بتواند انجام دهد اول در فکرش میافتد و با فکر تشخیص میدهد که این کار خوب است و باید انجام بدهد. وقتی این «باید انجام بدهد» در ذهنش ماند و محکم شد آن وقت تدریجا عادت میکند که همیشه در آن فکر باشد، به شرط اینکه عمل کند. البته در همهجا (در آیات و دعاها و حتی در سایر ادیان الهی) هم همینطور است: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (عنکبوت/9) کسانی که ایمان ایمان آوردند (ایمان دارند) و عملشان نیز صالح است. این است که نگویند منظور چون این است و چون اینجا همه، حرفهای امروزی میگویند و چون منظور این است که عفاف و پاکی منظور است، پس ما آزادیم، بله منظور این هست، منتها عمل هم هست. وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ به خدا معتقد باشید و نمازهایتان را مرتب بخوانید، نه اینکه بگویید ما که به خدا معتقد هستیم، در راه خدا فداکار هم که هستیم پس دیگر نماز چیست! نه. [انجام] این اعمال، علامت این است که ایمان دارید. شما اگر کسی را دوست داشته باشید و بدانید که او هم شما را دوست دارد، بگوید هر روز صبح که میروی اداره یا سر کار اول یه سری به من بزن. شما حتما این کار را میکنید. یعنی آن کار را مقدم بر هرکار دیگری میدانید. میگویید امروز صبح باید بروم آنجا. هر روز کسی بپرسد میگویید امروز صبح باید بروم. ذکر و فکر هم همینطور است، فکر است یعنی وَالَّذِينَ آمَنُوا است. در واقع برای اینکه ایمان زیاد بشود باید عمل را زیادتر کنید و صالحتر و برای اینکه عملتان صالحتر و بهتر شود باید ایمانتان را زیادتر کنید. این دو به هم مربوط است، به هم وصل است. بنابراین توقع اینکه به محض اینکه درویش شدید همهی بندها و بارها از روی شما برداشته شود هر چه دلتان خواست انجام بدهید، نه. بله بندها برداشته میشود برای اینکه میگوید:
کیست مولا آنک آزادت کند / بنـد رقیــت ز پایـــت وا کند
هست، ولی آزادی نفس و ارادهی شماست. خیلیها می گویند که ما نمی توانیم ذکرمان و فکرمان را انجام بدهیم. بله باید آنقدر مقاوت کنید [تا بشود] در زندگی معمولیتان هم باید همینطور باشید. داستانهایی راجع به مقاومت گفتهاند، یک-دو سال پیش نوشتند در کنکور دانشگاههایی که در لندن میدهند، خانمی که حالا شصت ساله است، پنجاه بار شرکت کرده، پنجاهویکمین بار از او امتحان نگرفتند، به افتخارش مجسمهای ساختند و به او اجازه دادند که [در دانشگاه] شرکت کند. از کنکور نمیترسد. اما حالا خیلی از فقرا را میبینم که در کنکور شرکت کردهاند. ای وای، ای داد میکنند که چنین است الان اگر من رد بشوم زمین به آسمان میچسبد، نه. اصلا از اول بیخود شرکت کردی. کار عاقلانه باید کرد و احیانا در شکستی که ممکن است باشد ناامید نشود آنقدر باید تکرار کند تا موفق شود. در هر کاری تا تکرار نکند و پشتکار نداشته باشد، فایده ندارد. مصاحبههایی که با این اشخاصِ [مستعد] میکنند، البته غیر از مصاحبههای امروزی برای اینکه امروزه همهاش دروغ است، همه چیز دروغ است. ولی قدیم اینطور نبود. خوب امیر تیمور گورکان آدم مشهوری بود، درست است که آدمی شقی و خونریز بود ولی شخصیتی بود که از بچه گدایی رسید به سلطنت. ما می خواهیم بدانیم این چه طوری [به اینجا رسید]. خودش می گوید یک بار نشسته بودم در خرابهای بعد از اینکه شکست خوردم در یک جنگ و همهی قشون من کشته شدند و مابقی متفرق شدند. تک و تنها نگاه میکردم دیدم یک مورچهای یک دانه گندم یا یک طعمهای شصت برابر وزن خودش (یعنی طعمهی بزرگی) گرفته بود و از دیوار بالا میرفت که به آن طرف دیوار برود. به نزدیک بالای دیوار که میرسید این طعمه میافتاد، برمیگشت و دوباره این طعمه را بر میداشت و می برد، (این کار را) شصت بار تکرار کرد تا بلاخره رفت آن طرف. یاد گرفتم که باید اینجوری بود. در همهی امور باید اینجوری بود، حتی در امور معنوی. پیغمبر چقدر صدمه دیدند چقدر از (طرف) اقوام طرد شدند، بعضیها نسبتهای بد میدادند، میگفتند حرف زاید می زند، رفتند به یک روستایی نزدیک مکه، بچهها ریختند و به ایشان سنگ میزدند و ایشان را بیرون کردند. همهی اینها را دیدند ولی پیغمبری که در ابتدا هیچکس را جز خدا نمیشناخت، چون امر الهی بود پشتکار داشت.
حالا وقتی که ذکر و فکر برایتان مشکل است از دو طرف باید کمک کنید یکی اینکه عملتان را صالح انجام دهید، دقیقا بدانید چه کاری خوب است و چه کاری بد است. تندی و ترشرویی با همهی مردم بد است البته برای زنها خوب یک وضع خاصی دارد که قرآن در مورد وظیفه زنان پیغمبر گفته: فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ (احزاب/32) ولی رعایت اعتدال لازم است. یکی عملتان را صالح کنید و یکی هم اینکه پشت کار داشته باشید. حالا دیگر این را خودتان باید ببینید که عمل صالح چیست. هر کاری که میکنید به یاد خدا باشد و به خاطر خدا. نه به یاد خدا فقط بگویید بِسْمِاللَّه بعد آدم بکشید، نه. به دل واقعا به یاد خدا باشید. نماز که میخوانید خیلی با طمأنینه و آرامش، معنایش را بفهمید. نه اینکه نماز را فقط برای این بخوانید که بگویند نماز میخوانید، نه. اینها را انجام دهید و تکرار کنید، پشتکار داشته باشید، خداوند به شما این توفیق را خواهد داد انشاالله.