بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
از همهی برادران و خواهران تشکر میکنم. کمک و مددکاری را یک عبادت میدانند و الحمدالله هر سال جشن میگیرند که یک سال موفق شدند، این عبادت را بجا بیاورند. از همه متشکرم. انشاءالله خداوند ما را هم جزو آنها حساب کند اُحِبُّ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَستُ مِنهُم. در دنبالهی این بیانی که کردند همان شعری که از مثنوی خواندم، میفرماید.
آن عــزیـزان کـــه طبیبـــــــان دلانــد / سوی رنجوران به پرسش مایلانـد
گـر حــذر از ننـــگ و از نــــامی كـننــد / چـــاره انـدیشنـد و پـیغامـی كـننــد
ور نه در ذهـنشان بــود این فـــــکر در / نیسـت معشوقی ز عاشق بی خبر
عشق معشوقان خفی است و ستیر / عشق عاشق با دوصد طبل و نفیر
انشاءالله خداوند همهی شما را موفق بدارد و انشاءالله گوشهی دعای شما، ما را هم بگیرد که این توفیق را داشته باشیم. جای یک عدهای خیلی خالی است و آن عدهای که نمیشود گفت در دست دشمنان، در دست برادران جاهل و برادرانِ دشمن ما اسیرند و اسمشان زندانی است ولی از زندان نفس و هوای نفس کمکم آزاد شدند. انشاءالله خداوند توفیقشان بدهد و به زودی بتوانیم در چنین مجالسی آنها را ببینیم، انشاءالله خداوند توفیقشان را بدهد.
اما مسئلهی مددکاری؛ قهراً وقتی دو نفر با هم یک کاری میکنند با هم رفیق و متحد میشوند. این مددکاری هم بدون اینکه ما خواسته باشیم یک جمعی و یک گروهی تلقی بشویم، خود بخود موجب اتحاد و همبستگی همهی فقرا شدیم و الحمدالله در همهي شهرستانها، در همه جا موفق بوده. انشاءالله خداوند ما و شما و همه را از شرّ شیطانهایی که در همه جای دنیا و همه جای مملکت ما نهفتهاند [نجات بدهد] و در لباس دوستی یا در لباس دین و مذهب، ما را آزار میدهند انشاءالله خداوند جهل آنها را تبدیل به علم کند. بفهمند که ما جز خدمت، صلح و سلامت چیزی نمیخواهیم، انشاءالله. من هم از همه خیلی متشکرم و چون یک قدری کسل هستم با اجازهتان زودتر مرخص میشوم.