بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
در هر موقعیتی هر چند وقتی یکبار، برای ما فقرا هم از لحاظ شخصیِ شخصِ خودمان و هم از لحاظ مجموعهی فقری، برایمان یک امتحانی پیش میآید و بعد در امتحان انشاءالله پیروز میشویم همیشه، بعد هم از خود همین امتحان تجربه میگیریم و یک قدم به جلو میرویم. این جریاناتی که همه میدانید و با تفاوتهای مختصری که همه دیدیم، برای ما امتحان بود، خوشبختانه از این امتحان مجموعهی فقرا و درویشی سربلند پیش آمدند. انشاءالله خداوند این سرهایی را که بلند است، قطع نکند و نخواهد کرد.
امتحانی هم برای ما بود. فرض کنید درویشی ما داریم مثلاً در سیستان و بلوچستان و در سراوان، اینها برادرند، ولی برادری که من و شما ندیدهایم آنها را برای اینکه ما اینطرف هستیم. اما معذلک همهی ما به این برادر ندیدهمان هم، عشق و علاقه داریم و این آن چیزی است که اساس درویشی و اساس خلقت انسان است: خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ (نساء، 1). خدا میفرماید شما را از یک وجود آفریدم، همهی شما مثل هم هستید. ما اگر به همین صورتی که خدا ما را فرمود و آفرید، به همین صورت باشیم نزد خدا مقبولیم و دنیا و آخرتمان به راه است ولی خدای نکرده اگر [خلاف این باشد، مقبول نیستیم] در این جریان امتحانات خوبی از همین همدلی هم ریخته شده بود.
این حسینیه تا حالا این جمعیت را که همه صاحب این حسینیه هستند ندیده بود، مجال نشده بود. حالا هر که خواست آمد، قدم این تازه آمدنها بر چشم همهی ما. اینهایی که اینجا هستند از گناباد (بیدخت) آمدند و از شهرستانها از سیستان و بلوچستان، از بندرعباس از همه جای مملکت آمدند. شاید بعضی فقرا هستند که من توفیق دیدنشان را نداشتم، آنها هم توفیق دیدن من را نداشتند، ولی حالا فراهم شده، همه همدیگر را دیدیم؛ حالا همه فهمیدیم که اگر من به بندرعباس بروم گم نمیشوم، هر منزلی را نگاه کنم، منزل ماست، درویشها هم حالا احساس میکنند درواقع هر منزلی را در بزنند منزل ماست. هر کسی که اینطور نباشد با ما دشمن نیست، با مکتب ما دشمن است، خیلیها نمیدانستند [وقتی] از جلوی جمعیت رد میشدند سؤالاتی میپرسیدند، خیلیها از هم میپرسیدند اینجا چه خبر هست؟ جوابهای مختلفی میدادند، البته خیلیها میدانستند، یکی میگوید رئیس علی اللهیها را گرفتند، یک چنین چیزهایی، سؤالات عجیب و غریبی، اینها مردم را با عناد به جهل وادار کردند.
شما برای بچهتان معلم میگیرید، اگر ببینید او اطلاعات غلطی به آنها میدهد، مثلاً میگوید گندم یک درختی است. این را تردش میکنید. این اطلاعات غلط را کی به اینها میدهد، هر مرجعی و همهی مراجعی که باید به مردم علم بدهد، به جای علم جهل میدهند جلوی علمجویی را میگیرند، کسانی را که خودشان را وقف جامعه [کردند]، آنها را آزار میدهند و نمیگذارند جامعه از آنها بهره ببرد. سه روز، الآن یک عدهی زیادی در این مملکت، دچار یک هیجان و ناراحتی هستند، این همه روزنامهها، یک کلمه نگفتند مثل اینکه آب از آب تکان نخورده است. درویشها هم شهروندند، یکی از درویشها مثل خود من امکان اینکه به خارج بروم مثل خیلیها که رفتند، برایم فراهم بود و فراهم است، حتی بعضیها هم پیشنهاد هم کردند، ولی ما همهمان ضمن اینکه زیر چتر ولایت علی هستیم، همه اهل این مملکتیم و همه به این مملکت علاقهمندیم. پیغمبر فرمود: حُبُ الْوَطَنِ مِنَ الْإِيمَان ما دوست داریم وطنمان را.
کبوتر یا مرغ خانگی یا هر چه که دارید، به آن لانهای که خودش درست میکند علاقهمند است و از آن دفاع میکند، حالا هر که به این دفاع علاقهمند نباشد و از آن دفاع نکند، معلوم میشود مال آنجا نیست، در آن لانه سهمی ندارد. ما به این مملکت علاقهمند هستیم، علاقمندیم به این زندگی، علاقهمندیم به دینی که ما را حیات بخشیده و به موجب آن آیهی قرآن: وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ (انفال،24) وقتی خدا و پیغمبرش شما را میخوانند و صدا میزنند برای چه مطلب؟ برای مطلبی که شما را زنده میکند، جواب بدهید ما جواب دادیم و جواب میدهیم هر لحظه خداوند صدا میزند ما میگوییم لبیک و الآن هم فصلی است که نزدیک و ظاهراً هم باید لبیکزنان باشیم ما هرگز دنبال این زخارف دنیوی که ما را از انسان دور کند، نیستیم. البته خداوند فرمود کسی که کوشش کند که درآمدش بیشتر باشد به نیت اینکه یک مقداری در راه خدا خرج کند و مقداری بر خانوادهاش وسعت بدهد، خداوند این را مأجور میدارد؛ ما اگر هم زحمت میکشیم برای این است که مملکتمان آبادتر شود، همهی خانوادهها به اصطلاح نان خور ما هستند، نان خور علی (ع) هستند. ما برای این تلاش میکنیم. نه مقام میخواهیم، نه پول فراوان میخواهیم به اسامی مختلف، مقاطعه، رانت و … نه! زحمت میکشیم و کار میکنیم و از کار خودمان بهره میبریم که در آداب درویشی و شرایط قبول یک نفر به درویشی این است که بیکار نباشد و کار کند؛ ما ۱۳۰-۱۴۰ سال قبل، البته تا آن موقع فرض کنید حضرت سعادتعلیشاه، موادمخدر مصرف نمیکردند، هنوز تحریم نکرده بودند، جانشین ایشان آقای سلطانعلیشاه تحریم کردند که از آن وقت مثل گناه برای درویشها تلقی میشد. ما در این مدت در بین فقرا آمارهایی که دیدیم، متأسفانه موادمخدر هست، ولی میزانی که هست خیلی کمتر از میزانی است که در خارج و غیردرویشها هست، برای اینکه جزء دستورات و جزء سلامت بدن و روح ماست و جزء ملتی که با این شرایط هست و درویش میشود و درویش هست، این سالم باشد، نمونه باشد، بههیچوجه این کار را نکردند و به ما کمک نکردند، اگر هم تبلیغ میکنند اصلاً نمیگویند ۱۳۰-۱۴۰ سال پیش کسی بوده است، حتی به یکی از آقایان من گفتم ما در 130 سال پیش این نوشته و کتاب و تفسیر است ما تحریم کردیم، گفت آن برای عوام فریبی بود، گفتم 130 سال میشود عوامفریبی کرد؟! یک عنادی با ما، البته نه با شخص ما (این پوست و گوشت و زبان) ولی عنادی با کوششهای ما برای نجات جامعه از فساد و کوششهای ما برای اینکه خودمان را سالم نگه داریم. اینها را تخطئه میکنند و متأسفانه به اینجا و این وضعیت میکشد، ولی همیشه از الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْه اسلام واقعی، نه اسلامی که ما اسم روی آن بگذاریم اسلام صحیح، اسلام ناب و … نه! اسلام واقعی از بین نمیرود، اسلام واقعی که آن هم به دست ماست.
همانطوریکه پیغمبر در اول بعثتش میگفتند که ساحر [است و این حرفها را] بیخود میگوید، همین الآن ما حس میکنیم. وقتی داستانهای پیغمبر را میخوانیم یا میشنویم درست نگاه کنید احساس کنید حالِ آن مسلمانانی که پیغمبر را میدیدند و حاضر بودند جانشان را فدا کنند؛ او وقتی میشنید همسایهاش آن چرندیات را به پیغمبر میگوید، چه حالی پیدا میکرد! ولی ما باید باشیم و این چیزها را بشنویم و در مقابلش بههیچوجه سر فرود نیاوریم، اگر تابع الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْه باشیم و واقعاً مسلمان واقعی یعنی درویش واقعی باشیم، سرمان به آسمان است و هرگز خم نمیشود.
به هر جهت من از همه، خودم هم همینطور هستم، یعنی وقتی تشکر میکنم، از خودم هم تشکر میکنم، خودم هم با شما هستم، ما یکی هستیم. از همه تشکر میکنم، از همهی شهرستانها آمدهاند، قدمشان روی چشم، ناهار که خوردند و نماز کردند تا هر وقت مقتضی بود و خواستند، میتوانند به ولایت خودشان برگردند، ولی همیشه یادتان باشد که خدا پشت شماست: الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْه، وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُم (آلعمران، 139) در دنبالهاش صادِقِين اگر صادق باشید هر چه صادقتر باشید بالاتر هستید بِسْمِاللهِ الَّذِی لا أرْجُو إلاّ فَضْلَهُ، وَ لا أخْشَى إلاّ عَدْلَهُ به نام خدایی که توقع از هیچکس نداریم جز فضل الهی و از هیچ چیز و هیچکس نمیترسیم و نگران نیستیم مگر عدل الهی وَ لا أَعْتَمِدُ إلاّ قَوْلَه به همین جهت خیلی متشکرم. در این جریانات خیلی فقرا هم در جنبهی فقر و درویشی آبرومندی کردند و هم فردفرد فقرا در حدود خودشان کمک و محبت کردند. خیلی متشکرم.