Search
Close this search box.

مصاحبه با پرفسور هرپال سینگ پنو – درباره آیین سیك

Imageهمراه همیشگی گورونانك در سفرهای تبلیغیش یك مسلمان به نام مردانا بود كه در آیین سیكھ دارای احترام بسیار زیادی است، علاوه بر این در كتاب مقدس ما سروده‌هایی از عرفای مسلمان مانند شیخ فریدالدین و دیگران، به عنوان الهام الهی و كلامی مقدس درج شده است. هم‌چنین سنگ بنای مقدس‌ترین زیارت‌گاه سیك در شهر امریتسر به دستور گوروی پنجم به دست یك صوفی مسلمان به نام میامیر گذاشته شد.

 

  • لطفاً خودتان را معرفی كنید و در مورد دانشگاه پنجابی و دپارتمان ادیان آنجا توضیح بدهید.

○    من سی سال سابقه تحقیق و تدریس در زمینه ادیان دارم. و مدرك دكتری‌ام درباره فلسفه ادیان است. و مدتی نیز مقام ریاست دپارتمان ادیان دانشگاه پنجابی را به عهده داشتم. در دپارتمان ادیان دانشگاه پنجابی درباره تمام ادیان جهان مطالعه و تحقیق انجام می‌شود. با حضور من در این دپارتمان دو مركز تأسيس شد؛ نخست مركز آیین سیكھ (‍Center for Sikhism) و دوم مركز آیین بودا (‍Center for Buddhism)، كه مدیریت هر دو نیز به عهده بنده بود. اكنون بنده به عنوان پرفسور آیین سیكھ در كنار این آیین مطالعاتي در زمینه ادیان دیگر دنبال مي‌کنم. در دپارتمان ادیان دانشگاه پنجابی كه به اسم «Guru Gobind Singh Department» نامیده می‌شود، به طور كلی هشت دین بزرگ جهان، شامل چهار دین هندی «هندو، بودا، جینه و سیك» و چهار دین غیر هندی شامل: «مسیحیت، اسلام، یهودیت، زردشت» مطالعه، تحقیق و تدریس انجام می‌شود.

 

  • هدف اصلی تشكیل دپارتمان ادیان در دانشگاه پنجابی چه بود؟

  • هنگامی كه آیین سیكھ به وجود آمد جهان دچار جنگ و درگیری میان ادیان بود، آرزویگوروهای سیكھ )رهبران سیک) این بود كه چنین درگیری‌هایی پایان بپذیرد، لذا با توجه به این‌كه در این زمان هم شاهد درگیری میان ادیان هستیم، برای تحقق آرزوی گوروهای سیكھ تصمیم گرفته شد كه برای ایجاد شناخت متقابل و گفت‌وگو به جای جنگ و خشونت، مركزی به این منظور تشكیل شود، لذا اين مركز با نام «Guru Gobind Singh Department» تأسيس شد. این مركز نخستین مركز ادیان در آسیا است كه در آن محققین و دانشجویان ادیان مختلف در كنار هم به پژوهش در مورد ادیان می‌پردازند. پیش از این در هندوستان دو مركز دیگر تأسیس شد؛ یكی در شهر علی‌گر با نام «Aligar Muslim University» و دیگری در شهر  بنارس با نام «Hindu University»، ولی در مقابل سیكھها تصمیم گرفتند كه مركزی تأسیس كنند كه در آن نه فقط آیین سیكھ، بلكه تمام ادیان مورد مطالعه قرار بگیرد.

  • اكنون كه دانشگاه ادیان و مذاهب قم را از نزدیك دیده‌اید تا چه میزان با تصوری كه قبل از آمدن به ایران از آن داشته‌اید مطابقت دارد؟

  • البته این طبیعی است كه واقعیت كاملاً مطابق با آن چیزی نیست كه ما تصور می‌كنیم، ولی با این حال من نكات مثبت بسیاری را در این دانشگاه مشاهده كردم، و همچنین این سفر برای من بسیار سودمند بود، چرا كه پیش از این من درباره اسلام به طور كلی اطلاعات زیادی داشتم ولی خاصاً در مورد مذهب تشیع، به خاطر نبود منابع كافی و كمی جمعیت شیعیان در هند چندان آگاهی نداشتم، ولی اكنون با حضور در این دانشگاه اطلاعات خوبی بدست آوردم. علاوه بر این با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی آشنا شدم كه یكی از انقلاب‌های بزرگ جهان محسوب می‌شود. بنده در مدت حضورم در این دانشگاه با اساتید مختلف گفتگو داشتم و از كتاب‌خانه دانشگاه هم استفاده كردم. بنده از سطح علمی و برخورد آنان بسیار راضی هستم و امیدوارم در آینده نیز این رابطه علمی بیش از پیش توسعه پیدا كند. یكی از نكات جالب برای من این بود كه برخی از اساتید این دانشگاه دوازده ساعت مشغول تحقیق و مطالعه هستند كه نسبت به مدت زمان مشابهی كه اساتید دانشگاه پنجابی به تحقیق مشغول هستند بسیار بیشتر است. در ادامه اجازه می‌خواهم چند پیشنهاد و نظر در جهت تكمیل ساختار پژوهشی دانشگاه ادیان ارائه بكنم. البته این پیشنهاداتِ بنده تنها مربوط به دانشگاه ادیان قم نیست، بلكه مربوط به تمام مراكز پژوهش ادیان است. نكته اول در مورد كتاب‌خانه دانشگاه ادیان است، این كتاب‌خانه با این‌كه بسیار غنی و منظم است ولی به نظر می‌رسد لازم است به منابع غیر اسلامی و غیر فارسی آن افزوده شود. در حال حاضر اكثر كتاب‌های این كتاب‌خانه مربوط به اسلام و به زبان فارسی است، در حالی كه لازم است یك كتاب‌خانه ادیان در مورد دیگر ادیان به زبان انگلیسی (كه زبانی بین‌المللی است)، نیز منابع بیشتری داشته باشد. نكته مهم دیگر این است كه در دانشگاه پنجابی روال این‌گونه است كه مدرس و محقق هر دینی را از پیروان همان دین قرار می‌دهند تا انصاف بیشتر رعایت گردد. پیشنهاد بنده این است كه در دانشگاه ادیان قم نیز چنین كاری انجام شود. البته نباید انتظار داشت چنین تغییراتی به سرعت واقع شود، ولی با توجه به قراردادی كه بین دانشگاه پنجابی هند و دانشگاه ادیان قم بسته شده امیدوارم در آینده این مشكلات رفع شوند.

  • شما زمینه‌های اشتراك ادیان را از چه جهاتی می‌دانید؟

  • آیین سیكھ دینی است كه از آغاز پیدایش هرگز كسی را به زور به دین خود وارد نكرده، یا با وعده و وعید برای خود تبلیغ نكرده، بلكه همواره به دیگر ادیان احترا گذاشته است. برای نمونه ذكر چند مثال را لازم می‌دانم؛ همراه همیشگی گورونانك در سفرهای تبلیغیش یك مسلمان به نام مردانا بود كه در آیین سیكھ دارای احترام بسیار زیادی است، علاوه بر این در كتاب مقدس ما سروده‌هایی از عرفای مسلمان مانند شیخ فریدالدین و دیگران، به عنوان الهام الهی و كلامی مقدس درج شده است. هم‌چنین سنگ بنای مقدس‌ترین زیارت‌گاه سیكھها، یعنی هَری‌مَندیر (Golden Temple) در شهر امریتسر به دستور گوروی پنجم به دست یك صوفی مسلمان به نام میامیر گذاشته شد. چنین گذشته‌ای كه سرشار از دوستی و نزدیكی میان سیكھها و مسلمانان است به ما سیكھها آموخت كه باید همواره به دیگر ادیان احترام بگذاریم. نمونه‌ای دیگر كه كاملاً موضع آیین سیكھ را در قبال دیگر ادیان معلوم می‌كند جریان ملاقات گوروی دهم سیكھ با پادشاه مغول بهادرشاه است، در این ملاقات شاه مغول از گوروی دهم پرسید به نظر تو دین ما بهتر است یا دین تو؟! گورو جواب داد دین تو برای خودت خوب است و دین من برای من! بنا بر این از اصول اعتقادی ما این است كه در عین حالی كه به دین و اعتقاداتمان بسیار پای‌بند هستیم، ولی به اعتقادات، زیارت‌گاه‌ها و كتاب‌های مقدس دیگر ادیان نیز احترام بگذریم.

 

  • آیا هم‌چنان كه ما مسلمانان پیامبر خود را معصوم می‌دانیم چنین مفهومی در آیین سیكھ در مورد گوروها نیز وجود دارد؟

  • بله در آیین ما گوروها مقامی داشتند كه می‌توان آن را به اصطلاح اسلامی معصوم نامید. آنان نه فقط خودشان این‌گونه بودند، بلكه می‌خواستند پیروانشان را نیز به این مقام برسانند. البته در آیین سیكھ واژه خاصی كه كاملاً معادل معصوم باشد وجود ندارد، ولی شاید بتوان گفت واژه «روحانی» در سیكھ معادل معصوم باشد، چون كسی كه به درجه روحانیت برسد معصوم نیز هست. در كتاب مقدس نیز به نحوی به این مفهوم اشاره شده است: «هر انسانی كه به این دنیا قدم می‌گذارد حتماً مرتكب اشتباه می‌شود، تنها خداوند و گورو اشتباه نمی‌كنند».

 

  • آیا گورو و خدا یكی هستند یا متفاوتند؟

  • در باور ما گوروهای ده‌گانه به این دلیل گورو بودند كه كلام خداوند را به ما می‌رساندند. در حقیقت گوروی حقیقی جسم فناپذیر آنان نبوده است، بلكه پیام و روح الهی آنان گوروی ما است.

 

  • آیا گوروهای ده‌گانه پیش از انتخاب شدنشان به عنوان گورو هم دارای مقام عصمت بوده‌اند یا بعداً واجد آن شده‌اند؟

  • به اعتقاد ما گوروها از بدو پیدایش معصوم بوده‌اند، و وقتی معصومیتشان توسط گوروی پیش از آنان كشف می‌شد این مقام به آنان اعطا می‌شد.

 

  • ولی برخی از گوروها پیش از گورو شدنشان مدتی هندو بودند، چگونه با این وجود آنان از بدو پیدایش معصوم تلقی می‌شوند؟

  • آنان در همان حال هم معصوم بودند، چون اگر هم هندو بودند هندوهای خالص و معتقدی بودند و اهل ریا و مكاری نبودند و بعد هم سیكھهای خالصی شدند.

 

  • برخی معتقدند كه گورونانك قصد تشكیل آیین جدیدی را نداشته، بلكه گوروهای بعد از او بودند كه كم كم آیین سیكھ را به‌وجود آوردند، نظر شما چیست؟

  • با دیدی برون دینی همین‌گونه به نظر می‌رسد، ولی باید خاطرنشان كنم كه مثال گورونانك و دیگر گوروها مانند دانه‌ای است كه بعد از مدتی كه از كاشتنش می‌گذرد رشد می‌كند و تبدیل به درختی تناور می‌شود. این درست است كه نانك خود مدعی تشكیل دینی جدید نشد و فقط می‌گفت هر كس به هرچه معتقد است خالص شود، ولی این دانه بعدها در دوران گوروی دهم میوه داد و آن سیكھ خالصا بود. البته مطابق جنم‌ساكهی‌ها (داستان‌های زندگی نانك) به نظر می‌رسد نشانه‌هایی از تشكیل دین جدید توسط خود نانك هم مشاهده می‌شود. مثلاً وقتی نانك نُه سال داشت، مطابق سنت هندو پدرش طی مراسمی خواست به او بند نخی مقدس مربوط به طبقه كْشَتْریه را بپوشاند. ولی نانك از پوشیدن آن امتناع كرد و گفت این بند نخی آلوده می‌شود و بعد از مدتی از بین می‌رود، من بند مقدسی دارم كه نه آلوده می‌شود و نه هرگز از بین نمی‌رود و باعث سعادت می‌شود.

 

  • مطابق اعتقاد سیكھها گورونانك بعد از این‌كه برای غسل به رودخانه رفت ناپدید شد و بعد از سه روز بازگشت و مدعی شد كه مأمور شده نام خداوند را تبلیغ كند، به باور شما نانك در این سه روز كجا بود، و چه اتفاقی برایش افتاد؟

  • به اعتقاد سیكھ نانك در این سه روز داخل رودخانه بود، و با خداوند ملاقات كرد، البته در این ملاقات خداوند او را مأمور تشكیل دین جدیدی نكرد. بلكه او را مأمور كرد كه مردم را به راه راستی كه پیامبرانشان پیش از این به آنان نشان داده بود بازگردند. بعد از این بود كه او گورو شد.

 

  • در تاریخ می‌بینیم فرزندان نانك از او پیروی نمی‌كنند، به نظر شما دلیل این امر چیست؟

  • به نظر من این نه فقط نكته منفی نیست، بلكه بسیار نكته مثبتی است، چون او هرگز فرزندانش را به چیزی مجبور نكرد. از طرفی در اعتقاد ما هیچ لزومی ندارد كه صرف انتساب به خانواده گورو باعث معصوم شدن فرد باشد. مثلاً وقتی نانك شاگرد خودش انگد را به جانشینی برگزید، همسر نانك به او اعتراض كرد كه وقتی تو دو پسر داری چرا یك غریبه را به عنوان جانشین خود قرار دادی؟! نانك جواب داد دین هیچ ربطی به نسبت خونی ندارد. نكته دیگر این‌كه در تاریخ سیكھ فرزندان برخی از گوروها نه فقط از پدرشان پیروی نمی‌كردند، بلكه با آنان دشمنی می‌كردند. انسان انسان است، هرچند در خانواده گورو متولد شود.

 

  • آیا این درست است كه نانك پیش از مرگ مقام گورو را به جانشین خود سپرد و بعد از آن خود او مرید او شد؟

  • بله درست است. نه فقط نانك بلكه گوروی دهم نیز چنین كرد. او بعد از تشكیل خالصا خود را مرید آن خواند.

 

  • با این وجود آیا شعری از نانك كه در این مدت (كه گورو نبود) سروده شده، در كتاب مقدس درج شده است؟

  • مطابق آن‌چه در كتاب مهم «مَهان كَوْش» آمده، نانك بعد از چند ساعت از تحویل مقام گورو به شاگردش درگذشت. ولی چنین اتفاقی برای گوروهای دیگر نیز افتاد، و آنان در این مدت وقتی كسی پیش آنان می‌آمد به آنان می‌گفت: اكنون من هیچ ندارم به شما بیاموزم، به نزد جانشینم بروید! اصلاً برای این‌كه این شبه پیش نیاید كه سیكھها دو گورو دارند، سنت این گونه بوده كه معمولاً گوروی جدید در شهری دورتر از محل زندگی گوروی سابق اقامت می‌كرده است.

 

  • آیا در آیین سیكھ مانند ادیان سامی در مورد پیدایش جهان بحثی مطرح شده است؟

  • در كتاب مقدس ما آمده كه هیچ‌كس از زمان دقیق پیدایش جهان مطلع نیست. ولی خداوند اراده كرد، پس صدها هزار دریا جاری شدند. به اعتقاد ما تنها خداوند است كه می‌داند كِی این جهان به‌وجود آمد.

 

  • شما در شرایطی كه دور از معبد باشید اعمال دینی خود را چگونه انجام می‌دهید؟

  • ما برای انجام شعائر دینی‌مان لزومی ندارد به معبد برویم یا اعمال خاصی را انجام دهیم، بلكه فقط خواندن برخی از سروده‌های مقدس در هر صبح و قبل از خواب برای ما كافی است.

 

  • آیین سیكھ در اعتقادات و اعمال در بسیار از موارد شبیه آیین هندو و اسلام است. بنا بر این برخی معتقدند كه این آیین در حقیقت آمیزه‌ای از این دو دین است و از خود چیزی ندارد، نظر شما چیست؟

  • اولاً این را باید مد نظر داشته باشیم كه انسان‌ها هیچ‌گاه تنها نبوده‌اند و همواره با هم در ارتباط بوده‌اند. مثلاً زبان هندوان بت‌پرست (سَنْسْكریت) با زبان مسلمانان بت‌شكن (فارسی) از یك ریشه است و بسیار به هم نزدیك است! اصولاً تمام فرهنگ‌ها به نحوی از هم متأثر هستند، همین‌طور هیچ دینی هم نیست كه شبیه دین دیگری نباشد. مثلاً فرهنگ اسلامی از زمینه ادیان سامی به‌وجود آمده، و در بسیاری از موارد به آنان شباهت دارد. آیا در این‌جا می‌توان گفت اسلام متأثر از مسیحیت یا یهودیت است؟! در زمان گوروها هم آنان در جامعه‌ای زندگی می‌كردند كه از هندوها و مسلمانان تشكیل شده بود، مطمئناً گوروها به فرهنگ آنان هم توجه داشته‌اند. در حقیقت گوروها می‌خواستند به درگیری این دو دین خاتمه بدهند، به همین دلیل راه میانه‌ای به‌وجود آوردند.

 

  • شما درباره شباهت‌های اسلام و سیكھ چه نظری دارید؟

  • همان‌طور كه می‌دانیم یكی از مشتركات مهم این دو دین اعتقاد به توحید است، یكی دیگر از مشتركات مهم تأكید بر برابری انسان‌ها و عبادت دست جمعی است كه در اسلام به صورت نماز جماعت و در سیكھ به صورت سَنْگتْ نمایان می‌شود. در حالی كه آیین هندو نظام برتری طبقاتی وجود دارد. حتی در معبد هم فقط جای نشستن برای یك نفر است و باقی باید خارج ار معبد بنشبنند. یكی دیگر از مشتركات ما این است كه در باور ما خدمت به دیگران دارای فضیلت بسیار است، و همه با افتخار به یكدیگر خدمت می‌كنند، در حالی كه در میان هندوان تنها طبقه پست خدمت‌گذار دیگرانند.

  • آیا شما پیش از آمدن به ایران تصوری از فرهنگ ما داشتید؟ اكنون كه از نزدیك با فرهنگ ایران آشنا شدید چه دیدگاهی نسبت به فرهنگ این كشور پیدا كردید؟

  • من از كودكی با توجه به داستان‌هایی كه از بزرگ‌ترهایم درباره ایران می‌شنیدم تصور مثبتی از این كشور داشتم. از طرفی من در دبستان با گلستان و بوستان سعدی آشنا شدم، و تمام كودكیم با شنیدن داستان‌های این دو كتاب گذشت. وقتی هم كه در دانشگاه مشغول تحصیل شدم، هر وقت از مطالعه فیزیك و شیمی خسته می‌شدم با خواندن ترجمه انگلیسی گلستان و بوستان سرحال می‌شدم. از اكنون كه به ایران آمدم و مردم این‌جا از نزدیك دیدم احساس می‌كنم جوانان ایران بسیار با فرهنگ و متین هستند.

  • با توجه به شناخت شما نسبت به جوامع مختلف آیا به نظر نمی‌رسد امروزه جوانان كمتر به دین گرایش دارند؟

  • به نظر من این بی‌اعتقادی نیست بلكه تنها مقید نبودن به ظواهر دین است، ولی هنوز مردم در دل‌شان به ادیان خود مؤمن هستند. چرا كه امروزه هم وقتی درگیری میان ادیان به‌وجود می‌آید معمولاً پیروان هر دین به پشتیبانی از هم كیش خود می‌پردازند.