مرکز حامیان حقوق بشر _ نرگس توسلیان:
«نه درویشى که در زندان در اعتصاب غذا به سر مى بردند، پس از ٣۴ روز اعتصاب غذا با انتشار نامه اى که در سایت مجذوبان نور منتشر شد، به اعتصاب خود پایان دادند. آنها در بخشی از نامه خود نوشتهاند: «نگاه امنیتی بر دراویش گنابادی، به طور ناخواسته به ما وکلا و فعالان حقوقی یک هویت سیاسی بخشیده است. این هویت قهری ایجاد شده بعضا مغایر با آموزههای مکتب درویشی است و ما از این هویت اجباری گریزان هستیم و آن را به اهل سیاست میسپاریم. تنها خواسته ما از حاکمیت، برداشتن این نگاه امنیتی و تضمین امنیت و حق حیات و آزادی اهل طریقت در چهار چوب قانون است»
مرکز حامیان حقوق بشر با خواهر رضا انتصارى، یکى از این زندانیان، زمانى که برادرش در اعتصاب غذا بود گفتوگو کرده است. محور این گفتوگو اعتراض به حقوق دروایش به عنوان شهروند ایرانى است.
– خانم انتصارى در ابتداى گفتوگو لطفا در مورد خواسته برادرتان که تا دیروز در اعتصاب غذا بودند، کمی توضیح دهید.
چیزی که برادر من به عنوان خواسته اعلام کرده برداشته شدن نگاه امنیتی از دراویش است. به خاطر اینکه ده سال است که حسینیههای ما را خراب میکنند. ده سال است که دراویش را از کارهای دولتی اخراج میکنند. همان طور که برادر من را اخراج کردند. مورد ضرب و شتم قرار میدهند. مانع تحصیل دراویش میشوند و وزارت اطلاعات آنها را رد صلاحت میکند.
-این آزارها به چه صورت و از چه زمانی آغاز شد؟
شروعش را دقیقا نمیدانم ولی میتوانم بگویم که از سال ٨۴ آزارها شدت بیشتری گرفت. اول هم با صدور اعلامیه از سوی مراجع تقلید آغاز شد. اعلام کردند (از طریق) انصار حزب الله که ما منحرف و گمراه دینی هستیم. حسینیههای ما را خراب کردند. ما شکایت کردیم. ما را بازداشت کردند. بعد وکلای ما را بازداشت کردند. ما واقعا کاری به حکومت و مسائل حکومتی و دولتی نداریم و فقط میخواهیم حقوقی که سایر شهروندان از آن برخوردارند داشته باشیم از جمله در حسینیههایمان آرامش داشته باشیم. هیچ چیز اضافه تری واقعا نمیخواهیم. علاوه بر همسرم، برادر و پدر من هم قبلا دستگیر شدهاند. پدر من در منزل شخصیش دستگیر شد در حالی که الان ۴ سال است که حتی مجلس درویشی در خانه پدر من برگزار نمیشود. یعنی در واقع ما حتی در خانههای خودمان هم امنیت نداریم. حتی منزل شخصی یک نفر را در چمبه اصفهان با بولدوزر با خاک یکسان کردند چون در خانهاش مجلس درویشی برگزار شده بود. وقتی وکلا ما پیگیر مسایل ما شدند، آنها را هم دستگیر کردند.
– شما خودتان در تجمعی که روز شنبه در حمایت از دراویشی که در زندان در اعتصاب غذا بودند، حضور داشتید؟
بله. شنبه به همراه همسر و پدرم رفتم ولی تا پدر و همسرم از مترو بیرون آمدند و وارد محوطه شدند بهشان گفتند که شما درویش هستید سوار ماشین شوید. ایشان هم داوطلبانه سوار ماشین شدند. ما خانمها را هم وارد ونهای دیگری کردند و به کوچه معراج حسینه بردند. به خانمها گفتند پیاده شوید و بروید. خانمها گفتند ما میخواهیم به اوین برویم. ما پیاده نمیشویم. خلاصه تا ساعت ٨: ٣٠ شب خانمها را در ون در کوچه معراج نگه داشتند. بعد از آن سردار ساجدی، رئیس پلیس امنیت تهران آمد و گفت من حافظ جان و مال و ناموس شما هستم، شما تشریف ببرید. آن روز شنبه رفتیم، فردایش روز یک شنبهاش دوباره دراویش آمدند. جلو دادستانی را بستند و دراویش را راه ندادند. دراویش جلو در تجمع کردند بعد یکی از پلیسهای امنیت با یکی از خانمهای دراویش با الفاظ رکیک درشتی کرد. آقایان ناراحت شدند و اعتراض کردند. بعد از آن اعتراض حمله با گاز اشک آور و باتوم شروع شد. به طوری که یکی از خانمهایی که بچه ۶ ماهه بغلش بود به زمین افتاد و دست و پایش شکست و بچه هم بیهوش شد. به درمانگاه بردنش. خیلیهای دیگر را هم با حال بد به درمانگاه بردند.
وقتی که در اوایل هفته ما به دادستانی مراجعه کردیم آقای خدابخشی معاون دادستانی در امور زندانها گفتند ما به شما ملاقات حضوری نمیدهیم میل خودشان است میخواهند غذا بخورند میخواهند نخورند. بمیرند هم مهم نیست! شندیم که آقای اژهای هم گفتند که دراویش از مسیر غیر قانونی حرکت کردهاند و جواب غیر قانونی هم میگیرند.
-از تعداد دستگیر شدهها و تجمع کنندگان خبر دارید؟
حدود ۵٠٠ نفر دستگیر شدند که بعد آزاد شدند و بیش از ١٠٠٠ نفر هم تجمع کننده بود. آخر شب رئیس پلیس تهران آمد و با دو تا از خانوادهها صحبت کرد و قول پیگیری داد ولی برای نتیجه پیگیری که ما رفتیم حتی به ما اجازه ملاقات هم ندادند و گفتند که چون شما مصاحبه میکنید به شما ملاقات حضوری نمیدهیم. عزیزان ما الان حالشان خیلی بد است ولی ما از دیدن ایشان محروم هستدیم. آقای اژهای گفتهاند که ما مراحل قانونی را طی نکردهایم. ما به تک تک نمایندگان مجلس نامه نوشتیم. به رهبری نامه نوشتیم. به شورای امنیت نامه نوشتیم. به همه نامه نوشتیم. حتی دراویش داوطلبانه آمدند سوار ون شدند برای تجمع مسالمت آمیزشان من دیگر نمیدانم چه مسیری قانونی است؟ ما واقعا دستمان به هیچ جا دیگر بند نیست. ما شکایتمان را به خدای خودمان میکنیم. ما واقعا پناهی جز خدای خودمان نداریم.
-برادرتان چه حکمی دارند؟
٨ سال و نیم حبس تعزیری و ۵ سال ممنوعیت از شرکت در هر گونه گروه و تجمع و شغل دولتی
-ایشان قبل از دستگیری به چه کاری مشغول بودند؟
برادر من در واحد خبر صدا و سیما کار میکرد ولی از واحد خبر اخراجش کردند. مستند میساخت و به سازمان صدا و سیما میفروخت. بعد از سال ٨٨ ممنوع الورود به سازمان شد. مدتی با سایت مجذوبان نور همکاری میکرد تا اینکه در ١۴ شهریور سال ٩٠ به دفتر سایت ریختند و آنها را دستگیر کردند تا امروز که حتی وقتی که حکمشان صادر شده یک ملاقات با وکیلشان نداشتهاند.
-قاضی پرونده برادرتان چه کسی است؟
قاضی صلواتی
-وکلیشان کیست؟
سایر وکلای دراویش. حدود ٢٠ وکیل اعلام آمادگی کرده بودند اما هیچ ملاقاتی بین دراویش و وکلا صورت نگرفت. آقای صلواتی در حالی حکمها را صادر کرده که از روز دستگیری تا الان دراویش حتی یک روز هم وکلایشان را ندیدند. حتی در روز دادگاه نه وکلا حضور داشتند و نه متهمین. این قدر تخلفات در پرونده دراویش زیاد است که ۵٨١ وکیل نامه نوشتند و تخلفات این پرونده را ذکر کردند اما آقایان انگار چشمهایشان را کاملا بستهاند …