بازخواني تشيع
شايد امروز چندان خلافت و امامت و بلافصل و مع الفصل، آن اهميت تاريخي را نداشته باشد. مرحوم مطهري در «امامت و رهبري» سخنی به این مضمون دارد: 1400 سال پيش دعوايي بين مسلمان صدر اسلام درباره جانشين پيامبر وجود داشت، بين همه آدمها اين مسائل پيش مي¬آيد، وقتي آدم بزرگي از دنيا مي¬رود، بر سر جانشيني او دعوا مي¬شود. حالا هر چه باشد، اين يک دعواي تاريخي است. آیا ما به اعتبار آن دعواي تاريخي اسمي براي خودمان گذاشتيم؟ امروز بايد چه کنيم؟
اسوه عدالت. عدالت در نايابي که نزديک به 1400 سال است در صدف خاک نجف مدفون است و ظلم هايي که بر عدليه جهان مي رود و ستم هايي که با نام عدليه بر بقيه مي رود را نظاره مي کند. علي اول مرد مسلمان، شجاع است و باايمان، شب زنده دار است و در ميدان چون شير ژيان، بي ابزار و بي تکنيک با آن دستان که يدالله است چاه مي کند و با همان قلم مي زند و انديشه را مي پرورد و بدين سان فصاحت و بلاغت را در بيان و کمال و هدايت را در انسان رهنمايي مي کند. علي که زمانه ما همچنان چون او اساطيرگونه يي مي جويد و نياز به او را فرياد مي زند، حيات پس از مرگش بارورتر و رنج پيروانش افزون تر است چرا که قاسطين و مارقين و ناکثين همچنان هستند و بيش از پيش پستند.