حاج محمود گنجى معلم پيشكسوت ادبيات و از مشايخ اهل طريقت در هشتم شهريورماه در نيشابور درگذشت و مراسم خاكسپارى وى كه پدر شهيد نيز بوده، در نيشابور با حضور بيش از هزار نفر از دوستداران و ياران وی از شهرهای تهران، كرج، قزوين، شهركرد، شيراز، مشهد و بسيارى از شهرهاى استان و نيز نيشابوريان برگزار شد.
دوستداران وى ابتدا در مهديهٔ نيشابور بر پيكرش نماز خواندند و سپس وى را تا بارگاه ابوعثمان سعيد بن سلام مغربى، واقع در ١٠٠ مترى حاشيهٔ غربى بلوار جمهورى، با ذكر «لا اله الا ا…» و «لا فَتى الاّ عَلى لا سَيف اِلا ذُوالفقار» تشييع و بنابر وصيت آن مرحوم در همان مقبره به خاک سپردند.
وداع با حكمتعلى
آنچه در كنار نظارهٔ اين تعداد هواخواه و پيرو اين طريقت و مردانى كه ظاهرشان حاكى از يکدلى بود و زنانى كه «همشيره» خوانده میشدند، بيش از هر چيزى جلب نظر مىكرد، اتحاد اين مردمان و رعايت اصول انسانى از سوى آنان بود. به طورى كه هر كه سعى داشت هواى ديگرى را با برخورد گرم و روى باز داشته باشد و در كنار غمِ عميقى كه در چهرهشان پيدا بود، دلشان براى با هم بودن گرم بود. اين را از صحبتهايشان نيز مىشد دريافت.
يكى از كسانى كه از كرج آمده بود رو به من گفت: هر كدام از اينها را كه مىبينيد هزار تناند.
يكى ديگر از پيروان اين طريقت در پاسخ به سوأل من مبنى بر اركان اعتقادى اين طريقت گفت: ما پيرو امام على و شيعهٔ دوازده امامى هستيم، كتابمان قرآن و معتقد به پنج اصل دين مىباشيم، آنچه در اين طريقت پررنگ است تأكيد بر عمل به اركان است نه اينكه فقط لقلقهٔ زبان باشد.
شيخ از نگاه مريد
لازم دانستم با يكى از نزديكان و ارادتمندان شيخ در رابطه با شخصيت مرحوم و به طور كلى زواياى اين طريقت صحبتى داشته باشم.
اين رهرو طريقت در باب شخصيت علمى شيخ گنجى به «خيام نامه» گفت: آن زمانی كه در كشور افرادِ داراى ليسانس نادر بودند، آقاى گنجى جزو پنج ليسانس حقوق در كل كشور بوده است و به استخدام آموزش و پرورش آن زمان درمىآيد.
اربابى افزود: جناب گنجى در ورزش و اخلاق و علمآموزى يكى از سرآمدان عصر خود بود و به تدريج نيز از طريق تجربيات باطنى و مطالعه در راه عرفان قدم گذاشت و وارد سلسلهٔ نعمتاللهى گنابادى گرديد.
اين شخص نزديک به مرحوم گنجى با اشاره به اينكه در اين طريقت همه چيز با اجازه و پس از طى مراحل مختلف انجام مىشود، تصريح كرد جناب گنجى جزو معدود كسانى بود كه توانست اجازهٔ نماز بگيرد و به مقام شيخ برسد. همچون انصارى همدانى.
وى ادامه داد: ايشان از اين مرحله به بعد مىتوانستند دستگيرى كنند و به سبب اشاراتى كه به ايشان مى شد، لقب حكمتعلى را گرفت.
اين پيرو طريقت نعمتاللهى در توضيح بيشتر دربارهٔ مرحوم گنجى اشاره كرد: ايشان بر سه اصل تأکید داشت؛ دريافتهایی كه آدمی در قلب خود از خداوند دارد، تدبّر در كلام خدا يعنی قرآن و پيروی از سنت پيامبر.
اربابى اضافه كرد: ايشان جدا از نبوغ و ذكاوتى كه داشت بر اشعار عرفا و قرآن مسلط بود و عمل به آنچه آدمی درک میكند سرلوحهٔ كار ايشان بود و همواره بر عمل تأكيد داشت.
اربابی در پاسخ به چگونه بودن سَكَنات شخصى و رفتار اجتماعی مرحوم گنجى بيان كرد: شيخ مراجعين بسيارى داشت و حتى در ايام بيماری، تلفنی كنار تخت ايشان بود كه پاسخگوى مردم بود و همچون طبيبی با سعهٔ صدر با مردم رفتار مىكرد و تا زمانى كه وضعيت جسمانى ايشان اجازه مىداد ملاقات حضورى نيز مىپذيرفت و هر كس را كه وارد وادى عرفان مىشد خالصانه راهنمايى مىكرد. ولى از سالِ گذشته بسيار ضعيف شده بود و بيماریهايی نيز داشت، به طورى كه هيچ تمايلى به خوردن غذا نداشت.
وى در پاسخ به اين سوأل كه در غياب آن مرحوم، هدايت و راهنمايی اين سلسله به چه شكل صورت مىگيرد گفت: در حال حاضر دكتر تابنده در تهران و برخى علماى ديگر هستند ولى در نيشابور كسى كه به مقام شيخ رسيده باشد نداريم و پسر مرحوم گنجی فعلاً به عنوان پيش نماز (مجاز) هستند.
پير گنجه در جست و جوى نيشابور
گفتنى است شيخ محمود گنجى، زادهٔ شهريور ١٣٠٦ در ابراهيمآباد قزوين بود. در ٦سالگی به همراه خانواده به نيشابور مهاجرت كرد و تا پايان عمر در اين شهر ساكن بود.
گفتنى است خاندان مرحوم محمود گنجی(خاندان گنجهاى) اهل آذربايجان بودهاند كه پس از تصرف شهر گنجهٔ آذربايجان توسط روسها مجبور به مهاجرت شده و در ابراهيمآباد قزوين سکنی میگزينند. پس از مهاجرت سالار معتمد گنجى پدر مرحوم محمود گنجى به نيشابور آمده و پس از مشاهدهٔ املاک مستعد و طبيعت نيشابور با عدهای از خاندان اقدام به خريد ملک در بخش تختجلگه میكنند و نيشابور را به عنوان محل زندگی بر میگزینند.
منبع: هفته نامهٔ خیامنامه