غدیر خم نام ناحیهای میان مکّه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجةالوداع، علی بن ابیطالب(ع) را «ولیِ» پس از خود اعلام کرد. ۱۸ ذیالحجهٔ سال ۱۰ هجری قمری (مطابق با ۲۸ اسفند سال ۱۰ خورشیدی)، سالروز این واقعه میان شیعیان به عید غدیر خم شهرت دارد.
حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همهٔ مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آنکس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابهٔ بلند غدیر میباشد. گرچه در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او را میدانند و اظهار خواستهاش که علی به عنوان پسر عمو و فرزندخواندهاش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگیاش پس از مرگ شود.
این واقعه و حدیث غدیر در کتابهای شیعه و بسیاری کتابهای اهل سنت نقل شده است. اولین منبع تاریخی که به این کتاب اشاره میکند یعقوبی مورخ شیعه در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری است و اولین آثار ادبی قابل تاریخ گذاری، مجموعه اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. از حدود قرن دوم هجری واقعهٔ غدیر خم به عنوان دلیل نویسندگان شیعه برای اثبات برحقیِ علی بر جانشینی محمد آمده است.
از نظر شیعه واقعهٔ غدیر خم سندى قطعى و غیرقابل انکار بر امامت و پیشوایى حضرت على پس از رحلت پیامبر و لزوم پیروى از آن حضرت است. این مسأله از چهار طریق قابل بررسى است:
• معنا کاوى واژهٔ ولایت
• آیات قرآن
• تفسیر پیامبر
• قرائن و شواهد خارجى
واژهٔ ولایت در معانى مختلفى چون مالک، آزادکننده، نزدیک، همسایه، یاور، اُولى و سزاوارتر به کارى و… به کار رفته است. لیکن لغتشناسان و فرهنگنامهها عمدتاً کلمهٔ ولایت و مشتقات آن مانند مولى و ولى را به معناى سرپرستى، عهدهدارىِ امور، سلطه، استیلا، رهبرى و زمامدارى معنا کردهاند.
جناب حاج ملا سلطان محمد گنابادی سلطانعلیشاه در کتاب ولایتنامه در مقدمه، واژهٔ ولایت را اینطور تعریف میکنند:
ولایت بفتح واو و کسر او مصدر ولی الشئ و علَیه به معنی توجه علَیه و تصرف فیه و اصلَحه و تسلَّطَ علَیه و قام باَمرِه ونصره.
و ولایت به کسر واو مملکت را گویند، چنانکه در لسان عجم به این معنی شایع است و به معنی امارت و ولایت، به کسر و فتح. قیل لغتان بمعنیال دوَله.
و ولایت در عرف خاص استعمال میشود در بیعت خاصۀ ولویه، و به واسطهٔ این بیعت چنانکه بیاید داخل میشود صورت ملکوتی از ولی امر در دل بایع، و آن صورت داخلۀ دل بایع چنانکه به ایمان نامیده میشود به ولایت نیز نامیده میشود و (لما یدخلِ الایمان فی قُلوبِکم) اشاره به آن صورت دارد. و آن صورت پیوند شجرهٔ الهیه است که بر شجرهٔ تلخ وجود انسان میرسد و میوهٔ تلخ او را شیرین میکند. و به این پیوند شجرهٔ الهیه اشاره دارد شعر مولوی قدُّس سرُّه:
یا تبر بردار و مردانه بزن تو علی وار این در خیبر بکَن
یا به گلبن وصل کن این خار را وصل کن با نار، نور یار را
تا که نور او کُشد نار تو را وصل آن، گلبن کند خار تو را
در رابطه با حادثهٔ غدیر سه آیه نازل شده است:
۱- آیهٔ ابلاغ
خداوند در این آیه میفرماید ـ مائده/۶۷ «یا آیُهَا الرَسولُ بَلِّغ مَا انزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتُه» (اینجا لحن خیلی شدید است) [ای پیامبر! آنچه را که بر تول نازل شد، تبلیغ کن و اگر تبلیغ نکنی رسالت الهی را تبلیغ نکردهای.] مفاد این آیه آنچنان شدید است که مفاد حدیث «مَن ماتَ وَ لَم یَعْرِف اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَهً جاهِلِیَةً». اجمالاً خود آیه نشان میدهد که موضوع آنچنان مهم است که اگر پیغمبر تبلیغ نکند، اصلاً رسالتش را ابلاغ نکرده است. سورهٔ مائده به اتفاق شیعه و سنی آخرین سورهای است که بر پیغمبر نازل شده و این آیات جزو آخرین آیاتی است که بر پیغمبر نازل شده؛ یعنی در وقتی نازل شده که پیغمبر(ص) تمام دستورات دیگر را در مدت سیزده سال مکه و ده سال مدینه گفته بوده و این، جزو آخرین دستورات بوده است. شیعه سؤال میکند این دستوری که جزو آخرین دستورهاست و آنقدر مهم است که اگر پیغمبر آن را ابلاغ نکند همهٔ گذشتهها کأن لم یَکن است، چیست؟ یعنی شما نمیتوانید موضوعی نشان بدهید که مربوط باشد به سالهای آخر عمر پیغمبر و اهمیتش در آن درجه باشد که اگر ابلاغ نشود هیچ چیز ابلاغ نشده است. ولی ما میگوییم آن موضوع، مسألهٔ امامت است که اگر نباشد، همه چیز کأن لم یَکن است، یعنی شیرازهٔ اسلام از هم میپاشد. به علاوه، شیعه از کلمات و روایات خودِ اهل تسنن دلیل میآورد که این آیه در غدیر خم نازل شده است. مجموعه آثار شهید مطهری ج۴ – امامت.
۲- آیهٔ اِکمال دین
خداوند متعال میفرماید: «أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الْأِسْلامَ دیناً»؛ «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین شما پذیرفتم.» (سورهٔ مائده، آیهٔ ۳)
۳- آیهٔ؛ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ الله ذِی الْمَعارِجِ»؛ معارج (۷۰)، آیات ۳-۱. «پرسندهاى از عذاب واقع شوندهاى پرسید که اختصاص به کافران دارد (و) آن را بازدارندهاى نیست. (و) از جانب خداوند صاحب درجات (و مراتب) است». قرآن در این آیه لجاجت شخص مورد نظر را نکوهیده و آن را گونهاى از کفر قلمداد کرده که در بردارندهٔ عذابى نابخشودنى است.
معرفى ثقلین:
پیامبر (ص) در موارد متعددى به معرفى اهل بیت و تعیین راهبرد دائمى پیروى از قرآن و عترت پرداختهاند از جمله حضرتش در جریان غدیر فرمود: «انى تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتى»؛ «من در میان شما دو چیز گرانبها به ودیعت میگذارم: کتاب خدا و عترتم را». در اینجا پیامبر اهل بیت (ع) را در کنار قرآن قرار داد و التزام به آن دو را راه نجات و رستگارى معرفى نمود و در رأس عترتِ طاهرین مسألهٔ ولایت امام على(ع) را بیان نمود. این مسأله نشان مىدهد که ولایت امام على(ع) سرآغاز پیروى جدایىناپذیر از قرآن و عترت است و این همان امامت و زعامت بلافصل آن حضرت در امور دینى و دنیایى است.
تهیه شده در وبسایت مجذوبان نور