هیتلر بى پرده مىگفت: "کارکرد دستگاههاى تبلیغاتى و وسایل ارتباط جمعى و مطبوعات ما بسیار عالى است. قانون مطبوعات ما به گونه اى تهیه شده است که ملت نتواند از اختلافات درون هیات حاکمه باخبر شود. اصولاً مطبوعات بهاین منظور بهوجود نیامده اند که گزارش اختلاف نظرها و دعواهاى دولتمردان را به گوش مردم برسانند. ما بساط کسانى را که تصور مىکردند هر چه دلشان بخواهد مىتوانند بگویند و بنویسند جمع کردیم."
سیاست مطبوعاتى نازیهای آلمان در دوران سلطه "رایش سوم" و اظهارات صریح و بىپرده آدولف هیتلردر مورد نقش مطبوعات در تهییج و بسیج تودهها، یکی از مهمترین عوامل آماده سازی افکار عمومی برای آغاز جنگ جهانی دوم بود. انحصار مطلق دستگاههاى تبلیغاتى، مهار و ممیزى رسانههاى همگانى، کنترل شبکههاى خبررسانى، نظارت گسترده بر نهادهاى فرهنگى و موسسات هنرى و کلاً غلبه کامل بر تمام جریانهاى فرهنگى و ابزارهاى فرهنگساز جامعه یکى از ارکان اصلى نظامهاى تمامیتخواه یا توتالیتر است تا به این ترتیب بهشعور و آگاهى مردم و تصور آنها از خوب و بد، خیر و شر و دوست و دشمن شکل دهند و آن را در مسیرى دلخواه هدایت کنند.
نمونه بارز اعمال چنین سیاستى را می توان بخوبی در سیاست مطبوعاتى نازىهاى آلمان پیگیرى کرد.
این مسئله بهحدى براى نازیها مهم و حیاتى بود که گفته می شود هیتلر شخصاً هفته اى یکبار به بازبینى و نظارت گزارشها و فیلمهاى خبرى مىپرداخت و دستورهایی را که لازم مىدانست به مسوولان مىداد.
این گزارشها که هر هفته با عنوان "اخبار هفتگى آلمان" از رادیو پخش و در سینماها پیش از شروع فیلم اصلى به معرض نمایش گذاشته مىشد، در واقع مهمترین ابزار تبلیغاتى نازىها به شمار می آمد.
در آن دوران، با فقدان تلویزیون و نبود رسانههاى صوتى و تصویرى پیشرفته، رادیو و سینما تنها راه دسترسى گسترده به تودههاى مردم و دستکارى هدفمند اذهان آنها بود.
مهار و ممیزى مطبوعات نیز وضع مشابهى داشت.
هیتلر بى پرده مىگفت: "کارکرد دستگاههاى تبلیغاتى و وسایل ارتباط جمعى و مطبوعات ما بسیار عالى است. قانون مطبوعات ما به گونه اى تهیه شده است که ملت نتواند از اختلافات درون هیات حاکمه باخبر شود. اصولاً مطبوعات بهاین منظور بهوجود نیامده اند که گزارش اختلاف نظرها و دعواهاى دولتمردان را به گوش مردم برسانند. ما بساط کسانى را که تصور مىکردند هر چه دلشان بخواهد مىتوانند بگویند و بنویسند جمع کردیم."
او در جایى دیگر درباره آزادى مطبوعات مىگوید: "مفهوم "آزادى مطبوعات" براى هر دولت و کشورى خطرى مهلک و مرگآور محسوب مىشود، زیرا آزادى مطبوعات در واقع بههیچ وجه به معناى آزاد بودن مطبوعات نیست بلکه فقط آزادى عناصر یاوه گویى است که هر کارى دلشان مىخواهد و به سودشان است انجام مىدهند، ولو رفتار آنها ضدمنافع کشور باشد."
هیتلر برای توجیه سخنان خود مثالی میزد که نشان دهنده اعتقاد او به عدم بلوغ فکری مردم بود. او میگفت: "تصور کنید که در شهرى دوازده روزنامه و مجله منتشر شود. اگر قرار باشد که هر یک از آنها درباره رویداد و یا موضوعى واحد، مطالب و گزارشهایى مختلف و متفاوت بنویسند، خواننده ناگزیر نتیجه مىگیرد که همه این مطالب و گزارشها بیهوده است. مطبوعات نباید با طرح و بررسى همه جانبه مسائل و مشکلاتى که مردان مهم مملکت براى حل و رفع آنها دچار اشکال شده اند، همه را به میان مردم ببرند، بلکه باید منتظر بمانند تا تصمیمات اتخاذ شود."
هیتلر بر این اعتقاد بود که مطبوعات ابزار تادیب و تربیت ملت است، از این رو کنترل کامل و هدایت آن باید در دست دولت باشد و بههیچ وجه نباید در اختیار افراد خصوصى قرار گیرد. او با عوامفریبى، فرآیند "تصمیم گیرىهاى اجتماعى" را در کنار اجراى "دستورات نظامى" و همچنین "عملکرد مطبوعات" را در کنار "وظیفه مدارس" قرار مىداد و از این طریق میکوشید مخاطبان خود را گمراه کند.
اصولاً تبلیغات در جنبشها و نظامهاى تمامیتخواه به طور اعم و در فاشیسم، نازیسم و کمونیسم به طور اخص، در عین فریبندگى، صریح و بىپرده صورت مىگیرد.
رهبران این جنبشها کار خود را با بیان ساده و صریح هدفهایشان آغاز مىکردند و حتى به سلطهطلبى، عقلستیزى و افکار و تصورات خلاف عرف و اخلاق خود مىبالیدند. این ویژگی در مورد هیتلر بیش از دیگر شخصیتهای توتالیتر قرن بیستم صدق مىکند.
تبلیغات در جنبشها و نظامهاى تمامیت خواه بهطور کلى بهمنظور تحقیر، تضعیف و از میان بردن هویت فردى و تبدیل کردن افراد به "توده" صورت مىگیرد و هدف از بهکارگیرى آن در نهایت تحریک و ترغیب تودهها به در پیش گرفتن رفتارى معین است. در واقع تمامیتخواهى در بستر جامعه تودهوار قادر به رشد و ادامه حیات است. بههمین سبب، نظام توتالیترى همواره در تقابل و تعارض با جامعه مدنى قرار می گیرد که شالوده آن را فردیت، آزادىهاى فردى و قانونمندى تشکیل مىدهد.
این ادعا و شعار تبلیغاتى نیز که شهروندان در نظامهاى تمامیت خواه با حضور میلیونى خود در صحنه به طور فعال در شکل دادن بهاراده ملى مشارکت می کنند، ظاهرسازى و فریبى بیش نیست، زیرا "شهروند" و "حقوق شهروندى" بهمفهوم واقعى کلمه در چنین نظامهایى معنایى ندارد.
به گفته یکى از نظریه پردازان نازیسم "قانون چیزى نیست جز احکام و دستورهاى پیشوا و اوست که حامى تودهها و حافظ قانون است و در مواقع اضطرارى مقدرات جامعه را در دست خواهد گرفت."
بدیهى است که نظام و دولتى که بر مبنای "ایدئولوژى واحد" و "فرهنگ تکصدایى" بوجود آمده بود، انتخابات آزاد و رسانههاى مستقل را برنمىتابید. چون در قاموس خود نه نیازى بهخرد جمعى و مشارکت مردم در سرنوشت خویش می دید و نه ضرورتی برای بحث و رایزنى نمایندگان مردم و گفت وگوى صاحب نظران می یافت. نویسنده : خسرو ناقد