ابومدين مىفرمايد: اوّلين چيزى كه بر مريد واجب است، همراهى با استادى است كه عالم، عامل، باتقوا، عالم به علم ظاهر و باطن و عالم به حق و حقيقت باشد. و از سنّت پيروى نمايد و اهل بدعت در دين نباشد، در تربيت شاگردش صبور باشد و لغزشهايش را نديده بگيرد و او را به ذكرهايى موظّف نمايد كه مى داند شاگرد بر آنها مداومت مى كند و به وسيلهٔ آن اذكار حلاوتى در قلبش مى يابد و با گفتن آنها لذّت مى برد و قلبش دگرگون مى شود و بدانها سلوک كند، زيرا پيامبراكرم(ص) مى فرمايد: محبوبترين اعمال نزد خدا مداومترين آنهاست، هر چند اندک باشد. و بر استاد واجب است كه به شاگردش واجبات و مستحبات نماز و اجزاى واجب و غيرواجب آن را بياموزد و اگر فاتحة الكتاب را نمى داند، خواندن با صوت و لحن آن را به او بياموزد. حلال و حرام و پرهيز از شبهات را به او بياموزد. با از بين بردن ريا، التزام به خلوت كردن با معبود، پاكى نفس، چشم پوشى از نامحرم، پاكدامنى، مداومت بر ذكر، عبرت گرفتن، توجّه به خويش، زهد، جداشدن از دلبستگى ها و ترک دنيا، نسبت به تكبّر و خودبينى او را به احتياط امر كند و از جمله اعمال پسنديده و طاعات الهى كه استاد به شاگردش تعليم مى دهد آن است كه او را به روزه ماه رجب و شعبان و روز عاشورا و سه روز در هر ماه امر نمايد و او را به روزهٔ داوود(ع) دستور دهد كه ايشان يك روز، روزه مى گرفتند و روز بعد افطار مى نمودند و اين روزه براى كسى كه بر آن مداومت نمايد، برترين روزه هاست و پس از آن استاد شاگرد را به روزهٔ وصال امر نمايد كه روزهٔ وصال، ثمره و نتيجهٔ بندگى است. پس همانا روش اهل حقيقت، گرسنگى و باز هم گرسنگى است.
از جنيد (ره) از عبادت پرسيدند، پاسخ داد: گرسنگى. هركس در حال گرسنگى و طاعت الهى شب را صبح كند، گويى در تمام شب براى عبادت خدا به پا خاسته است، هر چند خواب باشد، زيرا گرسنگى به سبب خوف از خدا است.
شيخ ابومدين گفت: اى اهل اراده، بر شما باد گرسنگى، روزهٔ وصال، خلوت با معبود و ذكر؛ چرا كه به واسطهٔ آن به مطلوب خود مى رسيد و مى فهميد چگونه چشمه هاى حكمت از قلبها و زبانهايتان جارى مى شود و به واسطهٔ آن به پروردگارتان مى رسيد. هركس گرسنگى پيشه كند، به وصال رسد و آنكه سير گردد، از وصال باز مى ماند. هركس ياد خدا كند، به فكر فرو رود و آنكه از ياد خدا غافل شود، مورد غفلت الهى قرار گيرد و خدا او را فراموش كند زيرا گرسنگى ده ويژگى دارد: پاک شدن نفس از شهوات و شبهات، ياد خدا، تفكّر، جداشدن از صفات ناپسند رذايل با حركت به سوى صفات پسنديده فضايل، پيروى از بزرگان پيشين و صحابه و تابعينِ صالح، مشغول شدن به مبارزه با نفس و دور كردن آن از شهوات. آيا حضرت آدم(ع) را نديدى كه شيطان فقط به سبب هواى نفسش بر وى پيروز شد؟ گرسنگى مركب راهوار عابدان، راه صالحان، روش عارفان، كليد هدايت يافتگان و مقصد و منتهاى واصلان به مرتبهٔ اعلى عليّين است.
شيخ ابومدين(ره) مى گفت: در كتابهاى پيامبران، صالحان، صحابه، تابعين و علماى گذشته تأمّل كردم، ولى جز گرسنگى، چيزى نيافتم كه سبب وصل به حضرت حق تعالى گردد. پس هركس گرسنگى پيشه كند، متواضع مى شود و هركس متواضع گردد، تضرّع و زارى مى نمايد و هركس در پيشگاه الهى آه و ناله كند، [به او ] مى رسد. پس اى برادر،[روزه به خاطر] گرسنگى و مداومت بر آن بر تو واجب است، زيرا با آن به آنچه خواهى، نائل شوى و به آنچه مى انديشى [فكر مى كنى]، مى رسى.
از ابراهيم بن ادهم دربارهٔ وصل به خداوند تعالى پرسيدند، پاسخ داد: گرسنگى و زهد يكى هستند. هركس گرسنگى پيشه كند، زاهد گردد و هركس زاهد شود، به خدا مى رسد و هركس به خدا رسيد، به مقصود نايل مى گردد و هركس نايل شد، به آرامش دست مى يابد.
به رابعه عدويه(ره) گفته شد: با چه عملى واصل به وصال خداوند تعالى مى رسد؟ پاسخ داد: با گرسنگى. پرسيدند: گرسنگى چيست؟ گفت: گرسنگى به معناى پاک كردن نفس انسانى از لذّتها (هوا و هوس) است، پس هركس در دنيا نفس خود را از لذّات پاك گرداند، به مقصد و مقصود خود در آخرت نايل مى شود.
خداوند تعالى به موسى بن عمران(ع) فرمود: روزه، مالِ (براى) من است و من خود پاداش آن را مى دهم. و رسول اكرم(ص) فرمودند: دعاى روزه دار مستجاب مى شود. اين روايتها بر فضيلت گرسنگى دلالت دارد، پس نفسهايتان را به گرسنگى عادت دهيد، زيرا گرسنگى اصل عبادت، اساس آن، راه آن و نور راهنماى آن است. هركس كه به مقصد رسيده و به مقصود دست يافته و به مراد خود نايل شده، با گرسنگى بوده است.
به بهلول مجنون گفتند: «به ما بگو آنكه به مقصد رسيده، به چه واسطه بوده است؟ پاسخ داد: با گرسنگى. پرسيدند: تو به چه واسطه به اين مقام رسيدى؟ تو را ديده ايم كه در هوا پرواز مى كنى، روى آب راه مى روى، از هر آنچه در عالم هست مى خورى، از آسمان طلا و نقره مى ربايى، حيوانات درنده برايت دُم مى جنبانند، با حكمت سخن مى گويى و اسرار خلقت به زبان مى آورى». بهلول پاسخ داد: همهٔ اينها به سبب گرسنگى، پارسايى و سه طلاقه كردن دنيا به دست آمده است.
به فضيل بن عياض گفته شد: چگونه و به چه واسطه به اين مقامِ بالا دست يافتى؟ پاسخ گفت: با گرسنگى، زهد، فروتنى، ترک لذّتهاى نفسانى، مداومت بر وصال الهى، التزام به خلوت و ترس از خداوند تعالى.
به عتبه غلام گفته شد: حقيقت گرسنگى كه انسان را به خداوند تعالى مى رساند، چيست؟ پاسخ داد: روزه و مداومت بر آن.
و شيخ ابومدين(ره) گفت: ارادهٔ مريد محقّق نمى شود، مگر آنكه از نامحرم چشم بپوشد، پاكدامن باشد، ترک محرّمات نمايد، از ريا و شهرت و شهوت دورى كند، بر نماز جماعت مداومت نمايد، كارهاى بى معنى را ترک كند، تنهايى و دورى از مردم را اختيار كند و در دنيا زاهد پيشه باشد.
همچنين ابومدين(ره) گفت: هركسى شب را به سيرى سپرى كند، پس كار او هدردادن، مهمل گويى و نفاق الحاد در راه است كه خلق شده، ولى حقيقت نيافته است. بنابراين ابتداى اراده، پارسايى، گرسنگى، ذكر گفتن، مداومت بر طاعت خدا و مصاحبت با استاد عامل و زاهدى است كه مطيع امر الهى است و اهل بدعت نيست، استاد عاقل و عارفى كه عالِم به علم ظاهر و باطن و حقيقت و طريقت است، مخالف با هواى نفس است.
عالم زمان ابومدين، امام ابوحامد غزّالى، از همراهى با استادى كه تمايل به دنيا داشت نهى نمود و گفت: به سبب غفلت، قلبش از فطرت الهى محجوب و مستور مانده است.
و پيامبر اكرم(ص) فرمودند: دنيادوستى، اساسِ هر خطا و بلايى است، پس هركس آن را دوست بدارد، از راه آخرت غافل ماند.
خداوند تعالى مى فرمايد: خداوند در هيچ مردى دو قلب ننهاده است.[۲]
و مى فرمودند: دنيا و آخرت ضدّ يكديگرند، بنابراين هركس يكى از آنها را دوست داشته باشد، ديگرى را رها كرده است.
به بهلول مجنون گفته شد: نشانهٔ استاد چيست؟ پاسخ داد: پارسايى، راستى و ترک تمامى دنيا. به او گفتند: چه كسى كاملاً به دنيا رو كرده است؟ پاسخ گفت: زنديق. از او پرسيدند: چه كسى از دنيا بى بهره است؟ پاسخ داد: ولى صالح، چنانكه به فرمودهٔ نبى مكرّم اسلام، مؤمنِ راستگو از دنيا بى بهره است و انسان فاجر از آن بهره مند.
و رابعه عدويه گفت: كسى كه به بوسيده شدن دستش رضايت دهد و مال دنيا جمع كند، او به نفاق نزديكتر و از حقيقت دورتر است. و نشانهٔ صدق، پارسايى در دنيا و نشانهٔ دورويى، تمايل و روكردن به دنيا است.
در كتاب قواعد الصوفيه آمده است:
ابراهيم خوّاص گفت: از آداب صوفى آن نيست كه هنگام احتياج بهانه اى داشته باشد تا به آن متمسّک شود، يا چيزى داشته باشد كه به آن رو كند، يا چشم و زبانى داشته باشد كه هنگام گرسنگى با آن طلب نمايد و يا سخنانى كه هنگام سختىها با مردم سخن گويد.
و از جمله احكامى كه ابوعبداللّه صبحى گفته است، آن است كه: فقر زمانى براى فقير معنا دارد كه از همه دارايى ها كناره بگيرد، پس وقتى همهٔ دارايى ها را ترک كرد، سزاوار است كه منزلتش را دگرگون سازد تا مقامى برايش باقى نماند، وقتى مقامش را تغيير داد، توانايى هايش باقى مى ماند، سپس بايد توانايى هاى خود را براى خدمت و تلاش براى معاش همراهانش صرف كند؛ در اين هنگام معناى فقر بر او صحّت مى يابد.
و تأييد بر اين مطلب آن است كه ابن شاه كرمانى از شاه ابن شجاع كرمانى حكايت كرده كه وى با وجود كهولتِ سن دائماً در راه خدمت به يارانش گام برمى داشت و مى گفت: به همه كارها نظر افكندم، امّا هيچ يک از آنها را بااجرتر از خدمت به انسان مسلمان نيافتم.
و جنيد (ره) گفته است: برحذر باشيد از آنكه نور معنويت (بصيرت) خود را بفروشيد؛ از هم دور شويد و با انسانهاى غيرهمجنس خود (از لحاظ رتبهٔ معنوى) اختلاط كنيد كه در اينصورت به صبغه و صفت آنها باز مى گرديد، زيرا اگر معنويت خود را از دست بدهيد، الهامات غيبى از شما سلب مى شود، يا اسرار غيب بر شما پوشيده می شود و يا حقيقت از شما دور مى شود؛ اين وصيت من به شماست».
ابومنصور بن حلاّج [حسين بن منصور حلاّج] گفت: هركس قصد رسيدن به خدا دارد، در دنيا گرسنگى و پارسايى پيشه كند، ورع داشته باشد، با استادى زاهد و پرهيزكار همنشينى كند كه از دنيا چيزى ندارد، هرچند به اندازهٔ ذرّه اى باشد، بلكه به خداوند راغب است؛ او شيخ و استادى است كه براى الگوبردارى از خداوند تعالى مفيد است (راهنماى انسانها به سوى خداست)».
منبع : کتاب «طريقه ابومدين»- تأليف: وينست. جِىْ. كُرنل – ترجمه و تحقيق فرشته سخايى ـ فاطمه غلامنژاد
[۱]. آغاز سلوك مريد.
[۲]. سوره احزاب، آيه ۴.