پس از سالها جنگ و تخریب، جامعهی صوفیان سومالی، برای شروع فرآیند بازسازی گردهم میایند.
همزمان با درخشش آخرین انوار خورشید شامگاهان بر بامهای حلبیرنگ خانهها در موگادیشو، پایتخت سومالی، گروهی از صوفیان، مناجاتکنان با تسبیحهایی سیاهرنگ آویخته بر گردن و دستانشان درحالیکه دست در دستان هم داشتند از مدخل خانهای بیرون آمدند. آنها در حرکتی کوتاه اما نمادین با گامهایی آهسته در حال پیمودن مسیرشان به سمت مسجدی در همان حوالی در ناحیهی باراکا واقع در شهر ساحلی بودند تا برنامهی عبادت عصرگاهیشان را در آنجا ادامه دهند.
رهگذران برای تماشای آنان و عکس گرفتن از این جمع با تلفنهای همراهشان توقف میکردند. ساکنین متعجب برای دیدن آنچه در جریان بود پنجرهی خانههاشان را میگشودند، چرا که این روزها صحنهای مثل حرکت جمعی صوفیان در حال مناجات در خیابانهای موگادیشو بهندرت دیده میشود.
روزگاری، اکثریتِ مردم این کشور صوفی بودند اما تمام این جریانات در بیست و پنج سالِ گذشته تغییر کرد. صوفیان تقریباً تماماً از صحنهی سومالی محو شدند: در اوایل سالهای ۱۹۹۰، بهواسطهی جنگسالاران و گروههای شبهنظامیِ غارتگر و در دههی گذشته بهواسطهی گروه الشباب، وابسته به گروه تندروی القاعده؛ صوفیان با برچسب بیدینی بهعنوان هدفِ مشروع حملات انتخاب شدند.
گروه توسط «شیخ عدن شیخ احمد گور»، مردی تقریباً چهل ساله، هدایت میشود؛ مردی که وظیفهای مهم را به دوش میکشد. «گور» از یک خانوادهی بسیار سرشناس صوفیست، پدر و پدربزرگِ او هر دو از رهبران صوفیان بودهاند. او همهی آنچه را که روی داده دیده است، از زمان خاموشیِ تقریباً مطلقِ صوفیان، تا احیای آرام مخاطرهآمیز و متزلزلشان در زمان حال.
او در وقفهی کوتاهی در راهنمایی نمازگزاران به خبرگزاری «الجزیره» میگوید: «بیست و پنج سالِ اخیر حقیقتاً سالهای بسیار سختی برای ما بوده است. ما همانند هر سومالیاییِ دیگر، در خلال جنگ داخلی رنجهای عظیمی را متحمل شدیم.» در خلال صحبتهای او جماعت به مناجاتهای خود ادامه میدهند.
«چند تن از رهبران برجستهی صوفی به دنبال جنگهای وحشیانهی داخلی سومالی که در سال ۱۹۹۱ پس از سرنگونی دولت «محمد سیاد بری» بهوسیلهی شورشیان شروع شد، در اردوگاههای پناهجویان در کشورهای همسایه کشته شده و یا فوت کردند.»
«گور» شجاعانه افزود: «ما قبل از هر گروه دیگری اینجا بودیم. ما جزئی از خاکِ این سرزمینیم. ما علیرغم اینکه شاید بعضی چیزی دیگر بخواهند به هیچ کجا نمیرویم.»
قبور و زیارتگاههای رهبران برجستهی صوفی نیز در خلال جنگهای داخلیِ کشور از تخریب در امان نبودهاند. آرامگاههای تاریخی که مقاصد زیارتی هزاران زائر صوفی بودند، توسط جنگطلبان مورد چپاول و غارت واقع شدند و سپس در زمانی که «الشباب» کنترل قسمتهای عمدهای از شهر را در دست داشت، کاملاً توسط مهاجمینِ تبر بهدست مورد بیحرمتی و تخریب قرار گرفتند. آنان از سال ۲۰۰۶ تا کنون بیش از ۱۰۰۰ مدفن صوفیان را مورد بیحرمتی قرار دادهاند.
تصوف، وجه عرفانی اسلام، در قرن هجدهم به کشورهای آفریقای شرقی وارد شد و وسیعاً گسترش پیدا کرد. با طی مسافتی نیمساعته از ناحیهی «باراکا» به منطقهی «هودان» در سمت دیگر شهر، گروهی سینفره متشکل از مردان عمدتاً جوان در مسجدی به دور هم نیمدایرهای تشکیل دادهاند. اینان نسل آیندهی وعاظ صوفی هستند. امامِ ۲۹ سالهشان به پیروانِ عمدتاً جوانش وظایف دینی آنان را یادآوری میکند. فضای مسجد مثبت و انرژیبخش است و سینی چای در جمع گردانده میشود. امام «ابشیر عبدی صیاد» به آنان میگوید: «باشد که ما طریقِ اجدادمان را دنبال کنیم. طریقِ راستین، طریقِ صلحآمیز. بیایید تلاشمان را برای گسترشِ کلام خداوند مضاعف کنیم.» وی به «الجزیره» میگوید: «ما این اعمال را هر جمعهشب انجام میدهیم. این تکلیف دینی ماست که به همگان، بهویژه به نسل آتی دربارهی آموزههای پیامبرمان و در مورد روش زندگی او بیاموزیم. اگر ما به آنان نیاموزیم، دیگران به آنان آموزههای غلط را میآموزند.» با واگذاری قدرت از گروهکهای مسلح به دولتِ تحت حمایت کشورهای غربیِ سومالی؛ در اکثر شهرها و نواحی، صوفیان آرامآرام در حالِ بازگشتن هستند. یکی از پیچیدگیهای دیگر این است که جوانانِ سومالیایی به دلیل وجود مدارسِ پرشمار مذهبی که در کشور و توسط معلمینِ سومالیاییِ تربیتشده در عربستان سعودی تأسیس شده، به طرز فزایندهای خود را سنی سلفی میدانند.
پیش از شروع جنگ داخلی، اکثر مدارس مذهبی توسط معلمینِ صوفی اداره میشدند لیکن جنگِ داخلی همه چیز را تغییر داد. همانند همگیِ دیگر بخشها، سیستم آموزشی نیز به ویرانی کشیده شد. همچنان که جنگ شدت گرفت، آن دسته از جوانان سومالیایی که توانایی مالی لازم را داشتند، کشور را به منظور ادامهی تحصیلاتِ خود به مقصد کشورهایی همچون عربستان سعودی و دیگر کشورهای سنی ترک کردند. آنها که از لحاظ اقتصادی در مضیقه بودند نیز اغلب با دریافت بورسیهی تحصیلی از دولتهای این کشورهای سنی امکان ادامه تحصیل در مدارس مذهبیِ آنها را پیدا کردند.
سومالیاییهای جوانِ تحصیلکرده، پس از آرام گرفتن مناقشات، به کشور بازگشتهاند. آنها در بازسازی کشورشان سرمایهگذاری کردهاند و برخی مدارس مذهبی سنی سلفی تاسیس کردهاند.
آن دسته از رهبران تجاری قدرتمند کشور نیز (که اغلب دارای تحصیلات عالیهی خارج از کشور هستند) که در سیستم آموزشی و یا یتیمخانهها سرمایهگذاری کردهاند نیز عمدتاً سنی هستند. صوفیان ظنین هستند که این اتفاقات و افزایش نفوذ سنیهای سلفی، موانع عمدهای بر روی بازسازی اجتماع آنان ایجاد کند.
امام «صیاد» با اشاره به سلفیها و قدرت اقتصادی آنان میگوید: «ما پول و اسلحهای را که بسیاری از گروههای جدید در کشور در اختیار دارند، نداریم.» او میافزاید: «اما ما بسیار قبل از آنها اینجا بودهایم. تصوف بخشی از میراث ما، بخشی از میراثِ صلحآمیز ماست و اینجاییم تا این میراث برای همیشه حفظ شود.»
صوفیها نیز تلاشهایی را برای احیای شکوه و عزتشان و با شروع کردن از مدارس آغاز کردهاند. در حدود ۳۰ دانشآموز با سنین مابین ۵ تا ۱۶ سال به تحصیل در یک مدرسهی مذهبی تککلاسه با استفاده از تختههای چوبی و مرکبِ ساخته شده از ذغال چوب به جای کتاب و مداد برای درس خواندن محدود شدند. مدرسه با مدیریت سنتیِ یک معلم صوفی، یکی از معدود مدارسیست که در این شهر توسط یک گروه عرفانی اداره میشود و در تضادی آشکار با سایر مدارس همجوار است.
«محمد ابراهیم محمد» یکی از معلمین این مدرسهی مذهبی صوفی به الجزیره میگوید: «من به این روش تعلیم دیدم. من زیر یک درخت درس خواندم. معلمین من در سومالی، نه در عربستان سعودی و نه در هیچ جای دیگر تربیت شده بودند. من میخواهم که طریق خودمان در آموزش اسلام را احیا کنم.»
محمد میگوید: «والدین سپاسگذارِ این روشِ ما در تدریس دینمان هستند و دانشآموزان از آن بسیار لذت میبرند. من در پنج سال گذشته از این روشِ تدریس استفاده کردهام.»
«احمد نور» پدر یکی از دانش آموزان، درحالیکه بیرونِ مدرسه منتظر بردن دختربچهی هفتسالهی خود به خانه است، این گفتگو را تأیید میکند. او اگرچه خودش صوفی نیست میگوید: «من فکر میکنم ما نیاز داریم بسیاری مدارس از این نوع در شهرِ ما تأسیس شوند. این شیوهایست که قبل از جنگ و پیش از اینکه معلمینِ تحصیلکرده در خارج از کشور شروع به تربیتِ فرزندانمان کنند، در کشورِ ما وجود داشت. صوفیها بسیار ملایم و آرام هستند.
با بازگشت حالت هنجارِ نسبی به سومالی، رهبران صوفی تأیید میکنند که شاید هماکنون دیگر تنها سخنرانی و وعظ در برخی مساجد در پایتخت سومالی کافی نباشد.
«گور» رهبر صوفی میگوید: «ما مردمی آرام و ملایم هستیم و نهایت تلاشمان را برای دوری از سیاست و خشونت میکنیم اما نیاز است که اکنون کاری بیشتر انجام دهیم. کارهایی مثل تعلیم و تربیتِ رایگان برای کسانی که استطاعت آن را ندارند و البته کمکهای مالی به فقرا.»
منبع: الجزیره
واحد ترجمه سايت مجذوبان نور