حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است، گفت آن که را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست. * *
همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری * *
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم **
هرکه سخن نسنجد، از جوابش برنجد. **
هر که با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد به طریقت ایشان متهم گردد. **
هر که با بدان نشیند نیکی نبیند. **
عالِم ناپرهیزکار، کور مشعلهدار است. **
هر چه نپاید، دل بستگی را نشاید. **
هر که بر زیردستان نبخشاید، به جورِ زبردستان گرفتار آید. **
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. **
هر که خیانت ورزد، پشتش در حساب بلرزد. **
خانهٔ دوستان بروب و درِ دشمنان مکوب. **
بی دوست زندگانی چنان ذوقی ندارد. **
اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بیقدر بودی. **
هیچکس نزند بر دختر بیثمر سنگ. **
صد چندان که دانا را از نادان نفرت است، نادان را از دانا وحشت است. **
از نفسپرور، هنروری نیاید و بیهنر، سروری را نشاید. **
دنیا نیرزد به آنکه پریشان کنی دلی. **
همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال. **
مُشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید. **
دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند. **
دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است. **
شیطان با مخلصان برنمیآید و سلطان با مفلسان. **
رأی بی قوت، مکر و فسون است و قوّت بی رأی، جهل و جنون. **
قدر عافیت کسی داند، که به مصیبتی گرفتار آید. **
ملوک از بهر پاس رعیّتند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک. **
هر که با داناتر از خود بحث کند تا بداند که داناست، بدانند که نادان است. **
مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال. **
خشم بیش از حد گرفتن، وحشت آرد و لطف بی دقت، هیبت ببرد. **
برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است. **
هر کس را که زَر در ترازوست ، زور در بازوست. **
هر که در زندگی، نانش نخورند، چون بمیرد، نامش نبرند.