Search
Close this search box.

تصوّف در قرن هفتم‏

dervishحمله‌ی مغول (در ۶۱۶ ه) به ایران، نظم و ترتیبِ بسیارى از امور را درهم ریخت. اثر این تهاجم، به سرعت در همه جا و همه چیز پدیدار گشت و موجبات انحطاط عقلى و اجتماعى را فراهم آورد. تصوّف هم که یک حرکت فکرى دینی بود، از آسیب این یورش مصون نماند. در این حمله است که دو تن از صوفیان مشهور آن عصر، شیخ نجم‌الدّین کبرى (مقتول ۶۱۸ ه) و شیخ فریدالدّین عطار (۵۴۰- ۶۱۸ ه)، به قتل رسیدند، و چند خانقاه ویران شد، و عدّه‏‌اى از مشایخ بزرگ براى حفظ جان خود به آسیاى صغیر و هند یا فارس و کرمان رفتند و در آنجا بساط ارشاد گستردند و به هدایت مریدان پرداختند، گرچه اجتماع مردم وحشت‏زده و مصیبت‏‌دیده در زوایا و خانقاه‌ها، تعلیمات صوفیانه و ادامه‌ی آن را سبب شد و مشایخ را به حفظ آداب و رسوم خانقاهى تشویق کرد، امّا فزونى‌ِ طالبانِ طریقت از یک طرف باعث رواج تصوف و از طرف دیگر سبب انحطاط و نابسامانى گردید. یأس و فقر و در بدرى، طریقه‌ی قلندریّه را به وجود آورد و مردم زیادى بدان روى آوردند و دامنه‌ی وسعت آن از مرزهاى ایران گذشت و به مصر و آسیاى صغیر کشیده شد. در این زمان، خانقاه، براى مردم، پناهگاه و مرجعى بود که بدان پناه مى‌بردند و از مشایخ، در رفع مشکلاتِ خود، یارى مى‏‌جستند. حکّام، که رفته‌ رفته به اهمیّت نقش اجتماعى آنان پى برده بودند، براى حفظ حکومتِ خود، به خواسته‌ی آنان عمل مى‏‌کردند و شفاعتشان را مى‏‌پذیرفتند.

در این عصر، تصوّف، علاوه بر دو اصل مهمّ وجد و حال، که اساس اعتقادى صوفیان گذشته بود، جنبه‌ی علمى نیز پیدا کرد و کتب و رسالات متعدّدى چون منهاج السالکین، اصطلاحات الصوفیة، آداب السّلوک، آداب المریدین از شیخ نجم‌الدّین کبرى، مرصاد العباد من المبدأ الى المعاد از نجم‌الدّین دایه (متوفى ۶۵۴ ه)، فکوک و مفتاح الغیب از صدرالدّین محمّد بن اسحاق قونیوى (متوفى ۶۷۳ ه) لمعات از فخرالدّین عراقى (متوفى ۶۸۸ ه): قصاید عرفانى ابن فارض (۵۷۶- ۶۳۲ ه)، آثار فریدالدّین عطار و آثار گرانقدر مولانا جلال‌الدین بلخى، و کتاب عبهر العاشقین و شرح شطحیات از روزبهان بقلى نسوى شیرازى (متوفى ۶۰۶ ه) و المعارف از بهاءالدین محمد بلخى (پدر مولانا و متوفى ۶۲۸ ه) و مفصل‏‌تر از همه فتوحات مکیّه و فصوص الحکم از محى‌الدّین ابن العربى و بالاخره عوارف المعارف از شیخ شهاب‌الدّین سهروردى (م ۶۳۲ ه) و ترجمه‏‌هاى آن در این زمان تألیف شدند، و سخنان رمزى و کنایه‏‌آمیز منصور حلّاج و عین‌القضاة همدانى (مقتول ۵۲۵ ه) و شهاب‌الدّین سهروردى مقتول را براى مریدان روشن کردند و علم و عمل را در ‌‌نهایتِ ذوق به هم آمیختند.

مختصّات تصوّف در دو قرن ششم و هفتم عبارتند از: «عمومیّت و نفوذ فوق‌‏العاده‌ی آن و رواج خانقاه‌ها و تا حدّى جنبه‌ی رسمى یافتنِ آن‌ها، و آمیختن تصوّف به چاشنى فلسفه و کلام، و وارد شدن تصوّف در حلقه‌ی علوم مدرسى با کتب استدلالى و اصول مدوّنى که براى آن نوشته شد و فراهم آمد، و پرداخته شدن مثنویات بسیار بلندپایه و مؤثر به وسیله‌ی عطار و مولوى که نظیر آن‌ها قبلاً وجود نداشته است.»

مشایخ معروف قرن هفتم به ترتیب تاریخ وفات عبارتند از:

فریدالدّین عطار نیشابورى (۶۱۸ ه)، شهاب‌الدّین ابو حفص عمر سهروردى (۶۳۲ ه)، ابو الفخر اوحد الدّین حامد کرمانى (۶۳۴ ه)، رضى‌الدّین على لالا (متوفى ۶۴۲ ه)، شمس‌الدّین محمد بن على بن ملک داد تبریزى مراد مولانا جلال‌الدین بلخى، (۶۴۵ ه)، سعد‌الدّین حموى (۶۵۰ ه)، نجم‌الدّین ابوبکر رازى (دایه) (۶۵۴ ه)، سیف‌الدّین ابوالمفاخر باخرزى (۶۵۹ ه)، جمال‌الدّین احمد جوزجانى (۶۶۹ ه)، جلال‌الدّین محمد بلخى (۶۷۲ ه)، صدرالدّین قونیوى (۶۷۳ ه)، نجیب‌الدین على بزغش شیرازى (۶۷۸ ه)، اوحد الدّین عبداللّه بلیانى شیرازى (۶۸۶ ه)، فخرالدّین ابراهیم همدانى (۶۸۸ ه)، صلاح‌الدّین حسن بلغارى (۶۹۸ ه)، نورالدّین عبدالرّحمن کسرقى اسفراینى (۷۰۰ ه)، بهاءالدّین محمد بن جلال‌الدّین سلطان ولد (۷۱۲ ه)، نجم‌الدّین ابوبکر محمد زرکوب تبریزى (۷۱۲ ه)، ظهیرالدین بن نجیب‌الدین بزغش (۷۱۶ ه)، حسین بن عالم هروى (۷۱۸ ه)، سعدالدّین محمود بن عبدالکریم‏ شبسترى (۷۲۰ ه)، على راستین خواجه عزیزان (۷۲۱ ه)، پهلوان محمود قتالى خوارزمى (۷۲۲) [۱]


 [۱] شهاب‌الدین ابو حفص سهروردى/ابومنصور اصفهانى، عوارف المعارف (ترجمه)، ۱جلد، انتشارات علمى و فرهنگى – تهران، چاپ: دوم، ۱۳۷۵.