در میان تذکرههای تاریخیِ ایرانی تنها تذکرهای که مختص زنان است «ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات» نوشتهٔ ابوعبد الرحمان سُلَمی به تاریخ ۴۱۶ هجری است. تمرکز جغرافیایی تذکرهٔ یاد شده هم بصره و سوریهٔ امروزی و موضوعش زنان صوفیِ آن منطقه است. تصویری که این تذکره و سایر کتب تاریخی از زنان صوفی قرون اولیه تا سدههای میانه ارائه میدهند، بسیار جسته و گریخته و بیساختار است. به طور مثال عطار در تذکرةالاولیاء داستان رابعه عدویه را توضیح میدهد یا حسن بصری از زنی به نام معاذه عدویه سخن میراند. همچنین در یک روایت تفصیلیتر اما بسیار پرحاشیه، تاریخ ابن بیبی منجمه نوهٔ «بیبیمنجمه نیشابوری» به صورت تکه پاره روایت زنی منجم است (که اساساً کتاب چندان به او نمیپردازد). کلیت این تواریخ اما زن را بیشتر از منظر متعبدانه یا قدسیاش طرح میکند تا لزوماً از وجه کاملاً انسانیاش.
کتاب «حضور پیدا و پنهان زن در متون صوفیه» اما این امکان را به پژوهشگران عرصهٔ مطالعات زنان، فردیت و عاملیت و همچنین علاقهمندان به تاریخ سدههای نخستین اسلامی داده تا فضای صوفیان زن را در کنار ساختار مردانهٔ آن درک کنند. این کتاب با ارجاع به دهها کتاب تاریخی دایرهٔ وسیعی از کنشهای اجتماعی را که در یک فرایند امروزی «مردانه» قلمداد میشوند با کنشگری زنان معرفی میکنند. زنانی که میجنگند (ص. ۲۶۱)، درس میدهند، شعر میسرایند (ص. ۳۰۲) و همسرانشان را انتخاب میکنند، همسرانی که چون بها ولد (ص. ۲۷۳) پدر مولانا جلالالدین واهمهای از توصیف حالات بسیار خصوصی و فضای درونیِ خانهشان در جمع یا حتی در شکل مکتوب ندارند.
تصویری که کتاب ارائه میدهد فرای تصویر پروپاگاندیستی بعد صفوی از زن جهان اسلام است. این زن لزوماً مستور نیست. کنش فعال اجتماعی دارد. کنشی که از منظر عاملیت میتواند همتراز کنش مردانه قلمداد شود و مؤثر باشد. در این بین هم زنانی از طبقات بالای اقتصادی و هم زنان طبقات فرودست (مانند رابعه عدویه) کنشمندی خویش را دارند، هرچند راهکارهای ارائه و تثبیت این کنشمندی متفاوت است اما به عامل بودگی فرد ختم میشود.
گسترهٔ تاریخی کتاب در قرن ۱۲ هجری یعنی درست زمانی که فرهنگ قرون میانه به نهایت افول رسیده است ختم میشود. پس از آن نمونههای استثنائی مانند حیاتی و طاهره قرة العین مثال زده شده است اما مشخصاً این موارد خاص را نمیتوان جریان غالب یا حتی مهمی پس از قرن یاد شده قلمداد کرد.
کتاب «پیدا و پنهان زنان صوفی» میتواند نگاه منشأ گرفته از پروپاگاندای تحمیل شده بر تاریخ را تا حد زیادی تغییر دهد و کنشگری زن به مثابهٔ عاملی مؤثر در فرایند تاریخی را باز نماید. کتاب میتوانست با تحلیل فضای خصوصی و نسبتش با فضای عمومی پربارتر شود اما حتی در حالت فعلی نیز میتواند نقش مؤثری در بازتعریف نسبت ما با مسئلهٔ تاریخی زن ایفا کند.
زهرا طاهری، تهران، نشر ثالث، ۱۳۹۰، چاپ اول، ۳۲۸ صفحه