روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشتبام برد !. بعد از مدتی خواست او را پایین بیاورد ولی الاغ پایین نمیآمد !! ملا نمیدانست الاغ بالا میرود ولی پایین نمیآید !! پس از مدتی تلاش، ملا خسته شد و پایین آمد ولی الاغ روی پشتبام بهشدت جفتک میانداخت و بالا و پایین میپرید. تا اینکه سقف فروریخت و الاغ جان باخت. ملا که به فکر فرو رفته بود، باخود گفت: لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب کند و هم خود را هلاک مینماید ! !