مساله ماه رمضان به عکس آنچه که به نظر می رسد هدف خدا باشد از تشریع روزه ، تبدیل شده است . گرچه واقعا نمی توانیم بگوییم که هدف خدا چیست ولی قاعدتا یکی از اهداف آن که هدف مهمی برای زندگی ما هم هست ایجاد وحدت بین همه مسلمین است . از جمله اینکه هر کسی به روزه دار دیگری می رسد چون خودش گرسنه است می داند که او هم گرسنه است . این احساس ، وحدت معنوی را می آورد ؛ ولی متاسفانه در بین جوامع مختلف و در بین مسلمین باعث تفرقه شده است .
بسم الله الرحمن الرحیم
مساله ماه رمضان به عکس آنچه که به نظر می رسد هدف خدا باشد از تشریع روزه ، تبدیل شده است . گرچه واقعا نمی توانیم بگوییم که هدف خدا چیست ولی قاعدتا یکی از اهداف آن که هدف مهمی برای زندگی ما هم هست ایجاد وحدت بین همه مسلمین است . از جمله اینکه هر کسی به روزه دار دیگری می رسد چون خودش گرسنه است می داند که او هم گرسنه است . این احساس ، وحدت معنوی را می آورد ؛ ولی متاسفانه در بین جوامع مختلف و در بین مسلمین باعث تفرقه شده است . طبق مثل مشهور ، خداوند ماه رمضان را می خواست که قاتق نانمان باشد قاتل جانمان شد . « اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم » ؛ پروردگارا ببخش بر ما گناهانی که نعمت را عوض می کند و نقمت می کند .
امسال در اول ماه رمضان اختلاف بود که چهارشنبه اول ماه رمضان است یا پنجشنبه ؛ ولی خوب ، مساله قابل حل بود به این معنی که افرادی که چهارشنبه روزه گرفتند اگر هم بعدا معلوم بشود چهارشنبه اول ماه رمضان نبوده روزه آنان مستحبی محسوب می شود . به هر جهت خدا نمی گذارد هیچ عملی که با نیت خیر از مومن صادر شده ، هدر برود ؛ به طریق اولی چه رسد به اینکه آن را گناه حساب کند ؛ اما در برخی فتاوی بیان شده است که اگر کسی به نیت روز اول ماه رمضان روزه بگیرد و بعد معلوم شود که ماه رمضان نبوده ، کار حرامی کرده است ؛ البته اگر توضیح می دادند موضوع روشن می شد ، به این نحو که کسی که خودش بگوید ماه رمضان است در حالی که به هیچ یک از طرق گفته شده به او ثابت نشده باشد و خودش بدون دلیل بگوید امروز ماه رمضان است ، او کارش غلط است و مجازات می شود .
به او گفته می شود : « به تو چه که گفتی امروز ماه رمضان است یا ماه رمضان نیست » ؛ ولی با این حال روزه اش طبق فرمایش خداوند در قرآن که « فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره » (۱) ، اگر ذره ای نیکی کند در هر جا باشد آن را می آورد و حساب می کند ، قبول می شود . البته فتوایی که سال گذشته آقایان دادند و در روزنامه ها هم نوشتند خیلی مشکل را حل کرد یعنی آنهایی که چهارشنبه روزه گرفتند ( حالا چه ماه رمضان بوده چه نبوده است ) عمل لغوی نکرده اند و اجر آنها نزد خدا محفوظ است .
حال این مشکل به آخر ماه رمضان هم منتقل شده است . البته در اول ماه رمضان مساله قابل حل است چرا که به اصطلاح آن را « یوم الشک » نام گذاشته ، روزه می گیریم ؛ ولی در آخر ماه رمضان و در اینکه کی اول شوال است ، در اینجا با مشکل مواجهیم . اگر اول شوال باشد یعنی ماه رویت شده باشد ، روزه حرام است ؛ ولی اگر آخر ماه رمضان باشد روزه واجب است . بین واجب و حرام نمی شود جمع کرد . بین واجب و مستحب ، بین واجب و مکروه می شود جمع کرد . اما بین واجب و حرام درست نیست . پس تکلیف چیست ؟ چنانکه مثلا در دبی اعلام شد امروز پنجشنبه ماه رویت شده و عید است ، حال ما در ایران چه کار کنیم ؟ امروزه هواپیما از تهران به دبی را در یک ساعت طی می کند به نحوی که اگر امروز من ظهر از اینجا به طرف دبی حرکت کنم در حالی که روزه ام ، روزه ام باطل نمی شود ، ولی وقتی به دبی که عید اعلام شده رسیدم ، فرضا برایم چای آورند ، چه باید کنم ؟ اگر نخورم می گویند کار حرامی می کنی ، چرا روزه ای ؟
این عید که گفتم شاید برای وحدت ما مسلمان ها تشریع شده ، تبدیل می شود به تفرقه و به جای قاتق نان ، قاتل جان می شود .
البته این مساله را باید فقهای شیعه و سنی تحت نظر متخصصین و کارشناسان بررسی کنند و یک فکری برایش بنمایند . می گویند : اول ماه – چه ماه شوال و چه رمضان – با رویت ماه است . قدما حتی می گفتند : حرف منجمین هم در این خصوص قابل قبول نیست ، البته آنها که می گفتند حرف منجمین قابل قبول نیست مرادشان از منجم کسی بود که از حرکت ستارگان و ماه و خورشید و … می گفت که برو فلان کار را بکن یا نکن . چنانکه می گویند علی علیه السلام می خواست جنگی برود ؛ پا در رکاب کرده بود ؛ منجمی آمد و عرض کرد : وقت نحس است و چنین و چنان است ، نباید بروی . حضرت فرمودند : این حرف ها را کنار بگذار . هیچ کس جز خدا غیب را نمی داند و رفتند . آن منجم ها حرفشان قبول نیست . در قدیم هم منجم را از هیوی جدا می کردند . هیوی یعنی کسی که هیات می داند . هیات یعنی علم گردش به صورت ظاهری ماه و خورشید و ستارگان و … این علم حساب ریاضی دارد که خورشید چطور حرکت می کند ، ماه چطور ، آیا ماهفاصله کافی خواهد داشت از خورشید که دیده بشود یا نشود . هیات این را حساب می کند . همانطور که مثلا شما در دفتر تجاریتان وقتی می خواهید یک صفحه را جمع بزنید ، از منجم نمی پرسید جمع این صفحه چیست ، در مورد حلول ماه همینطور است . شما با ماشین حساب آن صفحه را جمع می زنید و جوابش را می نویسید و آن جمع دیگر قابل اطمینان است ؛ مگر اینکه ماشین حساب شما خراب باشد . آن وقت از ماشین حساب دیگری استفاده می کنید . اما ماشین حساب خدا که خراب نیست . فرمایش خداست که « لا یاتیه الباطل من بین یدیه » (۲) : نهقبلا نه بعدا خلافی ، باطلی نمی آید . خداوند هم که خود می فرماید : « علم آدم الاسماء کلها » (۳) ، همه چیزها را یاد بشر داده است . این است کهدانشمندان اکنون دقیقا حساب می کنند که خورشید کی غروب می کند ، ماه کی غروب می کند . امروز مشخص شده که در مساله رویت فاصله ماه و خورشید ( یعنی خروج الشعاع ) باید دوازده درجه باشد کما اینکه اگر جلوی چراغ پرنوری یک شمع روشن کنند شما شمع را نمی بینید ولی آن چراغ را می بینید ؛ حال اگر این شمع را همینطور دور بکنند به جایی می رسد که آن وقت می بینید ؛ ماه و خورشید هم همینطور است . ماه نزدیک خورشید دیده نمی شود ولی همینطور که کم کم دور می شود ، به یک فاصله دوازده درجه که رسید قابل رویت است . البته « قابل » رویت است ولی رویت شرایط دیگری دارد که این را فیزیکدان ها مطرحکرده اند ؛ از جمله اینکه هوا چطور باید باشد مثلا ابری نباشد ، انعکاس نور چطور باشد و امثال اینها . وقتی همه این شرایط پیدا شد ماه قابل رویت است . این حساب ها هم تا امروز کاملا دقیق بوده است ؛ کما اینکه خیام که در حدود هزار سال پیش بوده تمام خسوف و کسوف ها را تا هزار سال بعدش پیش بینی کرده و هیچ کدامشان هم غلط نبوده است . این حساب دو دو تا چهار تا است . اگر صورت حساب کارهای تجاریتان را با این ماشین حساب محاسبه کنید یک عددی در می آید که با ماشین حساب دیگری هم ، همان و با چرتکه هم همان عدد در می آید ؛ ولی آنکه دقیق تر است برای ما اهمیت دارد .
بنابر این اگرفقط رویت ماه را ملاک بگیریم این مشکلات پیش می آید ؛ ولی ممکن است در آخر ماه رمضان از چند روز قبل هوا کاملا ابری بود و اصلا هیچ کس ماه را نتوانست ببیند و از هیچ جا هم خبری نداشت ، او باید صبر کند تا وقتی پانزدهم ماه شد و ماه به صورت بدر کامل ظاهر شد ، بگوید اول شوال است چون حالا ماه را دیدم [؟] قرآن مجید می فرماید : « یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس و الحج » (۴) ، از هلال از تو ( پیغمبر ) پرسیده اند . بگوکه « هی مواقیت للناس » ، برای تعیین وقت است برای مردم و برای تعیین موقع حج ( والحج ) . پس به عنوان تعیین وقت است . حالا اگر به طریقی غیر از رویت هلال ، حلول ماه ثابت شد نباید به آن اعتبار داد ؟ در کتب و رساله های عملیه یک دسته می گویند که اثبات حلول ماه شوال یا ماه رمضان یا هر ماه دیگری به چند طریق است : یکی به این است که رویت هلال بشود و یکی هم به این که دو نفر شاهد عادل بگویند ما ماه را دیدیم . اگر در مورد اول ، کسی خودش ماه را ببیند بر او حجت است که مثلا چون ماه اول ماه رمضان را دیده است ، باید روزه بگیرد . ولی در مورد دو نفر شاهد عادل ، اولا عادل بودن در اینجا شامل امکان دیدن هم هست . کسی که از فاصله کوتاهی اشیا را نمی تواند ببیند ، اگر آمد شهادت داد که من ماه را دیدم ، چه باید کرد ؟ در مثنوی داستانی در این باره دارد : در زمان عمر کسی حتی قسم هم خورد که من ماه را دیده ام و هیچ کس دیگر هم نمی گفت . ولی در عربستان که همیشه هوا صاف است [،] بعدا معلوم شد که ماه نبوده بلکه موی ابروی او بوده و آن شخص اشتباه کرده است . حال اگر یک نفر گفت : من ماه را دیده ام ، بر اساس قول او می توان نتیجه گرفت که فردا بی روزه باشیم ؟ البته در زمان ما این وضعیت موجود نیست . زیرا اگر ماه را ببینند عده زیادی می بینند و چون وسایل ارتباطی فراوان است ، مطلع می شویم . ولی در دوران قدیم یا در دهی که هیچ ارتباطی وجود ندارد وضع فرق می کند . الان هنوز چنین دهاتی وجود دارد . مثلا زمانی که من در مشهد تصدی شغلی در دادگستری داشتم یک بار برای تحقیق محلی به دیدن دهی رفتم در هفت هشت فرسخی مشهد . در آنجا با پیرمردانی صحبت می کردم و غیر از انجام ماموریت ، سعی می کردم از تجربیاتآنان استفاده کنم . یکی از آنان گفت : آرزو دارم که حرم حضرت رضا را زیارت کنم . به او گفتم : تا به حال نرفتی ؟ گفت : نخیر . در حالی که آن ده در فاصله هفت هشت فرسخی مشهد بود ولی با این وسایل نقلیه مثل اتومبیل و حتی دوچرخه هنوز به مشهد نرفته بود . حال در این ده اگر یک نفر ماه را دیده باشد ، چه کار باید بکند ؟ او هرچی داد بزند من ماه را دیدم ، شهادتش کافی نیست و او درست همان روزی که همه ما روزه ایم به راحتی روزه می خورد و حق هم دارد که بخورد . آن یک نفری که دیده بر خودش حجت است و مثل مجتهدی است که تقلید برایش حرام است . او خودش هر نظری داشت باید اجرا کند ولو هیچ کس پیروش نباشد . از این رو در بعضی کتاب ها من دیده ام که بعضی از علما پیشنهاد کرده اند که شورای مرجعیت تعیین شود و تکلیفی تعیین بکند که همه اجرا نمایند . دو طریق مذکور را همه معتقدند ، لذا بیایند بگویند که اگر کسی ماه را رویت کند یا به هر وسیله دیگری به قول بعضی اطمینان و به قول بعضی دیگر یقین پیدا شد که امروز اول ماه است ، آن روز اول ماه باشد.
اما واقعا به چه طریقی می شود یقین پیدا کرد به جز محاسبات نجومی ؟ در اینجا اشتباهی که می شود این است که کسانی در مسائل شرعی فقط به لفظ و صورت معتقدند چنانکه اگر شخصی در نماز حواسش همه جا باشد ولی مثلا در تعقیبات صد و ده مرتبه فلان کلمه یا عبارت را بگوید ، می گویند نمازش کامل است و بهتر از نماز او ، نمازی نیست . در حالی که او معنا را فراموش کرده ، هدف را فراموش کرده ، و وسیله و صورت ظاهری را چسبیده است . مثل اینکه اگر بخواهید به مشهد بروید ، وقتی از اماکن با صفا که فراوان است رد می شوید همان جا توقف کنید و بگویید : به به [!] همین جا خوب است و همان جا بنشینید . این وسیله است ، واسطه است ، هدف چیز دیگری است . رویت ماه همهمینطور . آن وسیله است . آن وقت عده ای دنبال این هستند که چطور رویت ماه را ثابت کنند . رویت ماه وسیله ای است برای اینکه معلوم شود کی ماه شوال است . خود آقایان هم گفته اند که به هر وسیله ای که یقین حاصل شود اعم از اینکه رویت ماه باشد یا هر وسیله دیگر که یقین حاصل شود . با این حال باز هم نمی گویند اثبات اول شوال و می گویند : از طرق اثبات رویت ماه . لطیفه ای است که می گویند کسی دید مردم استهلال می کنند . گفت : چه خبر است ؟ گفتند : آمده اند هلال ماه را ببینند . بعد که هلال دیده شد ، گفت : شما برای ماه به این کوچکی این قدر جمعیت جمع شده اید ؟ در ولایت ما ماه به اندازه یک سینی بزرگ می شود ولی هیچ کس نگاهش نمی کند . رویت ماه که هدف نیست والا در شب چهاردهم ماه خیلی قشنگ و قابل رویت است .
طریق دیگریهم که بعضی از آقایان علما در رساله ها گفته اند حکم حاکم شرع است که البته بعضی دیگر از آقایان آن را نپذیرفته اند و ظاهرا هم درست نمی باشد . برای اینکه حکم حاکم شرع بر ما حاکم است نه بر خورشید و ماه ، نه بر احکام خدا . اصولا نباید در این خصوص بگوییم : « حکم حاکم شرع » بلکه باید بگوییم : « اعلام حاکم شرع » ؛ تازه آن هم حجیت ندارد . به این معنا که از خیلی قدیم رسم مشکل گشایی است که کسی که ماه را رویت می کند به دفتر آقایان خبر می دهد که من ماه را رویت کردم . وقتی که چند نفر خبر دادند ، آقای مرجع می فرماید که این مساله بر من ثابت شد ؛ ولی این حکم شرعی نیست ، فتوا نیست . زیرا مقلد می تواند بگوید : مقدماتی که شما تکیه می کنید باید بر من هم ثابت بشود . آن دو نفری که به شما اطلاع دادند به من که نگفتند و لذا بر من ثابت نشده است . بنابر این این فتوایی نیست که لازم الاجرا باشد ، اگر کسی مرجع تقلید انتخاب می کند ، فتواهای او را باید انجام دهد . ولی این از مصادیق فتوا نیست . ایشان اعلام می کنند که اینطور است .
این است که همه ما ، از من عوام گرفته تا آن دانشمند عالی رتبه ، همه توجه داریم که این امر باید باعث وحدت باشد . چرا اینطوری باشد که در یک روز ، من روزه را واجب بدانم ولی آنکه در دبی است حرام بداند ؟ تکلیف کسی که در همان روز از اینجا به دبی برود ، چیست ؟ تکلیف آن کسی که از دبی به اینجا بیاید چیست ؟
درباره این مساله پیشنهادات زیادی شده . یکی از پیشنهادات این است که هر وقت ماه در هر جای کره زمین که رویت شد ، اعلام کنند که الان ماه رویت شده و از همان دقیقه در تمام کره زمین عید فطر باشد . این یک نظر است که البته خیلی هم بعید است که همه بپذیرند ولی یک نحوهراه حل است مبتنی بر اینکه درست است که در ماه رمضان حکم واجب روزه و در روز اول شوال ( عید فطر ) حکم حرمت آن هست ، ولی در ضمن اینها ، حکم واجب دیگری نیز مد نظر بوده است و آن وحدت بین مسلمین است ، حالا باید ببینیم که بسته به اوضاع جهان کدام واجب ، واجب تر است ؟ خود این نکته در حل مساله راهنماست .
راه حل دیگری که پیشنهاد کرده اند ، این است که در هر جا ماه رویت شد ، آن اماکنی که در آن دقیقه برای آنها شب است – یعنی قبل از اذان صبح است که موقع روزه نیست – عید فطر حساب می شود . این هم یک مقداری مساله را حل می کند ولی باز هم کره زمین را به دو قسمت می کند : آنجایی که شب است و آنجایی که روز است . البته آنچه متعارف است و با قواعد نجومی نیز منطبق می باشد این است که در هر جا ماه رویت شد ، اماکن نزدیکش معتبر است . ولی مراد از نزدیکی اماکن چقدر است ؟ بگوییم کرج به تهران نزدیک است یا نه ؟ اسلام شهر نزدیک است یا نه ؟ دقیق تر آن است که بگوییم هر جا ماه رویت شد ، به طرف مغرب آن حجت است و به طرف مشرقش ، نه . یعنی اگر ماه در تهران رویت شد ، برای مشهد ، سبزوار ، شاهرود ، گناباد و … حجت نیست ولی برای کرمانشاه ، همدان و تبریز حجت است . البته این طریق متداول فعلی است . ولی بدوا باید به کمک متخصصین ( ریاضیدان ها ، هیوی ها ) بررسی کنیم که حلول ماه شوال یا رمضان از چه لحظه ای است ؟ آیا به محض خروج ماه از مقارنه ، شروع ماه است یا از خروج ماه از تحت الشعاع ( خروج الشعاع ) یا رویت هلال ؟ سپس در مقام رفع اختلاف نظریه فقهی ، علمی ریاضی اعلام فرمایند .
پاورقی :
۱. سوره زلزال ، آیه ۷
۲. سوره فصلت ، آیه ۴۲
۳. سوره بقره ، آیه ۳۱
۴. سوره بقره ، آیه ۱۸۹
منبع :
عرفان ایران ( مجموعه مقالات ) (۱۴) / گردآوری و تدوین مصطفی آزمایش .– تهران : حقیقت ، ۱۳۸۱ / ص ۵