Search
Close this search box.

عرفان و تصوف راه مبارزه با شکل‌گیری افراط‌ گرایی

efratighari va tasavof ترور، بمب‌گذاری، گروگان‌گیری، عملیات انتحاری و کشتار مردم بی‌گناه توسط گروه‌های افراط‌ گرای اسلامی، خطری بین‌المللی و در سال‌های اخیر به معضلی بزرگ برای جهان اسلام، تبدیل شده است. تداوم و رشد فزاینده‌ی این نوع فجایع مبدل به یک بحران جهانی شده و دولت‌ها برای پایان بخشیدن به این مصیبت فراگیر، به ظاهر! با اتخاذ تدابیر امنیتی، سعی بر مهار و مقابله با آن را دارند. قرائن و شواهد گواه آنست که این گروه‌های افراطی و خشونت‌طلب از سوی بعضی دولت‌ها و مراکز سیاسی حمایت می‌شوند و اهرم فشار و ابزاری برای پیشبرد مقاصد سیاسی چند منظوره! هستند و لذا توافقات بین‌المللی در کنترل آن مؤثر نبوده و متأسفانه حتی اگر این معاهدات، صرفاً ژست سیاسی هم نباشد، فقط تا اندازه‌ای فعالیت آنها را محدود خواهد کرد و موجبات نابودی و حذف کامل این گروه‌ها نخواهد گردید. چرا که این گروه‌های افراط‌ گرا با رویکردی انترناسیونالیستی افرادی از کشورهاى مختلف را با اهداف مشترک و همسو در جهت فعالیت خویش، به یکدیگر پیوند داده‌اند. جهانی شدن نامتعادل اقتصاد جهان و ناهمخوانی رشد اقتصاد با فرهنگ، اختلافات مذهبی و عملکرد متحجرانه‌ی عالِم‌نمایان دینی، فقر فکری و فرهنگی و نبود دموکراسی‌های شفاف و شرایط نامناسب اجتماعی در کشورهای مختلف، شرایط مساعدی را  برای رشد افراط‌ گرایی مهیا کرده و آنها  با بهره‌گیری از این بسترها به حیات خود ادامه می‌دهند. 

از طرفی در قرائت‌های نادرست از اسلام، خشونت و قشری‌گری، همچون گروه خوارج ریشه‌ای تاریخی داشته و در برخی از  مذاهب اسلامی استعداد ایجاد و زایش چنین پدیده‌ای وجود دارد. تا زمانی که اصالت و آموزه‌های صحیح اسلام به مسلمین عالم شناخته نشود مسلماً زمینه‌ی شکل‌گیری و رشد افراط‌‌ گرایی نیز مهیا خواهد بود و هر از چندی با پشتوانه‌ای سیاسی و تحت عناوین و اسامی مختلف و در ذیل نام مبارک اسلام و با شعار قرار دادن اهداف خاص مذهبی در جای‌ جای جهان بروز خواهد داشت. سیاست‌های ناکارامد تجربیات تاریخی مؤید این مدعاست که در مبارزه‌ی ریشه‌ای و بنیادین با گروه‌های افراط‌ گرا که از حمایت مردمی برخوردارند وخصوصاً دارای پایگاه تبلیغی و اعتقادی در میان مسلمانان می‌باشند توسل به قوه‌ی قهریه در درازمدت  ناکارآمد و شاید در عمل موجبات تقویت آنها نیز باشد، زیرا تقابل قهری می‌تواند رفتار آنان را موجه جلوه دهد و موجب جذب دیگران برای اجرای مقاصدشان شود.

تبلیغات سیاسی و افشای روابط پنهانی افراط‌ گرایان با دولت‌ها نیز در عمل مشکلی را حل نمی‌کند، چون آنها ابا و هراسی از این موضوع ندارند. عواقب زیان‌بار افراط‌ گرایی گرچه موجب هزینه‌های مختلف مادی و معنوی برای عامه‌ی مردم می‌شود ولی همواره عده‌ای هستند که از دامن زدن به بحران‌ها و اختلافات دول مختلف چه مسلمان و چه غیرمسلمان منفعت برده و می‌برند، ضمن آنکه اهداف افراط‌ گرایان را نیز تحقق می‌بخشند. برخوردهای کلامی و طرح مباحث اعتقادی به منظور متقاعد کردن آنها نیز کارگر نیست، چون اهداف واقعی افراط‌ گرایان در پشت پرده‌ی فعالیتشان پنهان است و در اصل اعتقاداتی را که مطرح می‌کنند روپوشی برای مقاصد سیاسی‌شان است و لذا گوش استماع ندارند و هدف آنها تنها ایجاد بحران و اختلاف است و نه طی مدارج قرب حضرت باری!!

ریشه‌های درد
افراط‌ گرایی اسلامی در تئوری و عمل، زاده‌ی انحصارگری و تحجر رهبرانی است که خود را منتسب به دین و مذهب معرفی می‌کنند. این گروه از متصدیان با حذف معنویت متعالی اسلام که همان روح ایمان و تصوف و عرفان است، شریعت مطهره را خشک و بدنما معرفی نموده و معنویت و مکارم اخلاقی که هدف رسالت همه‌ی انبیا و اولیای الهی علیهم‌السلام است را پنهان و حکمت‌های ظریف عقلی و اجتماعی را مخفی و با اغراق در ظواهر تأدیبی فقه، آن را سرلوحه و هدف دین حضرت رحمت للعالمین معرفی می‌نمایند و با تشدید فرعیات ناموافق میان مذاهب، خندقی عمیق میان پیروان آنان ایجاد می‌کنند. در حقیقت اینان خداپرستی را به اسلام‌پرستی مبدل کرده‌اند و فاجعه از اینجا سرچشمه می‌گیرد.
در واقع وقتى رابطه‌ی شریعت با اهداف معنوی اسلام گسسته گردد و اجراى ظاهر احکام و نه معنویات و باطن آن ، تبدیل به هدف شود، شریعت که برای تنظیم زندگانی ظاهر و روابط افراد و جامعه نازل شده وسیله‌ی تثبیت سلطه و اقتدار کسانى مى‌گردد که خود را حافظان حدود الهی!! معرفى مى‌کنند و با طرح این که در امور دینی تخصص دارند دیگران را از اظهارنظر منع و قرائت خویش و استنتاجات عقل مادرزادی و تفاسیر به رأی خود را شریعت می‌پندارند و آنها را به جامعه القا می‌کنند. وقتی اشتراک مساعی بین رهبران دینی و مراکز قدرت سیاسی داخلی و بین‌المللی تقویت شد، تقدسات القا شده حکم قانون شرع به خود گرفته و آماده‌ی انحراف به سمت مقاصد سیاسی می‌گردد.

راه چاره
اگر فقیهان و مفتیان مذاهب و فِرق اسلامی دست در دست هم گذاشته و با بینشی نوین به بیان حدود و قلمرو اعتقادات در ظاهر و باطن اسلام بپردازند و خرد ورزی را تشویق و قشری‌گری و تحجر را تقبیح نمایند و مکارم اخلاقی را به موجب فرمایش رسول خدا(ص) که فرمود “إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ” سرلوحه‌ی نگرش و طرز تفکر خود و جامعه قرار دهند و در تقریب مسلمین و مذاهب اسلامی بکوشند مسلماً موجب اعتلای اسلام و اسلامیت خواهند شد و مشکلات عموم مسلمین و غیرمسلمین تقلیل خواهد یافت و جایی برای افراط گری باقی نخواهد ماند.
آنچه مسلم است ، توسعه‌ی اسلام در اتحاد و اتفاق اهل شریعت و اهل تصوف و رعایت دستورات شرع مطهر و عمل به تعلیمات عرفانی ممکن است و تنها این اتحاد و اتفاق توان حذف بستر خشونت و افراط گرایی در میان مسلمین و غیرمسلمین و منتسبین به مذاهب اسلامی و غیراسلامی را دارد.