مطالعات اسلامی یا همان نام قدیمی شرقشناسی تاریخی دیرینه دارد. اگر از تاریخ و چرایی آن بگذریم از انگیزهها و روشهای آن نمیتوانیم بگذریم. انگیزهها و روشهایی که اروپاییان در شناخت شرق به کار بردهاند در طول تاریخ به فراخور زمان تغییر کرده است. از دفاع در مقابل پیشرفت اسلام در اروپا گرفته تا مبارزه با آن و تا دوران استعمار و باالاخره انگیزههای امروزین غرب برای شناخت اسلام همگی شرق به ویژه اسلام را موضوعی جذاب برای غرب قرار داده است. یکی از ویژگیهای اسلامشناسی امروزی کمتر شدن انگیزههای خصمانه و استعماری و افزایش انگیزههای علمی، تحقیقی میباشد. در این میان هم دانشمندان که بیطرفانه و غیرمغرضانه به اسلام نگاه میکنند ظهور یافته و با همین دید شاید علیرغم برخی مخالفتها در غرب به نگاه بیطرفانه خود پا میفشارند. خانم آنه ماری شیمل یکی از همین پژوهشگران اسلامشناس است که برخلاف برخی شماتتها و مخالفتها با او با اصرار بر شیوههای غیرمغرضانه به مطالعات خود ادامه داد. خانم شیمل با تحقیقات فراوان و عمیق خود نه تنها توانست نگاه غربیان به اسلام را بهبود بخشد بلکه خدمات بزرگی هم به دنیای اسلام کرد و ما هم میتوانیم از نتایج مطالعات او استفادههای فراوان ببریم.
شاید بتوان قدمت شرقشناسی را به دوران یونان باستان نسبت داد. جایی که یونانیان درصدد شناخت قدرت رقیب خود ایران بر آمدند و در این راستا سفرهایی انجام داده و به نگاشتن کتابهایی مبادرت ورزیدند. از ایلیاد اثر هومر به عنوان قدیمیترین اثری که در آن راجع به شرق مطالبی وجود دارد یاد شده است. سیاحتنامه فیثاغورس هم مستقیم به آداب و آیین ایرانیان می پردازد.( الویری/ ۲۸و۲۹) شرقشناسی در دوره رومیان هم به دنبال دودره یونان ادامه داشت و میتوان در آثار افرادی چون پلوتارخوس، استرابون ، سلزیوس(الویری/ ۳۱) و غیره دید.
در دورهی امپراتوری روم شرقی به علت روابط خصمانه با مسلمانان اثر چشمگیری را در مورد اسلام شکل نگرفت. اولین آثار شکل گرفته در مورد اسلام آثار یوحنای قدیس است که چهرهای مخدوش از اسلام از خود برجای گذاشت و به دنبال آن تئودوروس هم متأثر از او به ارائهی چهرهای نادرست از اسلام پرداخت. (الویری/ ۳۴و۳۵)
شرقشناسی که امروزه بیشتر با عنوان مطالعات اسلامی شناخته میشود، نه تنها از اهمیتش کاسته نشده بلکه به دلایل مختلفی گسترش یانفته است، و دامنه آن به خود کشورهای اسلامی هم کشیده شده است. خانم آنه ماری شمیل یکی از متأخرین اسلامشناسی است که به علت نوع نگاه واقع بینانهاش به اسلام بسیار مورد توجه دنیای اسلام قرار گرفته است. البته اهمیت ایشان تنها در این دیدگاه نبود بلکه او با شیوهی پدیدارشناسانهای که در تحقیقات خود به کار برده و نیز سالهای طولانی زندگی بین مسلمانان توانسته به دیدی نزدیک به اسلام برسد.
زندگینامه خانم شیمل
آنه ماری شیمل، ۷ آوریل ۱۹۲۲ در شهر فورت آلمان متولد شد. او در ۱۶ سالگی و پس از اتمام دوره دبیرستان، در کلاسهای تاریخ هنر اسلامی” ارنست کونل” شرکت کرد و همزمان از ” والز بیرکمن” زبان عربی را آموخت. وی در ۱۹ سالگی (۱۹۴۱) رسالهاش را با عنوان ” خلیفه و قاضی در مصر در اواخر قرون وسطی” به راهنمایی ” ریچارد هارتمان” به پایان رساند و از دانشگاه برلین فارغ التحصیل شد. (وایدنر/ ۲۰) بخشی از دوران زندگی خانم شیمل همزمان با جنگ جهانی دوم بود. او تا پایان جنگ ، مترجم وزارت خارجه آلمان بود. پس از خاتمه جنگ و اشغال شهر زاکس، خانم شیمل به مدت پنج ماه و نیم در شهر ماربورگ همراه دیگر نازیها و اسیران آلمانی به زندان افتاد. همچنان که خود مینویسد در سالهای پر خوف و بیم و دهشت بار جنگ و بمبارانهای ویرانگر متفقین به مثنوی مولانا پناه برد و با خواندن مثنوی، خود را از غم هر روزه میرهانید. (وایدنر/ ۲۱)
او پس از آزادی و در سن ۲۳ سالگی به بخش شرقشناسی دانشگاه ماربورگ پیوست. سپس در سال ۱۹۴۹ به دانشگاه اوپسالا رفت و درسال ۱۹۵۱ به دریافت دکترای “تاریخ ادیان” نائل امد. در سال ۱۹۵۲ به ترکیه سفر کرد. پس از مدتی در دانشگاههای ترکیه مشغول به تحصیل شد. انگیزهای درونی و علاقه به اسلامشناسی و عرفان اسلامی دلیلی شد بر اینکه شیمل زبان فارسی را مانند زبانهای اردو، ترکی و عربی فراگیرد. (وایدنر/ ۲۲)
خانم شیمل در سال ۱۹۶۶ عهدهدار کرسی فرهنگ اسلامی هند در دانشگاه هاروارد شد. در سالهای ۱۹۶۳- ۷۳ سردبیر نشریه فکر و فن شد و دهها مقاله عالمانه منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ ریاست انجمن جهانی علوم دینی را پذیرفت. از سال ۱۹۸۶ ریاست مرکز بینالمللی تاریخ ادیان را برعهده گرفت. در اول فوریه ۲۰۰۳- ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ چشم از جهان فروبست. (وایدنر/ ۲۳)
خانم شیمل کتابش “زندگی غربی شرقی من” را با عنوان زندگی زنی تنها شروع میکند. این مطلب علاوه بر مجرد بودن ایشان تا آخر عمر از تنهاییاش در میان دانشمندان اروپا حتی کشور خودش حکایت دارد. فون شونبورن در کتاب “بازتاب اسلام” که گفتگویی است با شیمل درباره او مینویسد: ” آنه ماری شمیل زنی است که هم تحسین شده و هم دشنام شنیده است. در مناطقی از جهان اسلام همانند قدیسهای مورد تکریم قرار گرفته، در سرزمین خودی اما به سبب اظهارات بیمهابایش در مورد سلمان رشدی همانند ساحرهای مطرود ، تحت رنج و فشار قرار گرفته است. ” در راهی که شیمل جوان برای مطالعه در حوزه شرق انتخاب کرد نباید از محیط خانوادگی به سادگی گذشت. گرچه خانوادهاش دانشگاهی و تحصیلکرده نبودند اما در راهی که انتخاب کرده بود همراهی و کمکش کردند. همچنین محیطی مملو از شعر و موسیقی پرورشدهنده روح عرفانی خانم شیمل بود. او در مورد محیط خانوادگیاش میگوید:” به خانهی ما فقط موسیقی راه نیافته بود، بلکه فضای خانه آکنده از طنین شعر و ادبیات بود.” (شیمل/ زندگی غربی شرقی من/ ۴۷)
حوزههای مطالعاتی و آثار خانم شیمل
مطالعات خانم شمیل متنوع و بسیار است. با آمار بیش از یکصد اثر از کتاب و مقاله درباره اسلامشناسی و نیز ایرانشناسی میتوان گستره متنوع مطالعاتی او را حدس زد. شاید بتوان گفت او در بیشتر زمینههای اسلامی از جمله عرفان، شعر، فرهنگ و هنر اسلامی و نیز پدیدارشناسی اسلام و موضوعات دیگر وابسته به اسلام مطالعات عمیق داشته است. برخی از مهمترین آثار شمیل را می توان به این صورت برشمرد:
سماع – ارزش و نماد اعداد – تصویرنگاری اسلامی- سالنامه اسلامی – سرزمینهای اسلامی – شعر عرفانی در اسلام – خاطرات سفر به هند و پاکستان – تصویر عیسی و مریم در عرفان اسلامی – رمز اعداد – زندگی و افکار مولانا – شکوه شمس – ابعاد عرفانی اسلام – سر عشق – خاطرات ترکیه – ردای خداوند – راه و سفر در اسلام – حکمت اسلامی – گل سرخ محمدی – بسم الله الرحمن الرحیم – راهنمای اسلام – خواب خلیفه – استعاره و حقیقت در اسلام – آیا عرفان جهانشمول است؟ – باغ و گل در فرهنگ اسلامی – عشق به خدای یکتا – مناجات در اسلام – از سنایی تا مولوی و اقبال – آموزش زبان عربی – شعر معاصر عرب – شعر ترکی از قرن سیزدهم تا زمان ما – تأثیر اندیشه مولانا در شرق و غرب – زبان تصاویر مولانا. (وایدنر/ ۳۷) میتوان عمده فعالیتهای خانم شیمل را در موضوعات زیر دستهبندی کرد: شعر و عرفان اسلامی – مولویشناسی – اقبال شناسی – مطالعه بر روی اسلام – فرهنگ اسلامی در کشورهای مختلف – مطالعات در مورد پیامبر اکرم(ص) اما عمده علاقه خانم شیمل که بیشترین حجم آثار او را هم شامل میگردد به عرفان اسلامی مربوط میگردد. خانم شیمل به شعر دینی و شعر اسلامی نیز دلبستگی داشت و کلیه منابع لفظی، تشبیهات و استعاراتی که درک شعر فارسی را دشوار میکند، معرفی کرده است. (وایدنر/ ۳۰) اما چیزی که در آثار خانم شیمل مشهود است نوع نگاه عارفانه و بهخصوص بیغرضانه به اسلام است. شاید بتوان خانم شیمل را هم به نوعی عارفمسلک خواند. او با طبع شعری که دارد ونیز علاقه وافری که به شعر عرفانی اسلام بهخصوص شعر فارسی دارد، بیشترین همّ خود را مصروف بازشناسی مولوی کرده است. مولوی که در نزد غربیان بهخصوص متفکران و عارفان غربی جایگاه ویژهای دارد، خانم شیمل را هم همانند هر انسان غربی امروزی که تشنه معرفت و معنویتاند را مجذوب خود کرده است. پس از مولوی ، اقبال نقش عمدهای در مطالعات خانم شیمل را به خود اختصاص میدهد. اقبال و اندیشههای او بهخصوص نوع نگاه اقبال به فرهنگ غرب و علاقه ایشان به گوته موجبات توجه خانم شمیل به خود را سبب گشت. به طوریکه در میان بیش از صد عنوان اثر خانم شیمل به ندرت اثری را میتوان یافت که در آن به گونهای از محمد اقبال لاهوری سخنی به میان نیامده باشد. (ناقد/ ۲۴۵)
ویژگیهای مطالعات اسلامی خانم شیمل
مستشرقان، اسلامشناسان و ایرانشناسان بسیاری در تاریخ غرب ظهور کردهاند که هر کدام به فراخور حال و شرایط خود به اسلام و ایران از دیدگاه خاصی نگریستهاند و شیوهی خاصی را به کار بردهاند. خانم شیمل که یکی از متأخران در این زمینه است، شیوه خاصی را در مطالعات خود به کار بردهاند و آثار ایشان دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که کمتر در آثار دیگر مستشرقان اروپایی قابل رؤیت است. نکته مهمی که در پژوهشهای اسلامشناسی خانم شیمل به چشم میخورد این است که او خود را از پیشفرضهای اسلامشناسان اروپایی و نظریههای نژادی و مفاهیم کلام مسیحیت رهانیده و برای درک مقولهها و آموزههای اسلام به استفاده از روشهای ایشان تکیه نمیکند. بلکه با کوشش فراوان خود زبانهای مهم اسلامی را میآموزد و از متون درجه اول اسلامی به طور مستقیم بهره گرفته و از منظر یک عالم و پژوهشگر بیطرف، با روشی علمی به درک و فهم مفاهیم فرهنگ و تمدن اسلامی مبادرت میورزد. (وایدنر/ ۴۰) تسلط خانم شیمل بر زبانهای اسلامی از جمله ترکی، عربی، فارسی، اردو وغیره موجب برخوداری ویژه و بیواسطهی ایشان از منابع دست اول گشته و همین امر موجبات بدفهمی را نزد ایشان از بین برده است. او با صرحت لهجهای که تنها از یک محقق بسیار مطلع و بینیازی به تعریف و تمجید غرب ساخته است، میگوید اسلام دینی است که بسیار در غرب بد فهمیده شده و حتی توسط عدهای از افراد نا وارد به نوعی بدویت و یا توحش متهم شده است. (شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۳)
یکی از ویژگیهای مطالعات خانم شیمل این است که این مطالعات متأثر از علاقه وافر ایشان به عرفان اسلام است. خانم شیمل تحت تأثیر اندیشه مولانا و شاعران و عارفان بزرگی چون عطار، حلاج و اقبال قدرت توصیف فوقالعادهای پیدا کرد که میتوان آن را قدرت توصیف جزء جزء نامید. (وایدنر/ ۳۱) وی علیرغم تسلط فوقالعادهای که در مباحث و منابع اسلامی داشت، عرفان اسلامی را به عنوان مهمترین زمینه مطالعاتش انتخاب کرد. (وایدنر/ ۴۱) مطالعه عمیق عرفان و اندیشههای بزرگان ادب فارسی این ژرفاندیشی را به او داده بود که به درستی میدانست ” شدن آدمی” مؤکول به “نه” گفتن به پارهای مسائل، موضوعات و کارهاست و این “نه” حاصل ارادهای است که میتواند انسان را ” از فردی عامی به “شهیدی” یا “عارفی” بزرگ بدل کند.” خانم شیمل فرق بودن و نبودن را در این انکار و پذیرش میدانست و باور داشت که انسان تنها همان انسان برگزیده است که به پستی و حقارت و روزمرگی “نه” میگوید. او همچنین بر این عقیده بود که عظمت انسان از کوچکترین اجزای زندگیاش سر برمیآورد. (وایدنر/ ۳۳)
ویژگی دیگر مطالعات اسلامی خانم شیمل روشی است که ایشان برای مطالعاتش برگزید. او معتقد به روش پدیدارشناسی در مطالعاتش بر روی اسلام است که از مشکلات و تنگناهای روش نقد تاریخی ندارد. خانم شمیل خود در این باره میگوید “به اعتقاد من نگرش پدیدارشناختی برای درک بهتر از اسلام کاملاً مناسب است”. (پازوکی/ ۱۳) اما باید توجه داشته باشیم که روش پدیدارشناسی ایشان از عرفانشناسیاش جدا نیست. از دیدگاه او فقط از این منظر است که میتوان اسلام را در کمال جامعیت و حقیقت درک کرد و به مقام همدلی با اسلام رسید. و به این جهت است در میان تمام ابعاد اسلام ، بیشتر به بعد عرفانی آن پرداخته است. (پازوکی/ ۱۷)
خانم شمیل در مورد علت و آغاز این انگیزش اینگونه بیان میکند: هنگامی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی در دانشکده الهیات آنکارا به تدریس تاریخ ادیان، مشغول بودم سعی میکردم به محصلین خویش تمایزی را که رودلف اوتو بین راز هیبت و جلال و راز زیبایی وجمال قائل میشود توضیح دهم، ناگهان یکی از دانشجویان بپاخاست و با غرور گفت” جناب استاد، ما مسلمانان این مطلب را قرنهاست که میدانیم. خداوند دو وجه دارد: یکی جلال، شکوه، قدرت و غضب وی و دیگری جمال، محبت و رحمت خداوندی” از آن زمان به بعد اندیشه نگرش و برخورد به اسلام از یک زاویه پدیدارشناسانه همواره در ذهن من وجود داشته است، بخصوص که میدیدم اسلام در چند کتاب عمده معدودی که در این رشته وجود داشته، به صورت بسیار بدی عرضه شده یود. (شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۳۱)
خانم شیمل روش هایلر را الگوی کار خود قرار میدهد (پازوکی/ ۱۲) و میگوید: من معتقدم که نگرش پدیدارشناسانه برای شناخت و درک بهتر اسلام کاملاً مناسب است. به ویژه الگویی که فردریش هایلر در اثر جامع خویش، صور و ماهیت ادیان به وجود آورده است. چرا که وی میکوشد ابتدا با مطالعه پدیدهها وسپس سطوح عمیقتر و عمیقتر بازتابهای انسانی در مقابل الوهیت (ذات الهی) به کانون یا قلب یک دین وارد شود تا اینکه به درونیترین امر مقدس هر دین دست یابد، امر مقدس یا خدای انتزاعی آن دین. (شیمل/تبیین آیات خداوند/ ۳۶) ایشان کتاب تبیین آیات خداوند را با همین دید نگاشت. در این کتاب خانم شیمل ابتدا، ساحت و مقامی را برای اسلام قائل میشود و سپس به تجلیات مختلف یا به تعبیر خود وی آیات این ساحت مقدس، اعم از آیات آفاقی و انفسی، میپردازد. (پازوکی/ ۱۵)
اوهمچنین در مقالهای در دائرة المعارف دین با عنوان “نور محمدی” تأکید میکند: نور محمدی مفهومی مرکزی در عالم اسلام است و به صورتهای مختلف مجال بیان پیدا کرده است.” او معتقد است که پیامبر تاریخی دارای ذات جامعی است که تمام اسمای حسنای الهی را در بر دارد و در آن نور الهی، عظمت خویش را باز میتاباند تا جلوه یابد. (وایدنر/ ۳۵) او همچنین کلمه مصباح را رمزی مناسب برای پیامبر میداند که توسط او نور الهی بر عالم ممکنات میتابد و به دست او بشریت به سرچشمه هدایت و نور راه مییابد. وجود فراگیر پیامبر محدود به قوم و نژاد خاص و زمان و مکان مشخصی نیست. او لاشرقیه و لا غربیه است همچنان که نور الهی است. (وایدنر/ ۳۵)
نگاه شمیل به شرق واسلام
خانم آنه ماری شیمل به شدت تحت تأثیر شرق و اسلام قرار گرفته است. او خود را بیشتر متعلق به شرق میداند. او در کتابی به نام زندگی شرقی و غربی من به تأثیر زندگی در شرق بر زندگیاش اشاره کرده است. او در توضیح تصویرآرمانی و به قول خودش به دور از واقعیتهای خشک سیاسی که از اسلام ترسیم کرده، خود را در مقام یک دانشمند اسلامشناس موظف میداند که باید آرمانی را با آرمانی دیگر تشبیه و مقایسه کند. (شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۲۰) او همچنین در جواب منتقدانش که او را متهم میکنند بر اینکه تصویر آرمانیاش از اسلام در مواجهه با واقعیتهای امروزه دنیا رنگ میبازد، پاسخ میدهد که جوهره یک دین فقط از آرمانهایش و نه از تحریفاتش معنا پیدا میکند. (فون شونبورن / بازتاب اسلام/ ۵۱)
خانم شیمل درباره دیدگاهش نسبت به اسلام اینگونه بیان میکند: “اسلام مورد پسند من است، دینی که با درک باریتعالی واقعاً حیات انسان را در احاطه خود میگیرد. اما یک انسان مدرن به زحمت میتواند به درک چنین مراتبی نائل آید”. (فون شونبورن / بازتاب اسلام/ ۷۶) اما علیرغم این نظر در پاسخ به عدم تغییر مذهب میگوید که اعتقادی به تغییر آئین ندارد و چیزی در تغییر آیین برایش وجود ندارد. چرا که او به هر حال خود را متعلق به شرق میداند. از دید ایشان ظاهر و تجلی خارجی در ابراز دین کمترین اهمیت را دارد و معتقد است که هم در مسیحیت و هم در اسلام کلام ذات اقدس بر همه آشکار است. (فون شونبورن / بازتاب اسلام/ ۱۵۹)
زمان دریافت جایزه مطالعات اسلامی در برابر فشارهایی که او را از قبول این جایزه منع میکردند چنین میگوید: ” اما من از قبول چنین جایزهای صرفنظر نکردم، زیرا در مقابل شرقشناسانی که در خلوت و سکوت زحمت مکالمات و مباحثات متقابل را به جان خریده و به عهده دارند، احساس مسولیت میکردم وهمچنین نسبت به تمام کسانی که در جهان اسلام کارکرده و زحمت کشیده و با نیتهای متعالی خود را در راه تفاهم متقابل شرق و غرب به کار می بردهاند، هدفی که من نیز بیش از نیم قرن از زندگی و عمر خود را مصروف آن داشتهام.” (شیمل/ تببن آیات خداوند/ ۹)
توصیف خانم شیمل از اسلام در جای خود منحصربه فرد و جالب میباشد. او در کتاب تبیین آیات خداوند اسلام را اینگونه تعریف میکند: “اسلام نمودی چون یک خانه و یا به بیان قران دارالسلام دارد. در حقیقت هم اسلام مثل یک خانه به نظر میرسد. خانه شرقی محکمی که از سنگهای محکم و خوشنقش مرکبی ساخته شده و با استحکام فراوان بر پایه محکم شهادتین و چهار اصل محکم «نماز، زکات، روزه و حج» قرار دارد….. ما به تحسین معماری این بنا میپردازیم، هر چند در نگاه اول آن را بسیار ساده و غیر پیچیده میبینیم. اما هنگامی که به این بنای عظیم وارد میشویم، در داخل آن با باغهای بزرگی روبه رو می شویم که حقیقتاً شبیه به باغهای بهشتاند. آبها و چشمهسارهای فراوانی که رهگذران خسته و از راه رسیده را تازه و شاداب میسازند. در آنجا همچنین با “حریم مقدس” روبهرو میشویم، اقامتگاه مقدس خانمها، جایی که هیچ غریبهای به آن راه ندارد. زیرا مکان مقدس عشق و اتحاد است.” (شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۵۶۰)
در بخشی دیگر ضمن انتقاد از نظر برخی مورخین در مورد دین اسلام که آن را دین بیابانگردها میدانند، معتقد است که مورخین ، صدای خداوندی را که در مکه شنیده شده را با خروشیدن یک شیر در بیابان مقایسه کردهاند. غالباً هم اسلام را دین بیابان قلمداد کردهاند. حال آنکه از حقیقت غافل شدهاند که اسلام نخستین بار در شهرها تبلیغ شد و گسترش یافت. در ابتدا در شهر تجاری مکه و پس از آن هم در شهرهایی که پایتخت امپراتوری رو به توسعهی اسلامی بود. (شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۵۵۹) او همچنین معتقد است اسلام در ابتدای کار خود، حرکتی اصلاحی بود که نگرشی تازه به حیات را برای قرون وسطی به ارمغان آورد، اما به تدریج توسط یک سلسله جزئیات فقهی و شرعی، سنن و آداب گوناگون، انواع و اقسام مکاتب مختلف، شروح و تفاسیر متعدد و شرح و تفسیرهای ثانویه و غیره محاصره شد و به نحوی که کم کم آن تحرک و پویایی نخستین را که ویژگی پیام وحیانی اسلام بود از دست داد. (شیمل/تبیین ایات خداوند/ ۵۳۵)
در پایان این بخش قبل از بیان برخی خدمات خانم شمیل به مطالعات اسلامی نکتهای را که او در برابر اندیشه پیشرفت اسلام با زور شمشیر میگوید: “درست است که فتوحات اسلامی در قرون وسطی به ضرب قوای نظامی پیش رفته است، اما به هند، چین، و یا آفریقا هم بیندیشید در این نواحی گرویدن به اسلام مدیون کار عارفان است.” (فون شونبورن /بازتاب اسلام/ ۷۶)
شماری از خدمات خانم شیمل به مطالعات اسلامی
• منابع لازم را برای تحقیقات ایرانشناسان و اسلامشنایان مسلمان و غیرمسلمان فراهم آورده است. • ترجمه دقیق و درستی از بسیاری از متون اسلامشناسی و فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی به زبانهای اروپایی ارائه کرده است. • نمایاندن درست آموزههای اسلامی به دور از تعصب و پیشداوری و غرضورزی. • ترجمه اشعار شاعران بزرگ ایرانی به زبانهای آلمانی و انگلیسی. • تحقیق در جنبههای گوناگون فرهنگ، تمدن و عرفان اسلامی. • نمایاندن اهمیت زبانهای اسلامی فارسی، عربی، ترکی و اردو و در مطالعات اسلامشناسان. • ارائه روشهای درست علمی برای مطالعه موضوعات اسلامی. • معرفی منابع مهم اسلامی به غیرمسلمانان.
(وایدنر/ ۴۱و۴۲)
تأثیر نحوه آشنایی شیمل با اسلام در دیدگاه شیمل به اسلام
خانم شیمل در مورد آشناییاش با عرفان اسلامی مینویسد: من از نوجوانی تحت تأثیر مولانا بودم و در تمام طول زندگی مثنوی و دیوان کبیر مونس و همدم من بودند. (وایدنر/ ۳۸) او همچنین در مورد درکش از اسلام میگوید: تصویری که من از اسلام دارم نه تنها محصول دهها سال اشتغال مداوم با فرهنگ، ادبیات و هنر اسلامی است بلکه خود آن را در تمام جهان اسلام و از همه طبقات مسلمانان برداشت کردهام.(شیمل/ تبیین آیات خداوند/ ۲۰) میتوان گفت آشنایی در اوان جوانی و ابتدای شکلگیری روح انسان میتواند خانم شیمل را به سوی هدف آرمانی و عرفانی سوق دهد. در این مورد نباید همراهی خانواده را نادیده گرفت، خانوادهای که نه تنها با تعصب بیجا مانع او نشدند بلکه به او در رسید به اهدافش کمک کردند. از دورانی که باعث انس و رقبت بیشتر خانم شیمل به عرفان اسلامی و مولوی شد، طبق اظهارات خودش، دوران اسارات بعد از پایان جنگ دوم بود. هر چند این دوره کوتاه بود اما او در خلوت و سختی زندان به اشعار مولوی پناه میبرد. خانم شیمل واقعاً با نفس مولانا زندگی کردهاند و روح مولانا هم در ایشان دمیده شده است. عرفان میتواند پلی باشد بین فرهنگها و این پل فرهنگها را ایشان از طریق مولانا، یعنی از طریق عرفان مولانا زده است. عرفان به طور عام و عرفان مولانا به طور خاص و روح مولانا در ایشان زندگی میکند. (اعوانی/ ۱۸) او عاشق مولانا بودند و با مولانا زیستهاند. دوستان دوستان هم دوست هستند. مولانا بیشک از اولیا و از دوستان خدا و از نزدیکان و مقربان خداوند بوده ، اگر نه که این همه معارف از کجا آمده و کسی که با دوستان خدا دوستی کند، خودش دوست است. (همان/ ۲۰) علاوه بر مولوی اقبال و فردری هایلر نیز در پرورش اندیشههای شیمل نقش بسزایی داشتند. خانم شیمل معتقد است که جایگاه ممتاز اقبال در تاریخ تفكر جدید اسلامى زمانى بیش از پیش قابل درک خواهد شد كه رابطه خدا – انسان را در كانون اندیشههاى او قرار دهیم. زیرا از این طریق است كه تنش محسوس میان پیام شاعرانه او و درونمایه «پیامبرانه» یا حتى سیاسى پیامش، بهیكباره از میان برداشته مىشود. (شیمل/مجله کیان) او همچنین درباره ارتباط اقبال، مولوی و گوته چنین میگوید: تصور اینکه شاعری مسلمان در پیام مشرق صحنهای را به تصویر میکشد که در آن دو شخصیت مورد علاقه من، یعنی گوته و مولانا در باغ ارم با هم دیدار میکنند و بر این نکته توافق نظر دارند که “زیرکی ز ابلیس و عشق از آدم است” مرا چنان به شوق آورد و مجذوب خود ساخت که دانستم در آینده آثار و افکار اقبال یکی از زمینههای کار مرا تشکیل خواهد داد. (ناقد/ ۲۴۵)
تأثیر مسافرتهای شیمل به کشورهای اسلامی در اندیشههایش
خانم شمیل مسافرتهای زیادی به کشورهای اسلامی از جمله ترکیه، پاکستان و ایران داشته است. این مسافرتها و معاشرت با مسلمانان این کشورها تأثیر زیادی بر درک او از اسلام و زندگی و فرهنگ مسلمانان داشته است. به گفته خودش سراغاز بررسی پدیدارشناسنهاش به اسلام در حین تدریس در یکی از دانشگاههای ترکیه به ذهنش رسیده و با دنبال کردن آن توانسته آثار خوبی در این زمینه تولید کند. در کتاب “زندگی غربی شرقی من” خانم شیمل به شرح مسافرتهای خود به کشورهای شرقی و غربی میپردازد. او علت نگارش این زندگینامه مختصر را اینگونه بیان میدارد: ” پیوسته پرسشهای یکسانی از من میشود که تصمیم دارم یکبار برای همیشه به آنها در این کتاب پاسخ دهم. چگونه دخترکی از خانوادهای غیردانشگاهی تصمیم میگیرد که شرقشناس شود؟” (شیمل/ زندگی غربی شرقی من/ مقدمه) خانم شیمل به کشورهای کویت، بحرین، ترکیه، مصر، سودان ، تونس، مراکش، یمن، عربستان، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی، پاکستان، هند و اندونزی سفر کرده است و در این سفرها ضمن بازدید از آثار اسلامی با فرهیختگان و دانشمندان آنها هم به صحبت نشسته است. او در کشور ترکیه مدتها تدریس کرده و در پاکستان هم مدتی با مردم عادی زندگی کرده است. او در سفرهایش سعی بر مراوده با مردم و آشنایی مستقیم با آداب و رسوم سنتی و مذهبی آنها داشته است. خانم شمیل دو بار به ایران سفر کرده است، یک بار پیش از انقلاب و در ضمن جشنهای ۲۵۰۰ ساله و بار دوم پس از انقلاب و ضمن برگزاری همایش بزرگداشت ایشان. جالب اینجاست که علیرغم سفرهای کمش به ایران، اطلاعات ذیقیمتی در آثارش نسبت به فرهنگ و تمدن ایران ارائه میدهد.
ایرانشناسی شیمل
جایگاه آنه ماری شیمل در ایرانشناسی بیشک در کنار ادوارد براون، تیکلسون، هانری کربن، لویی ماسینیون، آرتور پوپ، آیلرز و والتر هینتس است. زیرا او در مکتب اساتید نامآوری مانند شیلر، هایلر، پونل، ریتر، اشپیس، زابین و هارتمن تعلیم یافته و از همنشینی و مخالطت با فریتس مایر، آسموس، پارت، چودی، بلوت مان، برخوردار بوده است. که هر کدام از برکت ذوق فرهنگ محتشم ایران، روانهایی پر فروغ و اندیشههایی زرین فراچنگ آوردهاند. (رهبر/ ۲۱۰) عظمت مقام شیمل نزد ما ایرانیان، گذشته از دانش و بینش و عشقی که در آثار او نسبت به ادب فارسی موج میزند، نه تنها در این است که او اسلامشناس و مولویشناس و از این قبیل بدانیم – اینها به جای خود، یکی از بزرگترین خدمات پرفسور شیمل به عالم عرفان و ادب فارسی زدودن تصاویر نادرست و ناشایستی است که مترجمان ایرانناشناس و فارسیندان غربی از حدود دویست سال پیش تا اواسط قرن بیستم از فرهنگ و ادب ما در ذهن خوانندگان غربی نشانده بودند. (لاهوتی/ ۲۵۱)
نتیجه
خانم شیمل بیشک با ارائه نگاه و راههای نو در مطالعات اسلامشناسی سهم بزرگی در ارائه چهرهای به نسبت واقعی و دور از بغضها و نگاه استعمارگرانه از اسلام به دنیای غرب داشته است. او با به کارگیری روش پدیدارشناسانه که کمتر در بررسی اسلام از آن استفاده شده توانست به دیدی تقریباً نزدیک به اسلام دست یابد. از دیگر عوامل موفقیت خانم شیمل سالها زندگی او در کشورهای اسلامی و در کنار مردم مسلمان میباشد که توانست به دید واقعبینانهی آثارش کمک شایان کند. از دیگر نکات برجسته مطالعات شیمل علاقه او به عرفان اسلامی به ویژه مولوی میباشد. توجه به مولوی و میزان علاقه او به این شاعر بزرگ فارسیزبان در تمام آثار او موج میزند و از روی همین علاقه به مولوی بود که با آشنایی با اندیشههای اقبال و نظرات او درباره مولوی و همچنین گوته مجذوب او گشت و با تولید آثاری گرانبها درمورد اقبال میزان علاقهاش به این اندیشمند اسلامی را نشان دهد.
سيد محمدباقر آقايی نيارکی
منابع:
۱. اعوانی، غلامرضا، ۱۳۸۳، سخنرانی افتتاحیه، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۲. الویری، محسن، ۱۳۸۱، مطالعات اسلامی در غرب، انتشارات سمت، تهران، چاپ اول. // ۳. پازوکی، شهرام، ۱۳۸۲، روش اسلامشناسی آنه ماری شیمل، آشنایی از آنسوی افق (مجموعه مقالات وسخنرانی های سمینار بزرگداشت آنه ماری شیمل- شانزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب) انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران. // ۴. رهبر، علی، ۱۳۸۳، تلاشهای پرفسور شیمل در شناسایی عرفان و فرهنگ ایران، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۵. ساکت، محمد حسین، ۱۳۸۳،شیمل،اقبال و فرهنگ آلمان، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۶. شیمل، آنه ماری،۱۳۷۶، تبیین آیات خداوند، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ اول. // ۷. شیمل، آنه ماری، ۱۳۸۳، زندگی غربی شرقی من – خاطرات «آنه ماری شیمل، ترجمه سید سعید فیروزآبادی، نشر افکار، تهران. // ۸. شیمل، آنه ماری، ۱۳۸۳، موسی و شبان در متون عرفانی، ترجمه آوسیا خواجه نوری، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۹. شیمل، آنه ماری،خرداد و تیر ۱۳۷۷، آشنایی من با اقبال لاهوری، ترجمه خسرو ناقد، سال هشتم شماره ۴۲. // ۱۰. عبدالکریم، خلیفه و همکاران، ۱۳۷۰، ترجمه محمدبقائی، انتشارات حکمت، تهران، چاپ اول. // ۱۱. فون شونبورن، فلیسیتاس، ۱۳۸۵، بازتاب اسلام، گفتگو با آنه ماری شیمل، ترجمه بهاءالدین بازرگانی گیلانی، نشر شور، تهران. // ۱۲. لاهوتی، حسن، ۱۳۸۳، خدمات پرفسور شیمل به عرفان و ادب ایران، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۱۳. ناقد، خسرو، ۱۳۸۳، اقبال شیمل، عرفان پلی میان فرهنگها (بزرگداشت پرفسور آنه ماری شیمل۱۳۸۱)، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی. // ۱۴. وایدنر، اشتفان، ۱۳۸۲، شناختنامه پرفسور آنه ماری شیمل، آشنایی از آنسوی افق (مجموعه مقالات وسخنرانیهای سمینار بزرگداشت آنه ماری شیمل – شانزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب) انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران.
* منابع اینترنتی در دفتر مجله موجود است.
منبع: اطلاعات حکمت و معرفت، سال هفتم، شماره ۳