Search
Close this search box.

کربن هویت ایرانی را متافیزیکی می‌داند/ افلاطونیانِ پارس از منظر کربن

enshaallah rahmatiانشاءالله رحمتی گفت: هویت ما از نگاه کربن یک هویت تاریخی نیست بلکه این هویت، متافیزیکی است. کربن معتقد است امروز تنها افلاطونیانِ زنده در دنیا افلاطونیان پارسی هستند.

 مراسم بزرگداشت هانری کربن، روز گذشته در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در این مراسم انشاءلله رحمتی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد به ایراد سخنرانی پرداخت.

وی در ابتدا با طرح این سؤال که ضرورت پرداختن به کربن چیست گفت: آیا صرفاً جاذبه‌ی او برای ما این است که یک متفکر اروپایی به فرهنگ ما علاقمند شده است و فرهنگ ما را می‌ستاید؟ او به هویت ایرانی می‌پردازد و بر پیوستگی‌های فرهنگی ما تأکید می‌کند.

رحمتی ادامه داد: کربن اگر دستاوری هم داشته این دستاورد برای اروپائیان بوده و می‌خواسته مشکل اروپایی‌ها را رفع کند. کربن فکر می‌کند با فلسفه‌ی اسلامی می‌توان راه حلی برای مشکلات جامعه یافت. او گاهی پروژه‌ی خود را اینگونه تعریف می‌کند و می‌گوید وقتی منابع اسلامی را مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که نباید چنین افرادی را در تاریخ فلسفه حذف کنیم.

وی افزود: کربن معتقد است با خیال خلاق ابن‌عربی می‌توان به شکاف‌هایی که در فرهنگ غرب است فائق آمد. باید گفت زبان فلسفه جهان‌شمول است و اگر به کار غربی‌ها بیاید به ما هم کمک خواهد کرد.

انشاءالله رحمتی گفت: کربن سه گروه را در جهان اسلام تشخیص داده است. او نماینده‌ی گروهی از مسلمانان را رجل اردنی می‌داند. این رجل اردنی می‌گوید ما روشنفکران سنی مسلمان عرب یا باید با پیشرفت غرب همراه شویم و خدایان را بکشیم و یا اگر بخواهیم سنت خود را حفظ کنیم باید عقب‌مانده بمانیم. لذا کربن می‌گوید این رجل اردنی در کشتن خدا دست نیچه را بسته است.

وی ادامه داد: کربن گاهی طوری صحبت می‌کند که انگار احساس گناه می‌کند و می‌گوید اگر بخواهیم مشکلات در جهان اسلام مرتفع شود باید خودمان به کمک جهان اسلام برویم چون خود باعث آن بوده‌ایم.

رحمتی افزود: کربن گروه دوم مسلمانان را کسانی می‌داند که دل در گرو سنت اسلامی داند ولی یک نوستالوژی نسبت به این سنت دارند ولی معتقدند دوران آن به سر آمده است و دیگر نمی‌توان کاری با این سنت کرد.

وی اظهار داشت: گروه سوم که کربن به آن‌ها اشاره می‌کند و می‌توان آن را به طور غیرمستقیم از آثار کربن دریافت کرد کسانی‌اند که به آن‌ها افلاطونیان پارس می‌گوید. افلاطونیان پارس یکی از کلیدواژه‌های کربن است.

وی ادامه داد: به لحاظ تاریخی افلاطونیان قبل از دوران مدرن بودند ولی به دوران جدید که می‌رسد آخرین افلاطونیان غرب برای کربن، افلاطونیان کمبریج هستند که همزمان با دکارت و هابز‌اند.

رحمتی گفت: پیکار در راه ملکوت یکی از مفاهیمی است که در آثار کربن وجود دارد. یک پیکار برای جان جهان و ملکوت به راه افتاده و این پیکار بین افلاطونیان کمبریج و دکارت در گرفت. از نظر کربن به ظاهر افلاطونیان کمبریج این پیکار را شکست خورده‌اند. چه بسیار نظریات حقی که در تاریخ طرفداری پیدا نمی‌کنند.

وی ادامه داد: کربن معتقد است امروز تنها افلاطونیانِ زنده در دنیا افلاطونیانِ پارسی هستند و باید به این گروه سوم کمک کرد تا بتوانند وارد گفتگو با دنیای جدید شوند. او می‌خواهد با کمک به آن‌ها این پیکار را زنده کند و هدف او فقط برای غرب نبوده و به نوعی معطوف به ماست.

انشاءالله رحمتی گفت: کربن به نوعی بر پیوستگی اجزای مختلف فرهنگ ما تأکید می‌کند. اجزایی که ما آن را معمولاً متعارض می‌دانیم. یکی از وجوهی که کربن به دنبال آن است پیوستگی بین ایران زرتشتی و ایران اسلامی است. نگاه کربن در اینجا دقیقاً نگاه سهروردی است. آنچه برای کربن مهم است حیات آن مضامین در وجود اکنونی ماست.

وی ادامه داد: کربن گاهی دیدگاه ایرانیسم و کوشیسم (نام حبشه) را در مقابل هم قرار می‌دهد. ویژگی تفکر ایرانیسم هرمنوتیک است و لازمه‌ی هرمنوتیک آزادی و اخلاقیت است. ویژگی کوشیسم دیالکتیک است که ما را در بند ضرورت‌های منطقی می‌کند.

وی اظهار داشت: از نگاه کربن هویت ما یک هویت تاریخی نیست بلکه این هویت، متافیزیکی است.

رحمتی اضافه کرد: کربن به پیوستگی تشیع و تصوف اشاره می‌کند که این دو پدیدار ایرانی هستند و هر دو در دامن اسلام پرورده شده‌اند. اگر اسلام بیرون از تفکر ایرانی باشد نه می‌تواند تشیع ایجاد کند و نه تصوف. ویژگی روح ایرانی این است که می‌تواند تشیع و تصوف را خلق کند.

وی گفت: پیوستگی دیگری که کربن به آن اشاره می‌کند پیوستگی بین فلسفه، عرفان و ادبیات فارسی است. ما فلسفه و عرفان را در دو شاخه‌ی جدا و متعارض می‌دانیم ولی کربن به این امر قائل نیست و در کتاب ابن‌سینا و تمثیل عرفانی بر خلاف همه‌ی تصورات ما که ابن‌سینا مشایی است، او را یک حکیم اشراقی یا عارف معرفی می‌کند.

وی ادامه داد: یکی از وجوه بارز کربن که می‌تواند فلسفه‌ی ما را به عرفان و ادبیات وصل کند توجه کربن به تمثیل‌های ابن‌سینا و سهروردی است.

رحمتی گفت: پیوستگی دیگر که کربن در نظر می‌گیرد پیوستگی بین ملیت و ادیان ابراهیمی است. کتاب معبد و مکاشفه مقایسه بین تعبیرهای در مورد معبد و تأویل‌های ایرانیان در مورد کعبه است.

منبع: خبرگزاری مهر