بسم الله الرحمن الرحیم
روش و بیانات، و اعمال هر یک از فقرای بزرگوار – فقرایی که خودشان هم تشخیص میدهند که باید مدل برای دیگران قرار بگیرند – اینها هر کدام به منزلهی یک جوی آبی است که از رودخانهی اصلی منشعب میشود و برای اینکه ارتباطشان هیچ وقت با دهانهی اصلی قطع نشود این خطبه خوانده میشود برای اینکه دیگران هم بدانند و هم اشتباه نکنند و هر کدام از بزرگان در محل خودش، در گوشهی چشمی باشد! البته یک خبری هست که منقول از پیغمبر است، پیغمبر فرمود: اصحاب من به منزلهی تعدد ستارگان هستند؛ به هر کدام از اینها توجه کنید، آن را نشانه بگیرید – برای اینکه رسم بوده در شبهای تار، شبهایی که هیچ چیزی نیست جز گردش ستارگان – در این شبهای تار هر یک از این بزرگان را مدل بگیرید، شما را به «رهبر» میرساند و همین جور «رهبر» هم هدایت میکند به اصل منبع فیض و عرفان! بنابراین تعدد نامهایی که ما الان در خطبه و در بعضی فصول کتاب ذکر میکنیم، این خطبهها و این افراد دلیل جداگانه یک نفر نمیشود! بلکه همهی اینها مثل شاخههای نازکی هستند که از تنهی اصلی منشعب شدهاند. به همین ترتیب در تمام دوران تاریخ اینها [باقی ماندند]، به اندازه و نقدی که از یک شاخهی ارتباطی با تنهی اصلی میکنند. و این البته به عهدهی خود آنها هم هست که هر کدام از این بزرگان که از سلسله تعریف میکنند و ذکر میکنند، این نکته را هم اضافه کنند. البته در خیلی از زمانها اقطاب، یک جنبهی اجتماعی و سیاسی هم داشتند که از آن جنبه، عدهی زیادی هم به آنها [توجه کردند] و ذریهی آنها بودند ولی هیچ کدام تابع نبودند یعنی مطیع دیگری نبودند بلکه همه مطیع یک نفر بودند. این یک تاریخچهی مختصری است از خطبهای که خوانده میشود و همچنین سلسلهی فقرا و اینکه سلسله معنایش چیست! که انشاءالله توجه کنیم.