اين رنجنامه را تلخ کامانه و در کمال نوميدی و ناخشنودی، هنگامی و در هنگامه يی می نويسم که ياران شناخته و ناشناخته ام "چندان به خاک تيره فرو ريختند سرد، که گفتی ديگر زمين هميشه شبی بی ستاره ماند".
قيام آرام و دموکراتيک مردم ايران عليه استبداد دينی در خرداد ١٣٧٦، تجربه شيرينی بود که قدرناشناسی و فرصت سوزی آن خواجه خنده رو بر آن مهر خاتمت زد و خلقی را تلخ کام و ناآرام کرد، دستاورد تلاشها و تب و تابهای جمعی دردمند بود که رايگان هديه شد و ارزان از دست رفت. و اين عجب نبود
مرد ميراثی چه داند قدر مال؟—— رستمی جان کند و مجان يافت زال
هر که او ارزان خرد ارزان دهد —– گوهری طفلی به قرصی نان دهد
هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل نقش خيالی می کشم فال دوامی می زنم
دانم سر آرد غصه را رنگين برآرد قصه را اين آه خون افشان که من هر صبح و شامی ميزنم
جناب آقای خاتمی
اين رنجنامه را تلخ کامانه و در کمال نوميدی و ناخشنودی، هنگامی و در هنگامه يی می نويسم که ياران شناخته و ناشناخته ام "چندان به خاک تيره فرو ريختند سرد، که گفتی ديگر زمين هميشه شبی بی ستاره ماند".
قيام آرام و دموکراتيک مردم ايران عليه استبداد دينی در خرداد ١٣٧٦، تجربه شيرينی بود که قدرناشناسی و فرصت سوزی آن خواجه خنده رو بر آن مهر خاتمت زد و خلقی را تلخ کام و ناآرام کرد، دستاورد تلاشها و تب و تابهای جمعی دردمند بود که رايگان هديه شد و ارزان از دست رفت. و اين عجب نبود
مرد ميراثی چه داند قدر مال؟ رستمی جان کند و مجان يافت زال
هر که او ارزان خرد ارزان دهد گوهری طفلی به قرصی نان دهد
و اينک آن تلخ کامی ها و ناآرامی ها جامه شورش و اغتشاش بر تن کرده است. از اعتراضات اخير دانشجويان چهار روز برنيامده بود که ٤هزار تن به اسارت رفتند و نوش نامه مجلسيان هنوز به گوش هوش نرفته بود که از آنان زهر چشم گرفتند. اينان را به دره ها و آنان را به درنده ها سپردند. اينک ما مانده ايم و زندان هايی آباد و دانشگاه هايی ويران؛ و جامعه يی رنجور که دمل سهمگين وسرطانی سازمان خودسران (!) انصار حزب اله بر حنجره و ريه آن پنجه افکنده و راه فرياد و تنفس را بسته است. الحق ترکيب غريبی از غازيان و قاضيان و کاتوزيان پديد آمده است: اولی به قساوت می درد و می کشد و دومی به قضاوت از کشته غرامت می ستاند و سومی در پس زانوی سلامت می نشيند و مهر ملک و شحنه بر می گزيند و بر آن همه فسق و فضيحت ردايی از شرعيت و فقاهت می پوشاند و آنهمه بيداد و رذيلت را عدالت می نامد و طرفه تر اينکه با اين خرقه آلوده باز هم نام کرامت می برد و از جوانان انقياد و ارادت می طلبد. و از همه بی آبروتر، شورای انقلاب فرهنگی، که اينهمه ناموس شکنی را می بيند و شکنی بر ابرو نمی افکند. آتش در فرهنگ و فرزانگی افتاده است و آن فسردگان را گويی هيچ نيفتاده است.
زين قصه هفت گنبد افلاک پر صدا است کوته نظر ببين که سخن مختصر گرفت
و اگر روزی يکی از آن خام طبعان و عزيزان بی جهت به مصلحت يا به ماموريت دانگی بگيرد و بانگی بر آورد ،عيب بر دانشجويان و تهمت بر بيگانگان می نهد و حال آنکه بيگانه تر از او کس نيست
اينک در بحبوحه چنين خزانی شد زخم رسيده بوستانی
آتشی که بی هنران و سفله پروران ساليان پيش در کشتزار دانش و دفتر زدند و خرمن "کيان" و "نشاط" و… را سوختند ديروز در دامن "صراط" و "معرفت و پژوهش" افکندند و به شراره شرارت آن دو نهال بارور سايه گستر را خاکستر کردند. رفيق صديق ، محسن سازگارا را که به حق از محسنان و پاکدامنان و خدمتگزاران اين مرز و بوم بود، با تنی رنجور و تهمتی تهی همراه پسرش به زندان سپردند و آنگاه به سابقه مودتی که وی را با من بود و به بهانه عضويتی که در "صراط" و "پژوهش" داشت به آن دو منبع معرفت حمله آوردند و بر آنها قفل تعطيل نهادند و از دفتر و رايانه و نامه و نوار و نورنويس هر چه يافتند با خود بردند و چراغ را کشتند و چراغدان را شکستند و خوان گسترده يی را که صدها دانشجو از آن لقمه معرفت بر می گرفتند درنورديدند و جمعی را سرگردان و نظمی را پريشان کردند. شايد بدلالت آن ياوه گوی يزدی، صندوقهايی لبريز از دلار و صندوقدارانی فربه از حرام در آنجا بيابند و رشته مجعول پيوند با اجانب را در اين وارسی ها پيدا و اعلام کنند. راستی که
شبهه می انگيزد آن شيطان دون درفتند اين جمله کوران سرنگون
اينک سه هفته از آن واقعه هائله ميگذرد: صراط و پژوهش، مقفل و معطل، مهر بر لب زده خون مي خورند و خاموشند و دانشجويان مشتاق چون زائرانی سياه پوش گرد آن کعبه کمال نوميدانه می گردند و ناکام بر می گردند. شرک تقوا نام مثلث غازيان و قاضيان و کاتوزيان آخرين شهيدان خود را از قبيله عالمان و معلمان گرفته است تا ثابت کند که " هر آنکه کشته نشد از قبيله ما نيست" اينست "احوال شيخ و قاضی و شرب اليهودشان".
آقای خاتمی
موسسات غير انتفاعی "صراط" و "معرفت و پژوهش" دو خادم خرد از خيل خدام خرد درين ديار بودند، با پيشينه يی کوتاه و کارنامه يی بلند و درخشان، و پناهگاهی برای انديشه ورزان و دانش دوستان جوان. و البته نه درس تقليد می دادند و نه مريد می پروردند. نه مداحی می کردند نه طبالی. وسيمرغ وار در قاف قناعت نشيمن داشتند. اما عزمی که عمله استبداد دينی بر افشاندن بذر تقليد و بر کندن بيخ تحقيق دارد، آن دو مزرعه را نيز آزاد و آباد نگذاشت. بهانه برای مهر می جستند و عاقبت آنرا از موم تراشيدند. نسل حاضر و نسلهای آتی هرگز اين پيام ناخجسته استبداد دينی را از ياد نخواهد برد که: امروز بهترين روزنامه آنست که بسته باشد، بهترين زبان آنست که بريده باشد، بهترين قلم آنست که شکسته باشد، و بهترين متفکر آنست که اصلا نباشد. دانشجو و نماينده ، سياست پيشه و نويسنده همه تاوان استقلال خود را می پردازند و هر کس سر بر آن آستان ندارد آستين را به خون جگر بشويد که نظام ولايت جز مريد مطيع نمی پسندد. امروز جانی تاوان انتقادی است. والله که مرا و هيچ کس را طاقت و رغبت اين اسلام استبدادی نيست. "کافرم من گر از اين شيوه تو ايمان داری".
هيچ جای دنيا با دانشگاهيان و مجلسيان خود چنان نمی کنند که درين ديار می کنند. چه جای دانشگاه است بگوييد قربانگاه. قوه قضائيه چيست؟ بگوئيد قوه قصابيه. مجلس کدام است؟ بگوئيد محبس. چنان می نمايد که ماده استبداد در دماغ حکام چنان متمکن شده که باکی از بی اعتنايی به خلق ندارند. و درين خيال چندان مباهی و مبتهج اند که باده قدرت را به اندازه نمی خورند و جامه زعامت را به قامت نمی برند. دست ولايت از آستين فقاهت بيرون کردن و سقف رياست بر ستون شريعت زدن و زهر تطاول در کام تساهل ريختن و راه خشونت را بنام ديانت گشودن و گردن عدالت را به تيغ ولايت بريدن و کمان خود را برتر از يقين خلايق نشاندن و حجت شرعی برای خود کامگی تراشيدن و خود را مشرف به تشريف مخدومی و خلق را مکلف به خدمتگزاری دانستن و بدين حجت منکران را عقوبت کردن، الحق رسمی است که جمهوری اسلامی در جهان آورده است.
دانشجويان و آزاديخواهان اين ديار نه منافسه در قدرت دارند نه مناقشه در ثروت، بل مطالبه حريت می کنند و مقابله با استبداد و جباريت. و اگر آنچه در اين وطن بنام ولايت می رود استبداد نيست ، باری از خواجگان ولايت مدار بخواهيد تا خود تعريفی از استبداد بدست دهند و در جرايد نشر کنند و مجال نقد را بگشايند. يا از زمره ارباب معرفت مسالت کنند تا در مجلسی علمی و علنی گره از کار فرو بسته آن بگشايند و دماغ مجلس روحانيان را معطر کنند. صاحب اين قلم آماده است تا با صدرنشينان مسند ولايت درين خصوص به مناظره بپردازد تا آنکه دشمن آزادگی است نقد کيسه همت در بازد و تير جعبه حجت بيندازد.
آقای خاتمی "می روی و مژگانت خون خلق می ريزد" و در پس پشت، خرمنی از اميدهای سوخته و دل های شکسته را به جا می نهی . " بهر يک جرعه که آزار کسش در پی نيست"، دانشجويان زحمتی از مردم نادان کشيدند و به چنگال عسس و حرس چنان گرفتار آمدند که چشم روزگار بر آنان فاش گريست و دل خويش و بيگانه بر آنان پاک بسوخت. پس " به احتياط رو اکنون که آبگينه شکستی".
نميدانم آنچه می نويسم فريادی است بر سر چاه يا از ته چاه. هر چه هست حديث چاه و فرياد است يا کوه و فرهاد. نعره نوميدانه ای است در سنگستان ناکامی ها که تنها پژواکی از آن نصيب ما می شود. آيا اين همه تلخی و ترشی و شوری را پايان شيرينی هست؟
آقای خاتمی! دير شده است، طفل انتظار پير شده است، دل صبر ازاين شيوه سير شده است. اگر ايران است، اگر ايمان است، اگر کرامت انسان است، اگر خرد و برهان است، اگر عشق و عرفان است همه دستخوش تاراج و طوفان است. " کجاست شير دلی کز بلا نپرهيزد ؟
حيف خوردن ز کا ردانی نيست با گرانان به از گرانی نيست
سروش
نامه سرگشاده نهضت آزادی ایر ان به رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی در باره نقض مستمر حقوق اساسی ملت ایران
ميزان : در اين بيانيه آمده است : اینک، درآستانهی سيُمين سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، که ملت ایران و مردم جهان به دستاوردهای آن، به ویژه دستاوردهای اخلاقی، سیاسی و فرهنگی آن، چشم دوختهاند، شاهد تشدید حرکات خلاف قانون اساسی و ارزشهای اصیل آن هستیم. این گونه اقدامات، که در دولت نهم بارزتر شده است، به تعبير وزير سابق اطلاعات، موجبات تضعیف امنیت ملی و خدشه وارد شدن به سرمایههای اجتماعی، تشویش اذهان عمومی و بدگمانی و عدم اعتماد و اطمینان مردم نسبت به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران را بيش از پيش فراهم ساخته است.
ميزان : متن كامل بيانيه نهضت آزادي ايران به شرح زير است :
لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ …
(نساء – 148)
جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد
رييس محترم جمهوري و ریيس محترم شوراي عالي امنيت ملي
با سلام و دعای توفیق خدمت به امنیت و حاکمیت ملت ایران،
از آن جا که اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شورای عالی امنیت ملی را مسئول تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، با بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی ميداند و اصل یکصد و سیزدهم آن قانون، ريیس جمهور را مسئول اجرای قانون اساسی و رئیس قوه مجریه تعیین کرده است و با توجه به این که جنابعالی در آغاز احراز رياست قوهي مجريه، در مراسمی رسمي و قانوني، به كلام الله مجيد سوگند خوردهايد كه پاسدار حقوق ملت و قانون اساسي باشيد و در سخنرانیها و مصاحبههایتان کشور ایران را آزادترین کشور جهان اعلام کردهاید، لازم دانستیم که نسبت به پارهاي از عملکردها و برخوردهاي وزارت اطلاعات در محدود ساختن آزادیهای اساسی و حقوق قانونی شهروندان و ضایع کردن سرمایههای اجتماعی و معنوی ـ و در نتیجه، تضعیف امنیت ملی ـ اعتراض كرده، تصحيح شيوه ها وماهيت سیاستگذاریهاي امنيتي مسئولان دولت نهم و اقدام عاجل برای اصلاح عملکرد برخي از نهادهای تحت مدیریتتان را خواستار شویم.
همان گونه که میدانید، نهضت آزادی ایران حزبی ملی و مبتنی بر جهانبینی و ارزشهای اسلامی است که 47 سال پیش، در اردیبهشت ماه سال 1340، با اهداف آزادی، استقلال، عدالت و ارزشهای اخلاقی، به وسیلهي شادروانان مهندس مهدی بازرگان، آیتالله محمود طالقانی و دکتر یدالله سحابی و چندتن از همفکران و یارانشان پایهگذاری شد و بزرگانی چون شهید دکترمصطفی چمران، زندهياد دکترعلی شریعتی و شهید محمدعلی رجايی از اعضای فعال و برجستهي آن به شمار میآمدند.
نهضت آزادی ايران در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تشکیل دولت موقت و شورای انقلاب و ادارهي کشور در حد توان کوشید و با وجود اختلاف نظرها و مواضع در موضوعها و مسايل کشور و بهرغم محدودیتها، تضییقات، فشارها و زندانها،…. بنابر آموزههای قرآنی " وَلا تسْتَوِی الْحسَنَهُُ وَلا السَّیِّئَهُُ اِدْفعْ بٍِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ " و "یَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیََِّئَهَ "و بر اساس اصول هشتم و بيست و ششم قانون اساسي هرگز از وظيفهي قانوني و فريضهي الهی امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اصلاح امور نیاسوده است.
اینک، درآستانهی سيُمين سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، که ملت ایران و مردم جهان به دستاوردهای آن، به ویژه دستاوردهای اخلاقی، سیاسی و فرهنگی آن، چشم دوختهاند، شاهد تشدید حرکات خلاف قانون اساسی و ارزشهای اصیل آن هستیم. این گونه اقدامات، که در دولت نهم بارزتر شده است، به تعبير وزير سابق اطلاعات، موجبات تضعیف امنیت ملی و خدشه وارد شدن به سرمایههای اجتماعی، تشویش اذهان عمومی و بدگمانی و عدم اعتماد و اطمینان مردم نسبت به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران را بيش از پيش فراهم ساخته است. در زير، تنها به چند نمونه از این گونه اقدامات در ماههای گذشته به صورت فشرده اشاره ميشود:
1- جلوگيري از برگزاري مراسم نماز عيد فطر
از بیش از 50 سال پیش، نمازهای عیدفطر و عید قربان به طور منظم با شرکت اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان و مهندسین، اعضای نهضت آزادی ایران و نیز علاقهمندان دیگر در تهران یا خارج از آن برگزار میشده است. در چندین سال اخیر، مراسم یاد شده در محل هنرستان کارآموز یا حسینیهي ارشاد، طبق موازین اسلامی و بدون دخالت و مزاحمت ماموران حکومتی برگزار میگردید. ولی در سال 1386، در دوره ریاست جمهوری جنابعالی، با دخالت ماموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، توأم با توهین و برخورد فیزیکی با نمازگزاران، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب از برگزاری نماز عید فطر مربوط به انجمن اسلامی مهندسین در هنرستان کارآموز و پس از آن نیز از برگزاری نماز عید قربان در حسینیه ارشاد جلوگیری شد. در مورد نماز عید فطر امسال نیز، با احضار مدیران هنرستان کارآموز (که محل برگزاری نماز عید فطر در سالهای اخیر بوده است) به وسیلهي ماموران نیروی انتظامی و اهانت و تهدید و درشتخويی با آنان، تعهد کتبی گرفته شد که نماز عید فطر در آنجا برگزار نگردد.
2- جلوگيري از برگزاري مراسم يادبود بنيانگزاران نهضت آزادي ايران
پس از درگذشت مرحومان آیتالله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی، همه ساله مراسم یادبود و بزرگداشت آنان در حسینیه ارشاد برگزار ميشد. ولی آخرین مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان و دکتر سحابی، به ترتیب در بهمن 1386 و فروردین 1387، با مخالفت و جلوگیری وزارت اطلاعات مواجه گردید و نتوانست برگزار شود.
3- جلوگيري از برگزاري مراسم سالگرد تاسيس نهضت آزادي ايران
مراسم سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران در سالهای پیشین با حضور اعضا، علاقهمندان و میهمانان به طور منظم و بدون دخالت و مزاحمت تشکیل میگردید. ولی در سال گذشته و سال جاری، به وسیلهي افرادي با لباس شخصي، كه خودشان را ماموران وزارت اطلاعات معرفي ميكردند، از برگزاری آن جلوگیری شد. در سال جاری، مسئولان نهضت آزادی ايران تصمیم گرفتند که به صورت حداقلي، با فاتحهخواني بر سر مزار آیتالله طالقانی و دكتر چمران در بهشت زهرا نسبت به بنيانگزاران نهضت و بانيان انديشهي روشنفكري ديني ادای احترام کنند. باز هم متاسفانه، ماموران وزارت اطلاعات نه تنها مانع خواندن فاتحه شدند، بلکه با اهانت و برخورد فیزیکی با بعضی از اعضای نهضت و خادمان کشور در انظار عموم، آنان را از سر مزار آيتالله طالقاني راندند.
4- جلوگيري از برگزاري كنگرهي سالانه
وزارت اطلاعات، در آخرین دخالت و جلوگيري غیرقانونی، ضمن تهدید، خواستار عدم برگزاری نشست سالانهي اعضای نهضت آزادی ايران ( به جای کنگره عادي و متعارف، که معمولاً شامل جلسه افتتاحیه با حضور شخصیتهای سیاسی است) در ماه پيش گردید. هر چند که این نشست سالانه، با توجه به ملاحظات موجود، قرار بود که به صورت فشرده و محدود برگزار شود، از سوي وزارت اطلاعات تحمل نشده، برخلاف قانون و حقوق مسلم احزاب از برگزاری آن جلوگيري شده است.
5- جلوگيري از برگزاري نماز جمعه در اصفهان
بيش از شصت سال است كه از زمان مرحومان آيت الله ارباب و سپس آيت الله غروي، علاقهمندان و طرفداران انديشهي آن دو بزرگوار به برپايي نماز جمعه در حد مقدورات در اصفهان اهتمام داشتهاند و حتي در دورهي پهلوي دوم، كه داعيهي ديانت و حكومت اسلامي را نداشت، اين نماز همواره برگزار ميشده است. اما در دو سال اخير، ماموران اطلاعات استان اصفهان، با ايجاد فشار و جو اختناق، از انجام يافتن اين مراسم مذهبي جلوگيري كردهاند. آنان با تهديد از نمازگزاران تعهد ميگيرند كه در نماز شركت نكنند و حتي اين نماز را در خانههايشان برپا نكنند.
6- جلوگيري از برگزاري سمينار آموزشي در منزل شخصي يكي از اعضاي نهضت آزادي ايران
در حدود دو سال پيش، برنامهريزي شده بود كه يك همايش آموزشي در خانه يكي از اعضاي مقيم كرج برگزار شود. ولي، با تهديد و اخطار مأموران وزارت اطلاعات، برنامه يادشده اجباراً لغو شد.
7- ورود غير قانوني به خانهي آقاي دكتر ابراهيم يزدي، در اوايل سال جاري(در غياب ايشان)
8- وارد كردن فشار به اعضاي نهضت آزادي ايران
در سالهاي اخير فشارهاي بيشتري بر اعضاي نهضت آزادي، بويژه جوانان وارد شده و آنان براي قطع همكاري و ارتباط با نهضت آزادي ايران، مورد تهديد يا براي همكاري با وزارت اطلاعات مورد تطميع قرار گرفتهاند. اعمال غيرقانوني ديگري از اين دست نيز صورت گرفته است. اين گونه اقدامات برخلاف اصل 26 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است كه تصريح ميكند : "هيچ كس را نميتوان از شركت در احزاب منع كرد و يا به شركت در آنها مجبور ساخت".
9- خودداري از آزادسازي وثيقههاي متهمان پروندهي اعضاي نهضت آزادي ايران
به رغم بازداشتهاي موقت! تا 11 ماه، بدون حكم قضايي، و گذشت هفت سال از اتمام دورهي بازداشت اعضا و فعالان نهضت آزادي ايران و آزادي آنان در برابر وثيقههاي سنگين چند ده تا چند صد ميليون توماني و عدم صدور حكم قطعي قضايي در اين مدت، مقامات مسئول از فك وثيقههاي توديع شده خودداري ميورزند و به تظلمها در اين باره رسيدگي نميشود.
10- تشديد فشارها و گسترش فضاي امنيتي
در اين مجال كوتاه اعلام ميكنيم كه اعمال اين گونه فشارها و رفتارهاي غير قانوني در سالهاي اخير منحصر و محدود به اعضاي نهضت آزادي ايران نبوده است. وزارت علوم دولت تحت امر جنابعالي در اين سه سال، به بهانههاي واهي، انواع تضييقات را بر دانشجويان روا داشته و صدها دانشجو، به دلايل نامعلوم يا ناموجه از ادامهي تحصيل محروم شده يا مورد پيگردهاي ايذايي مقامات امنيتي قرار گرفتهاند. تعداد قابل ملاحظهاي از استادان دانشگاهها به علت مواضع سياسي يا عقيدتي از كار بركنار شده يا به اجبار و بر خلاف تصريح قانون، احكام بازنشستگي دريافت كردهاند. وزارت ارشاد، بدون مستند قانوني، از صدور مجوز چاپ كتاب براي نويسندگان و نيز مجوز نمايش (اكران) فيلم سينمايي خودداري ميكند. روزنامهنگاران با محدوديتهاي فراوان و سانسور روبرو هستند.
كارگران و معلماني كه، در واكنش به گراني سرسام آور و بحران و فشار طاقتفرساي اقتصادي ناشي از سياستگذاريهاي فاقد مباني كارشناسي دولت نهم، خواهان ترميم دستمزد و حقوق صنفيشان هستند و از دولت جنابعالي، كه شعار عدالت گستري ميدهد، اجراي نظام قانوني هماهنگ پرداخت دستمزد را ـ كه سادهترين معناي عدالت اقتصادي را به ذهن متبادر ميسازد ـ درخواست ميكنند، به جاي رسيدگي به درخواستهاي آنان و گفتگو براي يافتن راه حل، بازداشت ميشوند .
زناني كه نسبت به پارهاي از قوانين تبعيضآميز اعتراض ميكنند و مطالباتشان را به روشهاي مسالمتآميز، مطرح ميسازند، با برخوردهاي خشونتآميز و سركوب روبرو ميشوند.
فعالان سياسي و حقوق بشر كه خواهان اجراي كامل تعهدات بينالمللي نظام جمهوري اسلامي ايران، مانند اجراي مفاد اعلاميهي جهاني حقوق بشر و دو كنوانسيون مرتبط با آن هستند و اجراي واقعي اصول مصرح در فصلهاي سوم، پنجم و هفتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را مطالبه ميكنند، مورد تهديدهاي فيزيكي و رواني و تضييقات فراوان قرار ميگيرند.
امنیت جامعه تنها از سوی دشمنان خارجی و داخلی و از طریق حملات نظامی و محدودیتهای اقتصادی یا توطئههای سیاسی تهدید نمیشود، بلکه از طریق تبعیض، تباه شدن حقوق اساسی و تضعیف سرمایههای اجتماعی، انسانی و معنوی کشور نیز، كه به شمهاي از آن ها در بالا اشاره شد، به شدت تهدید ميگردد. بدیهی است که این گونه اقدامات از نگاه ملت پنهان میماند و امكان دارد كه خداي ناكرده به استحالهي نظام، عدم تحقق آرمانهاي اصيل انقلاب مردمي 1357، از دست رفتن ظرفيتهاي قانوني نظام و كاهش اعتبار مسئولان آن و گسترش شکاف ملت ـ دولت بيانجامد.
نهضت آزادي ايران دوگانگي و تناقض گفتار و رفتار مقامات مسئول جمهوري اسلامي ايران درباره وضعيت آزاديها و اجراي اصول راجع به حقوق و حاكميت ملت را عامل تضعيف نظام، كاهش اقتدار سياسي و وهن مقامات مسئول كشور در عرصهي داخلي و بينالمللي ارزيابي ميكند.
نهضت آزادی ایران ـ که بر اساس اصول قانون اساسی، به ویژه اصول هشتم، بیست ششم و بیست و هفتم، به وظايف اجتماعی خود ادامه میدهد ـ معتقد است که شورای عالی امنیت ملی، به عنوان بالاترین رکن حفظ و ارتقای امنیت ملی، رسالت پاسداری از سرمایههای ملی و اجتماعی را نیز بر عهده دارد و شایسته است که از محدودیتها و تضییقاتی از قبیل آنچه در بالا اشاره شد، جلوگيري كند.
نهضت آزادی ایران، ضمن اعتراض به عملکرد وزارت اطلاعات در موارد یاد شده و موارد مشابه، اعتراضش را به شوراي عالي امنيت ملي ابراز ميكند و انتظار رسيدگي و پاسخگويي مسئولانه و اصلاح سیاستها و عملکرد وزارت اطلاعات و نهادهای موثر ديگر و رفع محدودیتهای غیرقانونی را دارد.
در پايان، اعلام ميكنيم كه وارد كردن اين گونه فشارها و تداوم چنين رفتارهايي از سوي دستگاههاي دولتي و مقامات امنيتي و عدم توجه احتمالي جنابعالي در رفع تضييقات موجود، به منزلهي اعلام تعطيل يا نقض آشكاراصول فصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و منطبق با جرم موضوع مادهي 570 قانون مجازات اسلامي ارزيابي ميشود. بنابراين، با عنايت به تصميم شوراي مركزي نهضت آزادي ايران به برگزاري علني، رسمي و گستردهيِ كنگرهي عادي تا پيش از پايان سال جاري، شايسته است كه براي تامين امنيت و امكان برگزاري اين كنگره، اقدام و همكاري لازم از سوي نهادها و مقامات مسئول صورت گيرد. بديهي است كه در صورت عدم دريافت پاسخ اين نامه و جلوگيري مجدد نهادهاي شبه امنيتي از برگزاري كنگره، حق شكايت رسمي از جنابعالي و همكارانتان در دولت نهم براي نهضت آزادي ايران محفوظ خواهد بود. اميد است كه دولت نهم، در آخرين سال تصدي، با درك عميق شرايط داخلي و تهديدهاي خطرناك در عرصهي بينالملل و در راستاي سياست وفاق ملي، نسبت به نقد و اصلاح عملكرد گذشتهاش گام بردارد و بدين نتيجه راهبري شود كه برخوردار شدن از حمايت ملت بزرگ ايران، كه شامل زنان، دانشجويان، فعالان سياسي، كارگران، نويسندگان، اقليتهاي قومي و مذهبي، اعم از موافق و منتقد و مخالف و اقشار ديگر مردم ميشود، اهميت و جايگاه بسيار والاتري نسبت به حمايتهاي ظاهري و بدون پشتوانه برخي از سران كشورهاي خارجي، كه تنها در برابر دريافت كمكهاي بلاعوض مالي و امتيازات اقتصادي حاضر به سردادن شعارهاي بيثمر به نفع حاكميت ايران هستند، دارا خواهد بود.
نهضت آزادي ايران