وی اذعان كرد: اينكه مرحوم فيض گفته است كه من فيلسوف، متكلم، عارف و… نيستم و آنچه را میگويم كه قرآن و حديث میگويد؛ يعنی آنچه كه امامان شيعه قبول دارند من هم قبول دارم. حالا اگر ابنعربی هم گفته، خوب مورد قبول من است.
وی در پايان سخنانش گفت: مرحوم فيض عارف وحدت وجودی بوده، ولی متصوف جاهل نبوده است و آنجايی كه انتقاد از متصوفه كرده همين متصوفه جاهل است كه حتی خود صوفيان هم از آنها انتقاد كردند. اما آنجا كه تصوف را با آيه و حديث تأييد میكند، مقصود همان تصوف راستين است كه منطبق آيات و احاديث است.
گروه انديشه: مرحوم فيض كاشانی عارف وحدت وجودی بود، ولی متصوف جاهل نبود و آنجايی كه انتقاد از متصوفه كرده، منظورش متصوفه جاهل بوده است كه حتی خود صوفيان هم از آنها انتقاد كردهاند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، «محسن جهانگيری»، استاد دانشگاه تهران، در كنگره بينالمللی «بزرگداشت ملامحسن فيض كاشانی»، ضمن بيان مطلب فوق گفت: موضوع صحبت من اين است كه فيض كاشانی پيرو محيیالدين ابن عربی است. من معتقدم كه مرحوم فيض يك عارف وحدت وجودی و پيرو ابنعربی و البته شارح شيعی ابنعربی است.
اين استاد فلسفه و عرفان، شارح شيعی را در كلام فوق تبيين كرد و گفت: اينكه میگويم شارح شيعی؛ يعنی وقتی مسئله امامت پيش میآيد هيچ پيرو شيعی از پيروان ابنعربی از بعضی از سخنان ابنعربی خوششان نمیآيد. تنها شخصيتی را كه در اينباره من استثنا ديدم كه با تندی نسبت به اين مسئله برخورد نمیكند، ملاصدرا است.
استاد جهانگيری تصريح كرد: ملاصدرا وقتی در مسئلهای عبارات ابنعربی را بيان میكند به همان عبارات استناد میكند و با عناوينی با شكوه همچون «المكاشف الصمدانی …» از او ياد میكند و گرنه بقيه علما همچون سيدحيدر آملی و مرحوم فيض كاشانی و … اينگونه نيستند.
وی در ادامه سخنانش افزود: مرحوم فيض كاشانی در كتاب «كلمات المكنونه» همان حرفهای ابنعربی را میزند اما در كتاب «بشارتالشيعه» با آنكه از علم و معرفت و دقت ابنعربی سخنها میگويد اين كلمات را درباره او مینويسد كه عجيب است: فهذا شيخ هم الاكبر محيیالدين ابن عربی … من رؤسای اهل معرفتهم قال فی فتوحاته فانی لم اسئل الله ان يعرفنی امام زمانی و لو كنت سألته لعرفنی …».
استاد جهانگيری به كلام مرحوم فيض درباره اين عبارت ابنعربی اشاره كرده و تصريح كرد: مرحوم فيض كاشانی میگويد: «اين چه حرف زشتی است كه ابنعربی میگويد من از خدا نخواستم امام زمانم را به من بشناساند، گويا او نشنيده است كه «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»». آن امام زمانی كه ابنعربی معتقد است، متفاوت است با آن امام زمانی كه ما به آن اعتقاد داريم. منظور ابنعربی از امام زمان همان قطب و قطب اعظم است.
اين استاد فلسفه و عرفان افزود: در اينجا مرحوم فيض از ابنعربی انتقاد تندی میكند و آن هم در مورد امامت است، همان كاری كه ديگران كردند. اما ابنعربی در جامعه اسلامی مخصوصا در جامعه ايرانی شيعی نفوذ عجيبی داشته و دارد.
استاد جانگيری با بيان اين مطلب كه مرحوم فيض كاشانی «كلمات الكمنونه» را درست به سبك «نقد النصوص» عبدالرحمن جامی نوشته، اذعان كرد: حتی عبارات و اشعار و مطالب، همان است و مرحوم فيض همه را قبول كرده است. در يكی از كلمات كه مربوط به تنزيه و تشبيه است اين مسئله را طرح میكند كه از مسائل وحدت وجود است و 12 حديث را در تأييد آن آورده است.
وی اذعان كرد: اينكه مرحوم فيض گفته است كه من فيلسوف، متكلم، عارف و… نيستم و آنچه را میگويم كه قرآن و حديث میگويد؛ يعنی آنچه كه امامان شيعه قبول دارند من هم قبول دارم. حالا اگر ابنعربی هم گفته، خوب مورد قبول من است.
وی در پايان سخنانش گفت: مرحوم فيض عارف وحدت وجودی بوده، ولی متصوف جاهل نبوده است و آنجايی كه انتقاد از متصوفه كرده همين متصوفه جاهل است كه حتی خود صوفيان هم از آنها انتقاد كردند. اما آنجا كه تصوف را با آيه و حديث تأييد میكند، مقصود همان تصوف راستين است كه منطبق آيات و احاديث است.