دیدگاههای سعدی در باب سخن گفتن
محمد علمی – بخش نخست
سعدی را ارباب فضل، «افصح المتکلمین» نامیدهاند. به راستی که این سخنور نامور، برازندهی چنین عنوانی است. شخصیت والایی که خواجه حافظ، او را «استاد سخن» خطاب کرده است. اندرزها و رهنمودهایش در باب آداب سخن گفتن شنیدنی و پذیرفتنی است. سعدی، ادبیات تعلیمی را بیش از همه شاعران سلف خویش پرورانده و رواج داده و مولوی آن را به سرحد کمال رسانده است. در این مقالهی کوتاه برآنیم که دیدگاههای سعدی را در مورد «نیک سخن گفتن» و «سخن نیکو گفتن» بررسی کنیم.
***
رهنمودهای سعدی درباره «آداب سخن گفتن» عمدتاً موارد زیر را در بر میگیرد:
۱ـ اندیشیده و سنجیده سخن گفتن
۲ـ رعایت ایجاز در کلام
۳ـ نیکو سخن گفتن
۴ـ انتقادپذیر بودن
۵ـ رعایت احتیاط و دوراندیشی در محاوره
۶ـ موقعیتشناسی (هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد)
۷ـ سازگار بودن سخن متکلم با میزان آگاهی شنونده
۸ـ اندرز ندادن به افرادی که پندپذیر نیستند
۹ـ خودداری از عیبجویی
۱۰ـ پرهیز کردن از اظهار فضل در برابر ارباب دانش
۱۱ـ بیان نکردن خیرهای دلآزار (یا پیشی نگرفتن از دیگران در رساندن آنها)
۱۲ـ دوری گزیدن از دشنام و ناسزاگویی
۱۳ـ فاش نکردن اسرار حرفهای برای کسانی که راز نگهدار نیستند
۱۴ـ میان سخن دیگران ندویدن
۱۵ـ حقیقتگویی و وارونه نشان ندادن واقعیتها
در دیباچه گلستان ـ که حاصل تجربیات سعدی در خلال یک سفر سیساله است ـ با این رهنمود روبرو میشویم که انسان تربیتشده و سرد و گرم روزگار چشیده پیش از آنکه لب به سخن بگشاید فکر میکند تا کلام نسنجیدهای تحویل مخاطب ندهد. شتاب در سخن گفتن ضرورت ندارد. آنچه مهم است سخن نیکو بر زبان راندن است:
سخندانِ پرورده پیر کهن بیندیشد، آنگه بگوید سخن
مزن تا توانی به گفتار دَم نگو گوی گر دیر گویی چه غم
بیندیش وانگه برآور نَفَس وزان بیش بس کن که گویند بس
به نطق آدمی بهترست از دواب دواب از تو به، گر نگویی صواب[۱]
جملهی حکیمانهی «وزان بیش بس کن که گویند بس»، ضرورت ایجاز در کلام را به ما گوشزد میکند و شایسته است آن را با حروف درشت و خط جلی در همهی سمینارها و مجامع عمومی در برابر دیدگان سخنرانان و افرادی که با رسانهها گفتگو میکنند قرار دهند.
زیرا اغلب دیدهایم که برخی از آنان زمان تعیینشده را رعایت نمیکنند و ادارهکنندگان همایش یا مسئولان ذیربط ناگزیر میشوند چندینبار عبارت «وقت تمام شد» را کنار میکروفن، میز سخنرانی یا در برابر دیدگان سخنران یا کسی که با او مصاحبه میکنند، قرار دهند.
سعدی برای راهنمایی افرادی که به تازگی در جادهی «سخن» گام نهادهاند، مثال جالبی میزند و سخن را به «دیوار» و «اندیشه» را به «پیِ دیوار» (پایبست) تشبیه میکند:
اول اندیشه وانگهی گفتار
پایبست آمدست و پس دیوار[۲]
اگر یک موضوع را به دفعات تکرار کنیم موجبات ناخرسندی شنوندگان و آزردگی خاطر آنان را فراهم میکند و تأثیر اولیه را ندارد:
سخن گر که دلبند و شیرین بُوَد سزاوار تصدیق و تحسین بُوَد
چو یک بار گفتی، مگو باز پس که حلوا چو یک بار خوردند بس[۳]
ملکالشعرای بهار در این زمینه تشبیه جالبی دارد:
مکرّر گر همه قندست خاطر را کند رنجه
ز بادامم بد آید بس که خواندم چشم بادامی[۴]
سعدی شخصیتی انتقادپذیراست و کوشش میکند که این روحیه را در افراد ـ به ویژه خوانندگان آثارش ـ تقویت کند. زیرا به خوبی میداند که انتقادپذیری در پیشرفت افراد نقش مؤثری دارد. اگر انسان انتقادستیز نباشد و سخنان کسانی را که انتقادات سازنده مطرح میکنند، به جان و دل قبول کند و به کار ببندد؛ بدون شک نارساییهای وی برطرف خواهد شد.
به هرحال شخص نباید صرفاً بر پایهی تصورات خود یا مدح و ثنای افراد ناآگاه یا حسابگر، سخنان خود را بدون عیب و نقص پندارد و دستخوش غرور بیجا شود: «متکلم را تا کسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد». [۵]
مشو غِرّه بر حُسنِ گفتارِ خویش
به تحسین نادان و پندار خویش!
سعدی از دوستنمایانی که عیبهای او را از راه تملق و چاپلوسی هنر و کمال جلوه میدادند، رنجیدهخاطر بود و به دنبال دشمن جسور، گستاخ و بیپروایی میگشت که بدون پردهپوشی نقاط ضعف او را بیان کند:
از صحبت دوستی به رنجم کاخلاق بَدَم حَسَن نماید
عیبم هنر و کمال بیند خارم گُل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخچشم بیباک تا عیب مرا به من نماید[۶]
مصرع آخر قطعه شعر فوق به خوبی نشان میدهد که سعدی تا چه حد از وارونه جلوه دادن حقایق بیزار و آزردهدل بوده است و از انتقاد سازنده استقبال میکرده است.
یکی از شاعران قرن دهم هجری به نام علی احمد مُهرکن (معروف به نشانی دهلوی) در زمینه انتقادپذیری قطعه شعر زیبایی دارد که در آن دوستان دورو و سخنچین را به «شانه» تشبیه کرده است:
دوست دارم که دوست عیب مرا همچو آئینه رو به رو گوید!
نه که چون شانه با هزار زبان پشتِ سر رفته، مو به مو گوید! [۷]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
۱ و۲ و ۳ ـ گلستان سعدی، نسخه علمی و انتقادی به کوشش دکتر برات زنجانی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳ صص ۹ و ۱۰۵.
۴ـ دیوان اشعار ملکالشعرای بهار: نشر آزادمهر، چاپاول، تهران ۱۳۸۲، ص ۴۲.
۵ و ۶- گلستان سعدی، ماخذ پیشگفته صص ۱۶۵، ۱۰۷.
۷ـ احمد گلچین معانی، نشانی دهلوی (ملاعلی احمد مهرکن) مجله هنر و مردم، شماره ۱۹۳، آبان و آذر ۱۳۵۸ به نقل از سامانه: WWW. ICHODOC. IR
منبع: روزنامه اطلاعات